تراژدی مرمت خانه‌‌ی تاریخی همدانی‌ در رشت؛

اصالت معماری فدای کاربری اقتصادی

0 ۳۰

اخیرا، سرمایه گذاری را که به قصد خرید یکی از بناهای تاریخی به رشت آمده بود، همراهی کردم تا از چندبنای مرمت شده، که کاربری جدیدی یافته، بازدید نماید. او که با معماری گیلان ناآشنا بود، با دیدن یکی از بناهایی که به‌زودی به عنوان رستوران به بهره‌برداری می‌رسد، جمله قابل تاملی گفت:« اگر سفال سقف را برداریم، انگار یک خانه‌ی تاریخی در یزد و اصفهان را دیده‌ام.»

 

وی، البته با شاخصه‌های معماری گیلان خیلی آشنا نبود. اما با دیدن این بنا و مقایسه وضعیت مرمت خانه همدانی با چندمورد مشابه، متوجه شد که مرمتگر به اسلوب معماری گیلان وفادار نبوده است. طبیعتا خواسته کارفرما برای تغییر کاربری یک خانه مسکونی به فضای اقتصادی و سودآور جدید را نباید نادیده گرفت.

 

اما بنایی که در فهرست آثار ملی ثبت شده و اتفاقا اداره کل میراث فرهنگی گیلان مرمتگر مورد تأیید خود را به کارفرما پیشنهاد داده است، باید گفت که مرمت این بنا به‌حدی فاجعه است، که سرمایه‌گذار ناآشنا به معماری بومی گیلان نیز به حرف آمد.

 

مثلا به دلیل عدم آشنایی کارفرما با معماری بومی، که متناسب با اقلیم گیلان طراحی و ساخته شده، شاهد اعمال سلیقه در مرمت برای کاربری‌های جدید هستیم. این شیوه مرمت، هم در کوتاه‌مدت و هم در بلندمدت، بیشترین آسیب را به بنای تاریخی می‌زند

 

در سال‌های اخیر، خرید خانه‌های تاریخی گیلان طالبانی از استان‌های دیگر پیدا کرده و روند مرمت این بناها رشد فزاینده‌ای یافته است. البته آیتم مهاجرت به گیلان به دلیل خشک‌سالی در سال‌های اخیر را هم باید لحاظ نمود. اما مرمت یک بنا از سوی مالکان جدید چالش‌هایی هم ایجاد کرده است.

 

مثلا به دلیل عدم آشنایی کارفرما با معماری بومی، که متناسب با اقلیم گیلان طراحی و ساخته شده، شاهد اعمال سلیقه در مرمت برای کاربری‌های جدید هستیم. این شیوه مرمت، هم در کوتاه‌مدت و هم در بلند‌مدت، بیشترین آسیب را به بنای تاریخی می‌زند. به حدی که گاه باید گفت همان بهتر که بنا مرمت نشود تا اینکه به‌سازی غیراصولی در بنا رخ دهد.

 

به‌عنوان نمونه، در معماری گیلان شاهد فضاهای متعدد پر و خالی هستیم. در این الگو، «برخلاف سایر نقاط ایران، اطراف حیاط عموما با احجام پر نمی‌شد و گاه حتی اتصال بین احجام به چشم نمی‌خورد و درمواردی بنا در وسط حیاط قرار گرفته و فضاهای خالی در اطراف بنا چرخشی سه‌سویه و یا چهارسویه داشته‌اند. از دلایل این الگو، چرخش باد در حیاط و خنک شدن پوسته بنا در فصول گرم بوده است.» (مینو خاکپور، معماری گیلان در عصر صفوی)

 

خانه‌ی تاریخی مورد اشاره در دل بازار رشت قرار دارد و با همین الگوی معماری، سازه اصلی در مرکز حیاط قرار گرفته و تا پیش از مرمت، عملا بنا در ۴جهت باز بود. ساختمان در حیاط پشتی ایوانی کتابی داشت. اما، اکنون حیاط پشتی و ایوان کتابی مسدود و سازه‌ای جدید چسبیده به بنای اصلی ساخته شده است تا بخش آشپزخانه برای کاربری جدید یعنی رستوران در یک خانه تاریخی ایجاد شود.

