او مقصر است
هجده دوره از لیگ برتر فوتبال کشور گذشت و گیلان سال آینده برای دومین باردر چهار سال اخیر در مرکز هیجان و توجه فوتبال کشور هیچ سهمی ندارد، دو باری که هر دو زمان مدیریت الماسخاله در هیات فوتبال گیلان اتفاق افتاد، از همین رو هر چه تلاش کنیم وی را مبرا و بی گناه از این گناه نشان دهیم، نشد. او مقصر است.
به گزارش مرور، فوتبال گیلان، لیگ برتر نوزدهم را در شرایطی پیش روی دارد که هیچ نماینده ای از گیلان در آن حاضر نیست، ملوان برای چهارمین سال پیاپی جایش در بین بزرگان فوتبال کشور خالی است و حتی اوضاع اخیر به گونه ای پیش می رود که با شکایت دراگان اسکوچیچ سرمربی کروات فصل ۹۲-۹۳ خود، متاسفانه امکان محکومیت از سوی فیفا به کسر مجدد امتیاز و یا حتی سقوط به یک رده پایین تر یعنی لیگ دو نیز برایش وجود دارد، اتفاقی که در ابتدای فصل اخیر لیگ یک نیز برایش پیش آمد و باعث شد از همان ابتدا با سرخوردگی کارش را آغاز کند و در انتهای فصل با خوش اقبالی از سقوط به لیگ دو برهد، اما با تکرار شکایت خارجی ها بار دیگر خطر سقوط را لمس کرده است.
ارتش سرخ گیلان هم بعد از دو فصل دست و پا زدن، به چیزی محکوم شد که همگان انتظارش را می کشیدند و بعید است دوباره یارای بلند شدن داشته باشد، اگر سپیدرود در روزهای آغازین فصل گذشته به جهت حضور در لیگ برتر دو تا دو تا مالک داشت، این روزها اما به سبب سقوط به لیگ یک هیچکس حتی شفاهی هم مالکیت تیم را متعلق به خود نمی داند؛ نه کیومرث بیات، نه علی کریمی، نه میرشهاب مومنی، نه اداره کل ورزش و نه حتی هیات فوتبال استان.
داماش هم که سالهاست از سطح اول فوتبال کشور فاصله گرفت نتوانست – به لطف سکوت و بی کفایتی هیات فوتبال گیلان – حتی از لیگ دو به لیگ یک صعود کند و در فینال جام حذفی نیز این حاجی پور است که یک تنه جور ضعف هیات فوتبال گیلان را می کشد و حق فوتبال استان را می ستاند.
حال در چنین شرایط فلاکت باری که نصیب فوتبال گیلان شده است آیا باید یقه رییس هیات والیبال را بگیریم یا رییس هیات بیلیارد را؟ هر عقل سلیمی مطالبه خود در چنین شرایطی را از رییس هیات فوتبال استان گیلان طلب خواهد کرد.
اما نکته جالب اینجاست رییس هیات فوتبال گیلان خیلی راحت فرمودند که به ایشان ربطی ندارد و هیات فوتبال مقصر نیست. چگونه است زمانی که همین سپیدرود در حال صعود از لیگ دو به یک و از لیگ یک به لیگ برتر بود همیشه انگشت باعث و بانی این موفقیت ها سمت شما بود اما الان پذیرا نیستید انگشت اتهام سمت شما برود؟ البته یادتان باشد سپیدرود را هم شما به لیگ برتر
نیاوردید، چرا که این تیم ریشه دار و مردمی سوار بر موج احساسات گام در مسیر پیشرفت گذاشت
حال باید یکی از هیات فوتبال این سوالات را بپرسد؛ درست است که داوری ها شبهه ناک بود اما چه کسی باید صاحب کرسی و یا حداقل لابی در فدراسیون فوتبال می بود تا اینگونه اتفاقات را کنترل و یا مقابله کند؟
درست است که صنایع قدرتمندی در گیلان نداریم تا در فوتبال سرمایه گذاری کنند، اما آیا با همان اندک سرمایه گذارانی که پا پیش گذاشته بودند برخورد مناسبی داشتید تا دلزده نشوند؟
چرا باید اداره کل ورزش و جوانان استان، معاونت ورزشی خود را مامور پیدا کردن خریدار و بحث واگذاری سپیدرود کند، برای اینکه اراده ای از سمت شما ندید برای اینکه یک هیات فوتبال قوی را در جلوی خود نمی دید.
چرا می گویید بازسازی ورزشگاه عضدی به شما ارتباطی ندارد، درست است که مالک استادیوم نیستید اما مستاجر مجازی و مالک معنوی ان که هستید، شما به عنوان رییس هیات فوتبال باید پیگیر روند بازسازی این ورزشگاه باشید.
