کارشان صبح و شب نمیشناسد. تاریکی شبها، آشنای پاورچین قدم برداشتنهایشان است. آهسته قدم برمیدارند تا خواب در چشم بیماری نشکند، و اما چشمهاشان بیدارترین است تا التیام دردها باشند؛ دردهایی که به پایان نمیرسند. بیمارانی درمان میشوند ومیروند و بیمارانی دیگر از راه میرسند و باز نگاهها و چشمان تری دیگر که با زبان بیزبانی یاری میطلبند.
آنها کسانی هستند که وقتی میبینیمشان یادمان نیست عمرشان در اتاقها و راهروهای بیمارستان سپری میشود. یادمان نیست که همهی دلنگرانیهاشان را از ما پنهان کردهاند و نوبتهای کاری طولانی و سخت را سپری میکنند. آنها که بلد هستند در انبوه هزارتوهای درد و رنج، دریچهای از امید بگشایند و از فردای سلامت حرف بزنند.
کسی نیست که نداند پرستاری، روایتی عاشقانه است. اگر هم کسی بود، حالا دیگر نیست، حالا که پس از پشت سر گذاشتن تندبادِ دهشتناکِ کرونا همه میدانیم ، پرستاری تنها یک حرفه نیست. شاید روزگاری نه چندان دور بعضی گمان میبردند، اعلام وضعیت بیمار به پزشک، کنترل علائم حیاتی، ثبت گزارش در پروندهی بیمار و یک وقتهایی انجام اقداماتی نظیر تعویض پانسمان همهی کاری است که پرستاران انجام میدهند اما واقعیت هرگز این نبود و نیست. شکوه پرستاری وقتی بر همگان هویدا شد که دیو کرونا تنوره کشید و آنها با دانش و مهارت و مهر خویش ایستادند، بیآن که به ابتلای خویش بیاندیشند. آنها ایستادند وقتی کمبودها غوغا میکرد و مسیر درمان، دالانی سردرگم بود. آنها همراه با آخرین نفسهای بیمارانشان اشک ریختند و هر هفته و هر ماه را به سنگینی سالی سخت پشت سرگذاشتند. آنها ترجمانِ روشنی شدند از ایثار و ما روزی هزار بار تحسینشان کردیم.
این اما همهی ماجرا نیست، نخست این که: کرور کرور آفرین به جایی نمیرسد، وقتی پرستاری دلواپس امنیت شغلی خویش است و چشم انتظار استخدام. تعریف و تمجیدهامان راه به جایی نمی برد وقتی بیمارستانها از کمبود نیرو در رنج هستند و پرستاران ناچارند تا فشاری مضاعف را تحمل کنند.
معاون پرستاری وزارت بهداشت، شهریور ماه امسال اعلام کرد:« مجوز استخدام ۳۰ تا ۵۰ هزارنفری از پرستاران در دستور کار وزارت بهداشت است که نهایی شدن آن مژدهی خوبی برای جذب پرستارانی است که در دوران کرونا به کار گرفته شده اند». بله، مژدهی خوبی خواهد بود؛ البته باید گفت چنین رخدادی، حداقل کاریست که در برابر ایثار و از خود گذشتگی پرستارانی که ماهها در همسایگی مرگ نفس کشیدند و صادقانه خدمت کردند، میتوان انجام داد. میدانم و میدانید که هنوز چشمهاشان در قاب عکسهایی که از خود به اشتراک میگذاشتند، حرف میزنند و داغ پرستارانی که جان عزیز خویش از کف دادند، هنوز تازه است. و ما میگوییم، وه که چه کابوسی بود. کابوسی که شاید باور نداشتیم روزی به انتها برسد. حالا خیلیها چشمشان به این است که ببینند چگونه از آنها که جان خویش را در آن حجم عظیم از کار و هراس، در معرض خطر قرار دادند، تقدیر میشود و عاقبت آن خدمت عاشقانه چه خواهد بود؟
و دوم این که: خدا کند سلامت، دمی از جان کسی رخت نبندد، اما بیماری که از راه میرسد، برخورداری از شرایط درمانی مناسب، انتظار بزرگی نیست. در این میان اوضاع و احوال بیمارستانها و خدماتی که ارائه میدهند بخشی مهم از مسیر درمان است، مسیری که پرستاران از جمله عناصر اصلی آن بشمار میآیند. پرستارانی که باید از شرایط مناسب برای ارائهی خدمت به مردم برخوردار باشند و زیر بار فشارِ کار، کمر خم نکرده باشند. لابد شما هم شنیدهاید که ماهانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ پرستار از ایران مهاجرت میکنند. بیتردید این ارقام اندوه و افسوس را روانهی جان هر آدمی میکند که قلبش به عشق وطن میتپد. پرستاران ایرانی سرمایههای ارزشمند این سرزمین هستند که کشورهای اروپایی و آمریکایی و البته کشورهای حوزهی خلیج فارس و همچنین همسایگانی چون عراق، قدر و منزلتشان را میشناسند و با فراهم آوردن شرایط کار و زندگی مطلوب به جذبشان میپردازند؛ پرستارانی که در این کشور قد کشیدهاند، تحصیل کردهاند و تجربه اندوختهاند؛ پرستارانی که با دردهامان آشنا هستند؛ پرستارانی که اگر قدرشان دانسته شود، آگاهی و مهر و توانمندیهاشان نصیب ایران و ایرانی میشود. امروز روز پرستار است، روزی برای اندیشیدن به پرستاران و پرستاری.
سیستم قدر کسی را نمیداند
وقتی ۲۵ هزار قرارداد پرستاران تمدید نمیشود
صحبت از رویا پردازی های بی اساس فقهی است
مشکل ؟
مدیران ناکارآمد و بیسواد از راس تا ذیل
کشور را به نابودی کشاندند
و چپاول اموال