روابط عمومی وزارتخانه آموزش و پرورش از قول آقای کاظمی، وزیر آموزش و پرورش عنوان کرده که “ارائه تکلیف نوروزی در مدارس ممنوع است”.
ایشان گفته اند: باید بگذاریم بچهها خودشان آنچه را که دوست دارند از اوقات فراغتشان انتخاب کنند چه در طول هفته و چه در طول سال. او افزوده: ما باید فضای متنوع و متکثر را فراهم کنیم و بچهها خودشان انتخاب کنند.
سوال ساده ای از آقای وزیر دارم، “شما در عمر حرفه ای خود یک ساعت با دانش آموزان در کلاس یا مدرسه بوده اید؟”
ما معلمها، میدانیم که دانش آموزان، در فضای متنوع و متکثر امروز، درس خواندن را انتخاب نمیکنند. هزار و یک دلیل دارند و مهمترینش نحوه ی نادرست آموزش های ما در مدرسه و بازخورد کمّی، که نمره محور است. در این شرایط بچه ها، در بهترین حالت فقط نمره میگیرند و سواد، دانش و فراگیری، مفهومی در نظام آموزشی ما ندارد.
آقای وزیر، تعطیلات نوروزی، که در میانهی سال تحصیلی قرار دارد، وقفهای طولانی در روند یادگیری دانشآموزان ایجاد میکند. یکی از موضوعات بحثبرانگیز در این دوره، لزوم یا عدم لزوم ارائهی تکلیف به دانشآموزان است.
برخی معتقدند که تکالیف نوروزی موجب حفظ پیوستگی آموزشی و جلوگیری از فراموشی مطالب میشود، درحالیکه عدهای دیگر باور دارند که تعطیلات باید فرصتی برای استراحت، بازیابی انرژی ذهنی و ایجاد انگیزهی جدید باشد.
آقای وزیر، شما نفر اول آموزش و پرورش ایرانید، در بیان کلمات، مکان و زمان را بسنجید و به خاطر داشته باشید، اینجا فنلاند نیست!
موضوع یاددهی و یادگیری در آموزش و پرورش هدف اصلی ماست. میتوانیم از نظریههای مختلف یادگیری استفاده کنیم تا مشخص شود که عدم برنامهریزی آموزشی و نداشتن تکلیف در تعطیلات چه آثار منفیای بر فرآیند یاددهی و یادگیری دارد.
از چالشهای اساسی در تعطیلات بدون تکلیف، فراموشی مطالب آموختهشده است. ابینگهاوس (Ebbinghaus)، روانشناس آلمانی، با بررسی نحوهی عملکرد حافظه، “منحنی فراموشی” را ارائه داد. او نشان داد که اگر مطالب آموختهشده مرور نشوند، درصد زیادی از آنها ظرف چند هفته فراموش خواهند شد.
منحنی فراموشی ابینگهاوس نشان میدهد که وقتی چیزی را برای اولین بار یاد میگیرید، اطلاعات با سرعتی تصاعدی ناپدید میشوند. یعنی شما بیشتر اطلاعات را در چند روز اول فراموش میکنید و پس از آن میزان فراموشی کاهش مییابد.
در تعطیلات نوروزی، دانشآموزان در بهترین حالت، به مدت دو تا سه هفته و در شرایط سالهای اخیر حدود یک ماه از فضای آموزشی دور میشوند. اگر در این مدت هیچگونه تمرینی نداشته باشند، مطالب در حافظهی کوتاهمدت از بین رفته و بازیابی آن دشوار خواهد شد.
در نتیجه بر اساس این نظریه، تأثیر عدم تکلیف،کاهش میزان یادآوری مفاهیم و نیاز به مرور دوبارهی مطالب پس از تعطیلات و نیز افزایش زمان لازم برای یادگیری مجدد خواهد بود، که موجب عقبافتادگی از برنامهی درسی میشود.
بر اساس نظریهی یادگیری شناختی، فرآیند یادگیری زمانی عمیقتر میشود که اطلاعات بارها مرور، پردازش و سازماندهی شوند. ژان پیاژه، روانشناس شناختی، معتقد بود که دانشآموزان از طریق تمرین و مشارکت فعال، مطالب را بهتر درک و حفظ میکنند.