وقتی در همه اتفاقات رییس هیات فوتبال خود را کنار می کشد
“امید هرندی” یکی از پیشکسوتان فوتبال گیلان در خصوص اظهارات و عملکرد هیات فوتبال گیلان درخصوص سقوط سپیدرود می گوید: مگر میشود یک شکستی رخ دهد و یک عده خودشان را کنار بکشند؟ تمام ارگانهایی که در فوتبال و ورزش دخالت دارند و دستی بر آتش دارند در پیروزیها و شکستها نقش اساسی دارند؛ تیم اگر صعود کند آنها نقش خواهند داشت، تیم اگر سقوط نیز بکند آنها نقش خواهند داشت و هیچ وقت هیچکس خودش را نمیتواند کنار بکشد. مثل این میماند که تیم سقوط بکند سرمربی بگوید که من مقصر نیستم، بازیکنان بگویند ما مقصر نیستیم، مربیان بگویند ما مقصر نیستیم، تیم وقتی سقوط میکند از مدیرعامل تا تدارکات تیم همه در آن نقش دارند.
وی با یادآوری زمانی که سپیدرود در ابتدای فصل دو مالک و دو تیم داشت می افزاید: مضحک ترین اتفاق فوتبالی تاریخ رخ داد، در آن زمان، دو تیم در دو گوشه شهر با یک نام تمرین می کردند و منتظر شروع لیگ بودند، می خواهم بدانم آقای الماسخاله که می گوید به من ربطی ندارد رئیس کجاست دقیقا ؟ ایشان رئیس هیات فوتبال است چطور ممکن است هیات فوتبال در ارتباط با فوتبال نقشی نداشته باشد؟ اصلا امکانش نیست، ایشان در خیلی از بخشها میتواند ورود بکند. چطور یک آدمی را میگذارند مدیر یک تیم فوتبال و منِ رئیس هیأت فوتبال نمیتوانم دخالت بکنم؟ مگر میشود در این بخش من ورود نکنم!؟ چطور سپیدرود بارها مشکلاتی داشته و خود هیأت فوتبال آقای شهاب مؤمنی را به عنوان مدیر باشگاه منصوب کردند! پس چطور میشود این اختیار را دارند!؟ چه کسی ایشان را مدیرعامل باشگاه کرده است؟ پس می توانند و به آنها ربط دارد.
فقدان بازیکن در تیمهای پایه فوتبال
نظر یکی دیگر از مربیان گیلانی که از قضا در کادر فنی سپیدرود هست، نیز مانند امید هرندی است. “محسن عبد نصراللهی” به مرور می گوید: فوتبال گیلان سالهای خوبی را سپری نمی کند و جواب این قضیه را باید شخص اقای الماسخاله به عنوان راس هرم بدهد.
وی البته از جنبه ای دیگر به قضیه نگاه می کند و می گوید: چرا در رده های پایه هیچ بازیکنی در تیم های ملی نداریم چرا امثال یاسوج و یزد بازیکن دارند و ما نداریم، چگونه است در دوره های گذشته همیشه چندین بازیکن در رده های مختلف تیم های ملی داشتیم و الان این مهم مهیا نیست، نشان می دهد کمیته اموزش و استعدادیابی و جوانان در هیات فوتبال ما ضعیف عمل کردند، اصلا نفس وجود این کمیته ها چیست؟ الماسخاله باید نسبت به آن صندلی که روی ان نسشته متعهد باشد و پاسخگوی مردم باشد، چرا ملوان انقدر تهی از بازیکن شده که در اقدامی عجیب و خارج از عرف بازیکن خارجی می گیرد؟ تیم های پایه سپیدرود و داماش و چوکا کجا هستند در چه رده ای بازی می کنند؟ کمیته استعدادیابی و آموزش هیات فوتبال باید گیلان را عاری از نیاز به بازیکن غیربومی کند.
این مربی فوتبال، عدم وجود منابع مالی پایدار را نیز در روند حرکتی باشگاه های فوتبال موثر می داند و می گوید: باشگاه ها باید درآمد پایا داشته باشند، باید تیم قوی مالی داشته باشند تا مارکتینگ و اسپانسرینگ را بشناسند و از این فرصتی که تیم هایی مثل داماش و سپیدرود و ملوان و حتی چوکای تالش و شهرداری فومن در بخش هواداری فراهم کردند و هر کدام شاید بیش از هزاران هوادار دارند، استفاده کنند. اما می بینیم هیچ سرمایه گذار بزرگی ریسک سرمایه گذاری در فوتبال گیلان را به خود نمی دهد.
