در نگاهشان امید بود و شوری در صدایشان موج بر میداشت که از فردا خبر میداد. فردایی که میتواند از روشنی نشان داشته باشد. آنها را نخستین بار در نمایشگاهی که به مناسبت یلدا در سایهسار آسمان انزلی برگزار شده بود، دیدم. سلام میگفتند، احوال پرسی میکردند و ظروفی سرامیکی را نشان مردم می دادند که نقش انار و عشق داشت و شمعهایی را به نمایش گذاشته بودند که شعلهاش از روشنای چلچراغ تلاش نشان داشت. پیدا بود که مشق اعتماد به نفس و تکیه بر خویشتن را مینویسند. آن چه آنها را گردهم آورده بود، موسسهای خیریه در شهر ساحلی انزلی است که نام «ساحل بهشتی» بر پیشانیاش حک شده است. نگاهی کوتاه به پیشینهی فعالیتهای این موسسه حاکیست که از مهرماه سال ۱۳۹۹ با مجوز بهزیستی به شکل رسمی در حوزهی اجتماعی آغاز بکار کرد. گفتنیست که گروه هدف این موسسه کودکان بدسرپرست و بیسرپرست، کودکان کار و زنان سرپرست خانوار هستند و تلاش دستاندرکاران این موسسه در راستای توانمند سازی ایشان در حوزههای آموزشی، فرهنگی، مددکاری و توانمندسازی است.
این موسسه فعالیتش را با توجه به شرایط کرونا با ۷ دانش آموز آغاز کرد و در حال حاضر حدود ۷۰ کودک و نوجوان همراه با خانوادههایشان تحت پوشش ساحل بهشتی قرار دارند. در این میان به بعضی، خدماتی با دامنهی وسیعتر ارائه میشود و به برخی بصورت محدودتر؛ در واقع با توجه به بستر آن خانواده تصمیم گیری میشود که خدمات چگونه ارائه شود.
حکایت ماهی و ماهیگیری
راهبرد و شعار موسسهی ساحل بهشتی این است که تا حد امکان به جای ماهی بخشیدن، باید ماهیگیری یاد بدهیم. آنها در صفحهی اطلاع رسانی خویش دربارهی سه راهبردی که دارند، اعلام کردهاند: ماهی ندهیم بلکه ماهیگیری یاد بدهیم؛ مشکلات را با خویش حمل نکنیم بلکه با تکیه بر توانمندیهای مددجویان برطرفشان کنیم و دیگر این که گامهای کوچک برداریم و به دنبال تغییرات ناگهانی در زندگی افراد تحت پوشش نباشیم. امتداد تلاشهای این موسسه به فعالیتهایی رسیده که دامنهاش هم دربرگیرندهی آموزش و تقویت دروس است و هم شرکت در اردوها و تفریحات مورد نیاز دانشآموزان. بعضی وقتها نقش لبخند با برگزاری جشن تولدشان پدیدار میشود و گاه با حضور در برنامههای فرهنگی و هنری.
یکی از دست اندرکاران این موسسه معتقد است که وجود موسساتی که عملکردی شبیه به کانونهای فرهنگی دارند، در محلات، به ویژه در مناطق کم برخوردار از اهمیت خاصی برخوردار است.
آنها که همسو و همداستان با ساحل بهشتی هستند، کم نیستند. افرادی که از سوی موسسه عنوان «همپیمان» بر آنها اطلاق می شود. معلمانی که میآموزند، روانشناسان و پزشکانی که همراهند و دیگرانی که با آن چه در توان دارند، یاریرسان هستند. گفتنیست از« ساحل بهشتی» چندی پیش در کنار ۴ موسسه دیگر بعنوان موسسههای نمونهی خیریه، توسط مدیرکل بهزیستی استان گیلان تقدیر بعمل آمد و این موفقیت ماحصل همین همیاریهاست. تلاش انسانهایی که نسبت به آنچه که در اطرافشان میگذرد، بیتفاوت نیستند و در مسیر ساختن جهانی بهتر تلاش میکنند.
آموزش مهارتهای زندگی
بیتردید توجه به فعالیتهای فرهنگی و حرکت در مسیر آموزش مهارتهای زندگی از نکات حائز اهمیت در مسیر سمنها و خیریههایی نظیر «ساحل بهشتی» بشمار میآید.