 

افزون بر آن با حذف تمام فضای سبز حیاط، بستر حیاط گودبرداری و تاسیسات در کف جانمایی شده است. و به‌جای درختان بومی گیلان نیز دو اصله درختچه پالم در حیاط قرار گرفته است. ساخت سازه‌ای دیگر در انتهای حیاط اصلی برای کاربری کافه، باز هم از وسعت حیاط کاسته است.

 

ورودی بنا، که پیش از این سردربی سفال پوش، با تزئینات آجرچینی داشت، کاملا فروریخته‌اند و از از نو سردربی جدید غیر مشابه با الگوی قبلی ساخته شده و حالا سردرب و دیوارهای دالان ورودی به جای سفال، با کولش (ساقه‌های برنج) پوشانده شده است.

 

به‌نظر می‌رسد اداره میراث فرهنگی گیلان، به نام حمایت از سرمایه‌گذار بخش خصوصی بر نحوه صحیح مرمت بناهای تاریخی چشم پوشی می‌کند و نه تنها حفظ اصالت معماری بلکه نکات ایمنی  هم در کاربری جدید لحاظ نمی‌شود

 

در تاریخ معماری خانه‌های شهری گیلان می‌خوانیم که مالکانی که تمکن مالی نداشتند، سقف خانه‌ها را به سبک خانه‌های روستایی، با ساقه‌های برنج می‌پوشاندند. شهر رشت و به‌ویژه بازار رشت در طول تاریخ دچار آتش سوزی‌های متعددی شده و یکی از عوامل آتش سوزی وجود بادهای گرم فصلی(موسوم به گرم موش) و شروع آتش از همین کولش‌های سقف بود که به دیگر نقاط سرایت می‌کرد و باعث گسترش سریع آتش می‌شد.

 

طبق اسناد مکتوب، بلدیه رشت برای حفظ ایمنی بیشتر شهر از آتش سوزی، در اوایل دوره پهلوی دستور می‌دهد سقف تمامی خانه‌ها باید با سفال پوشانده شود.

 

اکنون در بافت متراکم بازار و درست نزدیک به دو واحد تجاری رشته خشکارپزی، شاهد مرمت که نه نوسازی سردرب رستورانی هستیم که با ساقه‌های برنج (ماده‌ای که سریع مشتعل می‌شود) هستیم.

 

بنایی که هر روز قرار است شاهد حضور گردشگران و شهروندانی باشد که می‌خواهند سرو یک خوراک خوب را در یک بنای تاریخی تجربه کنند. بنایی با ورودی گالی پوش به سبک خانه‌های روستایی و آشپزخانه‌ای پشت یک سازه‌ی چوبی که روزانه با آب و آتش سروکله می‌زند.

 

سازمان آتش‌نشانی شهرداری رشت، بارها نسبت به عدم رعایت مسایل ایمنی در بازار رشت هشدار داده و بافت متراکم بازار و به‌ویژه خانه‌های تاریخی و واحدهای تجاری متروک را فاقد ایمنی توصیف می‌کند.

 

«حسن همدانی»، صاحب این خانه در سال ۱۳۷۷  به‌رحمت خدا می‌رود. خانه‌ای که حیاط بزرگش، مامن گل‌های زیبایی بود که صاحبخانه خود پرورش می‌داد، حالا حیاط بی‌درخت، فضای وسیعی شده تا تعداد میز و صندلی‌های بیشتری را برای رستوران جا دهد

 

به‌نظر می‌رسد اداره میراث فرهنگی گیلان، به نام حمایت از سرمایه‌گذار بخش خصوصی بر نحوه صحیح مرمت بناهای تاریخی چشم‌پوشی می‌کند و نه تنها حفظ اصالت معماری بلکه نکات ایمنی هم در کاربری جدید لحاظ نمی‌شود و عملا به نام مرمت بنای تاریخی، شاهد از بین رفتن معماری خانه‌های شهری هستیم و نمی‌دانم باید از مرمت این خانه‌ها خوشحال باشیم و یا نگران!

 

خانه‌ی تاریخی همدانی در بازار بزرگ رشت، در بن‌بست منتهی به مسجد ولی عصر قرار دارد. تا پیش از مرمت، بنا دارای یک درب چوبی آبی رنگ بود و بالای در، کتیبه‌ای لاجوردی به مضمون: «ولایت علی ‌ابن‌ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» نصب شده بود. البته اکنون این کتیبه هست ولی کاملا جدید. از طاق ضربی ورودی سردر هم خبری نیست و نه درب چوبی با کلون آهنی زیرا تمام سردرب را فروریخته و از نو با سلیقه جدید ساختند.