شاید جواب این سئوال محسن عبد نصرالهی را پیشتر کیومرث بیات در یکی از پست های خود در صفحه شخصی اش در فضازی مجازی داده باشد، بیات به عنوان مالک سپیدرود نوشته بود: در بازی با فولاد خوزستان بخاطر نتایج رو به رشد رشتی ها کیپ تا کیپ ورزشگاه (منهای ۱۰ درصد سهم فولاد) تماشاچی نشسته بود اما هیات فوتبال یک عدد گرد شده هفت هزار نفر را به عنوان تعداد تماشاگر اعلام کرد، این دو معنا بیشتر ندارد یا عوامل هیات فوتبال شمارش بلد نیستند یا زد و بندی در حال رخ دادن هست تا حق سپیدرود را ندهند.
مافیایی که بودجه را به جای ورزش نصیب جیبها میکند
اما برای اینکه جواب قانع کننده تری به محسن عبد نصرالهی داده باشیم به سراغ خود سرمایه گذار رفتیم و از وی پرسیدیم چرا در فوتبال گیلان سرمایه گذاری نمی کند؟ “افشین رحیمی” مدیرعامل نیوساد که علاقمند به ورزش است و پیشتر در رشته های مختلفی چون وزنه برداری و کبدی و کشتی سرمایه گذاری کرده بود به مرور گفت: علت اینکه صنایع و سرمایه گذاران دنبال سرمایه گذاری در ورزش و فوتبال نیستند به این خاطر است که امکان بهره مندی ما از قبل ورزش، چه در بخش اسپانسرینگ، چه در بخش فروش بلیط یا پیراهن و یا حتی بازیکن برای سرمایه گذار تعریف شده نیست.
وی در ادامه به مافیای قدرتمند فوتبال در نهادهای مدیریتی آن اشاره کرد و گفت: اگر هم کسی بخواهد صرفا بخاطر دل خود و فارغ از سود مالی به سرمایه گذاری در ورزش بخصوص فوتبال اقدام کند، می بینید که چه بلایی بر سرش می آورند، مافیای فوتبال او را می دوشد و رهایش می کند، شما هیچ از خود پرسیده اید چرا مدیران ورزش و فوتبال به جای جذب بخش خصوصی بدنبال دریافت کمک از منابع دولتی هستند؟ بخاطر اینکه یک مافیایی پشتش خوابیده تا غالب بودجه ها به جای ورزش در جیب این دوستان هزینه شود این مافیا از مقامات ارشد سیاسی استان گرفته تا مقامات ورزشی استان از اداره کل گرفته تا بخصوص هیات فوتبال.
وی افزود: اگر بخش خصوصی بیاید، دو دوتا چهارتای خودش را دارد و حساب و کتاب خودش را، پس به سازمان هایی چون اداره ورزش و هیات فوتبال چیزی نمی رسد ولی وقتی بخش دولتی را مجبور به حمایت کنند از قبل ان منتفع خواهند شد، در استانهایی مثل اصفهان و اذربایجان شرقی و … متعصبین به صنف بیشتر است و نظم حاکم است اما در استان ما قانون سلیقه ای اجرا می شود و ادمها بیشتر در مسیر مافیا قرار می گیرند، از همین رو تاکنون فرصت سرمایه گذاری به سرمایه گذار داده نشد.
رادنی دیدار از ورزشی نویسان کشور نیز با اشاره به همین موضوع پیشتر نوشته است: سپیدرود در ۴ سال اخیر بیشتر از ۱۳ بار مالک عوض کرده و این رکورد منفی در دنیای فوتبال غیر قابل تکرار هست. اگر یکبار برای همیشه سپیدرود توسط اداره ورزش و جوانان و هیات فوتبال به یک مالک قوی سپرده می شد که دارای ساختار و بنیه قابل قبول مالی بود، هرگز دچار مشکلات بعدی نمی شد. واگذاری تیم به مالک های ضعیف که عمرشان گاهی به دو ماه هم نمی رسید و عدم واگذاری سپیدرود به متقاضیان خرید با رزومه ی مالی قوی مانند هولدینگ دلیران پارس، شهرخودرو و هولدینگی به نمایندگی از ثابت قدم شهردار پیشین (که اعلام کرده بودند ابتدا تمامی بدهی های سپیدرود را پرداخت می کنند و بعد مالکیت را تحویل می گیرند) و واگذاری سپیدرود به ادم هایی از نظر مالی و مدیریتی ضعیف مانند نوین و بیات که از همان ابتدای کار پاسخ استعلام های مربوطه شان منفی بود، همه و همه نشان دهنده این موضوع است که اداره ورزش و جوانان (هم در زمان رهنما و هم بخشی) و هیات فوتبال، علاقه مند به حضور مالکان ضعیف در سپیدرود هستند تا همچنان نفوذ خود را در این تیم و دخالت در همه ی بخش های آن و حضور در جلوی صحنه در زمان موفقیت ها و پیروزی ها داشته باشند.»