«جواد طلسچی یکتا» مددکار اجتماعی با بیان این که امروزه توانمندسازی در دستورکار بسیاری از سمنها و مراکز غیردولتی مددکاری اجتماعی و خیریهها لحاظ شده، به خبرنگار مرور میگوید: لازم است، ابعاد مختلف توانمندسازی در وهلهی اول تبیین شود. چرا که توانمندسازی از طریق حرفهآموزی باید دارای پیشزمینههای قبلی باشد. گفتنیست حرفهآموزی و ایجاد اشتغال برای اقشار آسیب دیده یا آسیبپذیر از جمله کودکان کار و زنان سرپرست خانوار نیازمند آموزش مهارتهای زندگی و در واقع مهارتهای مختلف در ابعاد گوناگون است تا آمادهسازی اولیه صورت بگیرد و گروه هدف به یک سری مهارتهای اولیه مسلح شود.
وی در ادامه با تاکید بر این که آموزش این مهارتها به تصمیمگیری و مراحل استعدادسنجی این قشر کمک شایانی خواهد کرد، اظهار میدارد: مهارت حل مسئله، مهارت ارتباط بین فردی و سایر مهارتهای این چنین از نقش بسزایی در تصمیمگیری افراد برخوردار است. از یا نباید برد که اکنون درآموزش کسب و کار نوین الویت با انتخاب فرد است. در واقع بعد از ایجاد این پیشزمینه است که با جلب کمک خیرین و آنهایی که میتوانند در مسیر توانمندسازی قدم بردارند، میتوانیم به حرفهآموزی گروه هدف بپردازیم.
اهمیت تخصصی شدن سمنها و خیریهها
ابعاد تخصصی شدن سمنها و خیریهها باید جدی گرفته شود. طلسچی با طرح این موضوع، یادآور میشود: امروزه شاهد هستیم که برخی سمنها و خیریهها به خوبی مشغولِ فعالیت هستند و در ابعاد مختلف تخصصی شدهاند اما در کنارش خیریههایی نیز وجود دارند که هنوز به شکل سنتی اداره میشوند. باید توجه داشت تکمیل چارت تخصصی و بهرهمند شدن از حضور مددکاران اجتماعی و روانشناسان متخصص در این مسیر راهگشاست. بدین ترتیب با لحاظ کردن پیشزمینههای لازم، گروه هدف را می توان به مرحلهای از توانمندسازی برسانیم که به تعیین تقشهی راه خویش بپردازند و گام به گام، مسیر خویش را با همکاری سمن یا خیریه و یا مددکار اجتماعی طی کنند.
اشتغال گروهی
طلسچی ایجاد اشتغال گروهی با مد نظر قرار دادن پیش زمینهها و کسب مهارتهای زندگی را یکی از روزنههای توانمندسازی گروه هدف دانسته و میگوید: متاسفانه در فرهنگ ما، فعالیت گروهی، دچار چالش است و باید تلاش کنیم تا کار گروهی را یاد بگیریم و آموزش دهیم. از یا نباید برد که گروههای خاص، ماهیتشان به گونهای است که مشکلات یکدیگر را بهتر درک میکنند و در شرایط خاص بیشتر از هم حمایت خواهند کرد. لازم به ذکر است که در این عرصه تجارب موفقی در بهبودیافتگان اعتیاد داشتهایم و شاهد هستیم که آنها در گروههای حدود ۷ نفره شغلی را اداره کرده و چرخ کارگاه کوچکی را با هم میگردانند. این موضوع میتواند بعنوان مثال در فرزندان بیسرپرست یا بدسرپرست ترخیص شده از سازمان بهزیستی هم اجرایی بشود.
وی با بیان این که سازمان بهزیستی در عرصهی زنان سرپرست خانوار و در مبحث گروههای همیار صاحب نظر است، اظهار میدارد: در این راستا، فعالیتهای خوبی شکل گرفته است. بعنوان مثال، فعالیت گروههایی در رشت که در زمینهی تهیهی غذا مشغول به فعالیت هستند، حاکی از تجارب موفقی بوده است.
این کارشناس در پایان به جمعبندی اظهاراتش پرداخته و میگوید: آموزش اصولی و نه مقطعی مهارتهای اجتماعی و زندگی فردی باید پیش از حرفهآموزی در در دستور کار قرار گیرد. همچنین لازم است خیریهها و سمنها به ویژه آنها که میخواهند برای توانمندسازی گروه هدف خود بکوشند، تخصصی شوند.