فرهنگ‌سازی موثر شنیداری در کودکان و نوجوان

از خلق موسیقی تا ضرباهنگ‌های مصرفی

0 25

امروزه،ذائقه‌ی موسیقیایی کودکان و نوجوانان تحت تاثیرِ عوامل متعددی چون رسانه‌های دیجیتال، محتوای موجود در شبکه‌های اجتماعی و تغییراتِ فرهنگی و اجتماعی شکل می‌گیرد.

 

در عصری که سرعتِ انتقال اطلاعات بسیار بالاست، محتوای موسیقیایی متنوع و اغلب بی‌کیفیت، به آسانی در دسترس بوده و این موضوع چالش‌های بسیاری را در بر‌دارد. از جمله‌ی این چالش‌ها می‌توان به فقدانِ تنوعِ موسیقیاییِ مناسب، دسترسی آسان به محتوای غیرمناسب، کاهشِ آموزشِ موسیقی در مدارس، تمرکز بر مصرف به جای خلق اشاره کرد.

 

از آن‌جایی که موسیقی تاثیر بسیار زیادی در روند رشد کودکان و نوجوانان دارد، یافتن راهکارهای مناسب برای این چالش‌ها بسیار مهم است. اولین مواجهه‌ی کودکان و نوجوانان با مسائلِ فرهنگی، از جمله موسیقی در محیط خانواده شکل گرفته و ساختن فرهنگ شنیداری مناسب از همان سال‌های اولیه با ایجاد محیطی غنی از موسیقی‌های باکیفیت و متنوع در خانه تقویت شده، و مثل هر فرهنگِ دیگری از خانواده آغاز می‌‌شود.

 

برای  شنیدن صدای موسیقی و درک آن، باید چند قسمت از بدن و مغز با هم همکاری کنند. جالب است که این توانایی از دوران جنینی در رحم مادر شروع به شکل گرفتن می‌کند. این نشان می‌دهد که برای فهمیدن موسیقی، بدن و احساسات ما نقش مهمی دارند.

 

بر اساس نظریه و رهیافت ارف شولورک، «هر کس که حرکت می‌کند، سخن می‌گوید، می‌جنبد و موسیقی می‌سازد، همه‌ی کنش‌ها را به صورت ریتمیک انجام می‌دهد. ساختارهای هنرهای تجسمی، موسیقیایی، گفتاری و حرکتی، همگی شکل‌هایی از بنیان‌های انسانی هستند. مردم به واسطه‌ی این خروجی‌ها می‌توانند‌ خود را برون بریزند و درونی‌ترین گوشه‌های وجودشان را به حرکت در آورند.»

 

وقتی موسیقی در مسیر رشد کودک و نوجوان به شکل مناسبی شکل بگیرد، موجبات گوش دادن به خود را فراهم آورده و روند رشدی فرد را شکل می‌دهد. در نتیجه، این مساله بدونِ کنترل مستقیمِ والدین، باعث تشخیص موسیقیِ خوب از بد می‌شود.

 

آداب رفتن به کنسرت، آشنایی با سازهای مختلف و یادگیریِ ساز نیز در این مسیر موثر است. متأسفانه در بسیاری از کشورها، از جمله ایران، آموزش موسیقی جایگاه محدودی در نظام‌های آموزشی دارد. این کمبود،  نه‌تنها موجب از دست رفتن فرصت آشنایی کودکان با موسیقی‌های فاخر می‌شود، بلکه آن‌ها را از تجربه‌ی عملی موسیقی مانند یادگیری ساز یا آهنگسازی نیز محروم می‌کند.

 

آموزش موسیقی در مدارس می‌تواند به پرورش خلاقیت، تقویت حافظه و مهارت‌های اجتماعی کودکان کمک کند. نادیده گرفتن موسیقی در مدارس موجب می‌شود که کودکان از درکِ زیبایی و عمق موسیقیِ کلاسیک یا محلی محروم شوند و فرصتِ تجربه‌ی نوازندگی، آهنگسازی یا مشارکتِ فعال در تولید موسیقی را پیدا نکنند و به مصرف‌کننده‌هایی صرف تبدیل شوند و در نهایت موسیقی را به فراموشی بسپرند.

 

اما در این میان، فیلم‌ها و انیمه‌های میازاکی با آهنگسازی هیساشی و یا سریال‌های کره‌ای که مورد استقبال کودکان و نوجوانان قرار گرفته است باعث شده، آن‌ها در مسیر درست شنیداری قرار گیرند. آهنگ‌های هیساشی که با سازبندی کلاسیک و با احساسی عمیق همراه هستند، به شدت به داستان‌ها و تصاویر انیمه عمق بخشیده، فضای تجسمی و شنیداری کودکان و نوجوانان را غنی می‌سازند.

 

البته یکی از آسیب‌های این مسئله ممکن است این باشد که کودکان و نوجوانان کمتر در معرض فرهنگ شنیداری و بومیِ ملیت خود قرار بگیرند. بنابراین، در کنار آثار جهانی، آشنایی با موسیقی‌های بومی و ملی خود نیز ضروری است.

متأسفانه بسیاری از کودکان به دلیل کمبود محتوای مناسب یا عدم آگاهی، کمتر در معرض این نوع موسیقی‌ها قرار می‌گیرند. گفت‌وگو درباره‌ی موسیقی‌های محلی، دعوت از هنرمندان محلی برای اجرا در مدارس و تولید محتوای آموزشی در این زمینه می‌تواند این شکاف را پر کند.

 

برای تقویت فرهنگ موسیقیایی کودکان و نوجوانان، والدین می‌توانند با پخش موسیقی‌های فاخر، بردن فرزندان به کنسرت‌ها و تشویق آن‌ها به یادگیری ساز، فرهنگ موسیقیایی را در خانه تقویت کنند. همچنین، افزودن درس‌های موسیقی به برنامه‌های درسی مدارس و ایجاد گروه‌های موسیقی دانش‌آموزی می‌تواند تأثیر بسزایی در رشد کودکان داشته باشد. تولید برنامه‌های تلویزیونی، انیمیشن‌ها و بازی‌های کامپیوتری با موسیقی‌های باکیفیت، کودکان را با زیبایی‌های موسیقی آشنا می‌کند.

 

در این روند، باید توجه داشته باشیم که«موسیقی و موسیقی‌پردازی و شکل‌های مختلف هنرهای دیداری و شنیداری و همه‌ی فعالیت‌های هنری از توانایی‌زایی خلاقانه‌ی آدم‌ها ریشه می‌گیرد» که می‌توان آن‌ها را در مسیر رشد کودکان و نوجوانان پرورش داد.

 

موسیقی فراتر از یک سرگرمی، ابزاری برای برقراری ارتباط با درونی‌ترین احساسات انسان است. از همان دوران جنینی، بدن و مغز برای درک موسیقی با هم همکاری می‌کنند و این توانایی در طول زندگی ادامه می‌یابد. وقتی کودکان با موسیقی‌های عمیق و باارزش مواجه می‌شوند، نه‌تنها گوش دادن را یاد می‌گیرند، بلکه از درون به‌سمت رشد شخصیتی حرکت می‌کنند.

بنابراین، موسیقی و سایر هنرها، ریشه در خلاقیت و توانایی‌های انسانی دارند و می‌توانند مسیر رشد کودکان را هموار کنند. اگر به‌عنوان باغبانان آگاه، دانه‌های فرهنگی مناسبی بکاریم، می‌توانیم نظاره‌گر رشد و شکوفایی کودکانی خلاق، حساس و آگاه باشیم که آینده‌ای زیباتر می‌سازند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.