تعطیلات طولانی بدون فعالیتهای آموزشی، دانشآموزان را از این روند مرور و پردازش اطلاعات جدا میکند. اگرچه استراحت برای یادگیری مفید است، اما وقفهی بیشازحد بدون هیچ فعالیت آموزشی، موجب کاهش توانایی آنها در سازماندهی دانش و استفادهی مجدد از آن خواهد شد.
در نتیجه تأثیر عدم تکلیف در این شرایط، قطع ارتباط دانشآموزان با فضای یادگیری، که باعث میشود بازگشت به مدرسه دشوارتر شود. از طرفی پس از تعطیلات با کاهش تمرکز و دشواری در بازسازی مسیرهای عصبی مرتبط با یادگیری مواجه خواهیم بود.
بر اساس نظریهی رفتارگرایی اسکینر (Skinner)، یادگیری یک فرآیند تقویت رفتارهای مطلوب است. یعنی مطالعه و تمرین مداوم باید بهعنوان یک عادت در دانشآموزان تقویت شود. اگر در تعطیلات، فرآیند آموزش کاملاً متوقف شود، این حلقهی تقویتی شکسته شده و رفتارهای مطلوب تحصیلی مانند مطالعهی منظم و حل تمرینها تضعیف میشود.
در نتیجه تأثیر عدم تکلیف موجب کاهش عادت مطالعهی روزانه و دشواری در بازگشت به روتین درسی پس از تعطیلات خواهد شد. همچنین افزایش وابستگی دانشآموزان به انگیزهی بیرونی (نمره یا تشویق معلم)، باعث افت عملکرد تحصیلی آنها میشود.
بر اساس نظریهی سازندهگرایی (Constructivism) ویگوتسکی، یادگیری زمانی مؤثر است که فرد بهصورت فعال در فرآیند یادگیری درگیر باشد. یادگیری نباید فقط محدود به کلاس درس باشد، بلکه باید در قالب فعالیتهای متنوع مانند پروژههای تحقیقاتی، مطالعهی آزاد، و حل مسئله ادامه یابد.
حذف کامل تکالیف در تعطیلات نوروزی، بهویژه برای دانشآموزان مستعد و علاقهمند، موجب کاهش فرصتهای یادگیری فعال میشود. کاهش فرصت برای کشف، تحقیق و یادگیری مستقل، فاصله گرفتن از یادگیری مشارکتی و کاهش تعامل فکری، از عوارض عدم تکلیف میباشد.
و در نهایت، علاوه بر تأثیر تعطیلات بر یادگیری فردی دانشآموزان، این وقفه بر روند تدریس معلمان نیز تأثیر منفی دارد. معلمان پس از تعطیلات مجبور میشوند بخشی از زمان کلاس را برای مرور دروس گذشته صرف کنند، که باعث عقبافتادگی برنامهی درسی میشود. تاثیر عدم تکلیف، موجب افزایش فشار بر معلمان برای مرور دوبارهی مطالب و کاهش زمان مفید برای تدریس مطالب جدید خواهد بود.
آقای وزیر، بررسی نظریههای یادگیری نشان میدهد که قطع کامل تکلیف در تعطیلات نوروزی میتواند آثار منفی زیادی بر فرآیند یادگیری داشته باشد. البته، این به معنای تحمیل تکالیف سنگین و خستهکننده به دانشآموزان نیست.
بهترین رویکرد، ایجاد تعادل بین استراحت و حفظ پیوستگی یادگیری است. در نظام های آموزشی اثربخش دنیا، پیشنهادهای زیر به بهبود این فرآیند کمک می کند:
اول، مرور کوتاه دروس اصلی – مثلاً حل چند مسئلهی سادهی ریاضی یا مرور واژگان زبان.
دوم، تشویق به مطالعهی آزاد – مانند خواندن کتابهای داستانی یا علمی جذاب.
سوم، فعالیتهای پژوهشی و خلاقانه – تهیهی گزارش از یک سفر نوروزی یا انجام یک پروژهی علمی.
چهارم، بازیهای فکری و چالشهای آموزشی – مانند حل جدول و معماهای منطقی.
آقای وزیر، نمیتوانیم بر تن نظام آموزشی فرسوده و پیرمان، ردای نو بپوشانیم. تصمیم گیری در این مورد را به معلمان و شورای معلمان مدارس واگذار کنید. بهترین راهکار، ایجاد تعادل بین استراحت و حفظ پیوستگی یادگیری است تا دانشآموزان پس از تعطیلات بدون مشکل به فرآیند یادگیری بازگردند.