قصه پرغضهی هودارانی که ماهیانش مردند
بارها در کنار هم موج مکزیکی رفتهاند و خواندهاند “اگر سپیدرود بخشکد ماهیها می میرند.” حالا به روزهای بد تیم شهر خود می اندیشند.
می دانید سخت ترین چیز برای یک هوادار فوتبال چیست؟
اینکه هویت را از تیمش بگیرید، همانطور که گفته شد سپیدرود بارها مالک عوض کرده و این تعویض مالک تغییر نام را نیز در پی داشت از سپیدرود رشت گرفته تا سپیدرود گیلان و سپیدرود خالی و این اخری هم ورژن جالبی است به نام سپیدرود گیل متولد ۱۳۹۷
این اتفاق برای داماش هم رخ داده است نمی خواهیم به عقب برگردیم و از استقلال رشت و پگاه نامی ببریم بلکه چه بازی ها با همین نام داماش که نشده است؟ داماش گیلان، داماش رشت، داماش ایرانیان، داماش صدرا و اخرین ورژن هم داماش گیلانیان متولد ۱۳۹۶
ایا هویت فوتبال گیلان به سالهای ۹۷ و ۹۶ برمی گردد؟ سالهای بعد به نوادگانمان چه بگوییم ؟ بگوییم چه کسی عرضه نداشت هویت فوتبال ما را حفظ نماید؟
وقتی گوش شنوایی نیست
در ادامه این گزارش، “مجید جهانپور” گفت: برد و باخت، صعود و سقوط از اجزای جدایی ناپذیر مسابقات ورزشی هستند و در پایان یک سری مسابقات ورزشی بین تیمهای حتی با امکانات قوی و اشتباهات احتمالی اندک، تعدادی موفق، بعضی ها ناموفق تلقی می شوند، مهم این است که با برد و باخت به طور منطقی برخورد کرده و در هر دو صورت به دور از احساسات زیاد، ریکاوری کوتاهتری داشته باشیم و تیم ها بر اساس استراتژی و برنامه میانمدت و بلندمدت خود فعالیت را ادامه دهند.
با همه این احوال جهانپور برخورد آرامتری در اعتراض به هیات فوتبال برداشت و گفت: کسی نمی تواند منکر تاثیر مدیریت و برنامه ریزی در استفاده بهینه از امکانات و برطرف کردن کمبودها شود، بهره مندی از حمایت سازمانهای ورزشی و فوتبالی مسئول و غیرمسئول توانمند و به کارگیری به موقع از آنان هم مهم است اما دارا بودن منابع مالی پایدار حداقلی و داشتن استراتژی معین از سوی سازمانهای مسئول در فوتبال، علی الخصوص هیات فوتبال گیلان و همچنین توجه به رقابت های رده های سنی مختلف استان با کیفیت مطلوب، به جهت ساختن نیروی انسانی ماهر اعم از بازیکن، مربی، داور، مدیر و غیره می تواند ضعف بنیه اقتصادی استان را پوشش دهد و یک عامل مهم در رقابت با استانهای صاحب این امکانات به حساب آورده شود.
وی به نکته مهم دیگری نیز اشاره کرد و گفت: توجه کمی و کیفی به بهرهگیری از خیل عظیم هواداران فوتبال و استفاده از توانایی نیروهای بالقوه و بالفعل آنان به صورت مستقیم و غیر مستقیم نیز می تواند در جهت پیشرفت فوتبال کمک کند.
اما کو گوش شنوا، که اگر چنین گوشی بود قربانعلی الماسخاله و تیمش باید خیلی پیشترها برگه های استعفای خود را پر می کردند.
هنگامی که اعلام کرد:”به من گفتند دخالت نکنم من هم دخالت نکردم”کسی نبود به او بگوید که باید می گفتید اگر من دخالت نکنم پس چه کسی دخالت کند؟ حال که حرف مقام مافوق برایتان اهمیت داشت قطعا زیرک تر از این حرفها هستید و می دانستید که معنای دخالت نکن چیست؟، یعنی برو و استعفا بده اما شما از بر دوش کشیدن وظایفتان طبق این جمله شانه خالی کردید و در گوشه ای نشسته اید و به باخت ها یکی پس از دیگری پوزخند زدید.