 

«حسن همدانی»، صاحب این خانه در سال ۱۳۷۷ به‌رحمت خدا می‌رود. خانه‌ای که حیاط بزرگش، مامن گل‌های زیبایی بود که صاحبخانه خود پرورش می‌داد، حالا حیاط بی‌درخت، فضای وسیعی شده تا تعداد میز و صندلی‌های بیشتری را برای رستوران جا دهد.

 

هر خانه داستانی دارد، داستان آدم‌هایی که در آن زندگی کرده‌اند و عناصر موجود در آن خانه، روایت‌گر زندگی آن آدم هاست. چاه آب حیاط خانه همدانی، روایتی دارد و یادآور یک رخداد تاریخی در شهری است که لقب شهر باران دارد ولی در آن سال کم آبی مردم را واداشت دست به دعا و نماز باران بردارند

 

بنای اصلی در یک طبقه و بر کرسی چینی بلند و تقریبا در مرکز حیاط قرار گرفته است. بنا در شاه نشین و روبه حیاط جلویی دارای بر ارسی‌های متعدد و پرکار دوره‌ی قاجار است که بعضی شیشه‌های آن در گذر زمان شکسته و ریخته شده است.

 

عمارت هرچند یک طبقه است، اما کرسی چینی بلند آن خود حکم یک طبقه‌ی مجزا را دارد. ورودی عمارت با پنج پله به راهروی عمارت می‌رسد. دو اتاق شاه‌نشین در طرفین چپ و راست بنا و اتاق‌هایی در جبهه‌ی شمالی دارد که مانند دیگر خانه‌های گیلان با درب‌های چوبی تودرتو به تالارها منتهی می‌شود. طرفین درب ورودی، کاشی‌کاری‌های با نقوش شمسه و گل و بوته در زمینه‌ی آبی، به خانه نمای دیگری داده است. هر دو تالار، ارسی‌های ۵ دری دو لنگه دارد برخی از کاشی‌کاری‌های دورتادور درب ورودی نیز ریخته‌است.

 

مالک این خانه شادوران«حسن همدانی» بود. «پدر ایشان، تاجری از اهالی همدان بود و نزدیک به مسجد کاسه‌فروشان، حجره داشت و کوزه و ظروف سفالی می‌فروخت. راسته‌ای، که اکنون به راسته‌ی میخچی مشهور است، قدیم راسته کوزه فروشان بود. پسرش یعنی، حسن همدانی این خانه‌ی دوره قاجار را از مالک دیگری خریده و اوایل دوره‌ی پهلوی بنا را بازسازی می‌کند و این کاشی‌کاری برای همان زمان است. روی یکی از کاشی‌ها، تاریخ ۲۵۳۵

پهلوی حک شده و نشان می‌دهد این خانه در سال یاد شده مرمت شده است.» (خانه‌های تاریخی رشت)

 

هر خانه داستانی دارد، داستان آدم‌هایی که در آن زندگی کرده‌اند و عناصر موجود در آن خانه، روایت‌گر زندگی آن آدم هاست. به عنوان نمونه، چاه آب حیاط خانه همدانی، روایتی دارد(که از بیان جزییات معذورم) و یادآور یک رخداد تاریخی در شهری است که لقب شهر باران دارد ولی در آن سال کم آبی مردم را واداشت دست به دعا و نماز باران بردارند. اکنون چاه حیاط هم برچیده شده است. چاهی که بازخوانی روایتش می‌توانست پندی برای مردمی باشد که برخلاف نیاکان نسبت به حفظ منابع آبی بی توجه‌اند.

 

لای خشت و پشت درب و پنجره هرخانه تاریخی، داستان و روایتی از تاریخ این شهر نهفته است و گردشگری که از استان دیگر به رستوران آتی همدانی خواهد رفت، تنها برای چشیدن خوراک گیلان نیست، بلکه مشتاق شنیدن قصه‌ی آدم‌هایی است که تاریخ یک شهر را ساخته‌اند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.