حدودا از اواخر هفتهی گذشته بود که اداره کل هواشناسی استان گیلان از بارش برفی سنگین در استان خبر داد. از آن روز، و از وقتی که بادهای گرم به جان شیروانیهای خانههای استان افتاده بود عمده دستگاههای اجرایی و خدماترسان پیوسته از میزان آمادگی خود برای مقابله با بارش سنگین برف سخن میگفتند. ادعایی که کمتر از 48 ساعت بعد بیشتر شبیه «ادعا» و کمتر شبیه «آمادگی» شد.
اما در میان مرور کردن واکنشهای مسئولان گیلان ما را به نتیجههای جالبی خواهد رساند و بهانه این یادداشت هم همین است.
چه کسانی از خیابانهای یخزده رشت ماهی گرفتند؟
صبح روز 22 بهمن است. با دیدن برف و خبرهای حاصل از آن به خیابانهای رشت میروم تا علاوه بر عکاسی از خسارات، برآوردی نسبی از وضعیت شهر به دست بیاورم. دسترسی به خیابانها آسان نبود و جز با پای پیاده نمیشد از خیابانها گذشت. همزمان اخبار را هم دنبال میکردم؛ شهرکهای حاشیهای رشت نظیر شهرک صبا و مسکن مهر(من فقط توانستم از این دو شهرک خبری موثق بگیرم) عمدتا زیر برف مدفون بودند و حتی مثل خیابانهای مرکزی خبری از عبورهای جسته و گریخته در این خیابانها نبود.
در شبکههای اجتماعی انتقاد به مسئولان شهری بالا گرفته بود و همه از وضعیت شهر اظهار نگرانی میکردند. وقتی از خیابان شریعتی میگذشتم تازه چند دقیقهای بود که راهپیمایی روز 22 بهمن تمام شده بود و فیلمهایی در اینستاگرام دست به دست میشد که تجمعکنندگان در میدان شهرداری علیه شهردار رشت شعارهای تندی سر دادهاند.
یک: شهردار رشت کجا بود؟ هیچکس نمیدانست. آخرین خبر از او، در جاده تهران مخابره شد که گویا هنگام فرمان دادن به یکی از خودروهای امدادی مصدوم شده بود. سعی میکنم خوشبین باقی بمانم و این خبر را به دنبال شعارهایی که علیه او سر داده شد به حساب نیاورم و ایدههای حمایتی تیم رسانهای اش را نادیده بگیرم. شهردار رشت ماهیاش را گرفت؟ فکر نمیکنم.
دو: در همین اوان جبار کوچکینژاد نماینده رشت در مجلس دهم با انتشار توییتی در حساب توییتر خود از عملکرد مسئولان در جریان برف اخیر انتقاد کرد. چیزی که تعجب من را برمیانگیخت استفاده کوچکینژاد از واژه «مسئولان» بود. او خودش را با چه عنوانی میشناخت؛ نماینده رشت در مجلس فعلی یا کاندیدای تایید صلاحیت شده رشت در مجلس بعد؟ شاید این ده روز تا انتخابات فرصتی برای تعلیق و استراحت نمایندگان و همچنین زمین گذاشتن کشکولِ سختِ «مسئول بودن» در این کشور است. کوچکینژاد ماهیاش را گرفت؟ تلاشش را کرد.
سه: فیاض زاهد در جاده تهران است. متنی پر سوز و گداز از او زیر هجوم برف و بوران دست به دست میشود. او از مدیریت ضعیف مسئولان راهداری استان، هلال احمر و سایر دستگاههای خدماترسان انتقاد کرده و گفته است: «به وزیر اطلاع دادهاند راه باز شده.» اما در عجب میمانم چطورآقای اسلامی، وزیر راه با آن خبر جسته گریخته قانع شده و آن همه فیلم و عکس را از محدوده سراوان ندیده است؟ آقای زاهد در انتها از عملکرد مدیریتی استان انتقاد کرده و گفته است: «ما لیاقت مدیریت و اداره این اوضاع را نداریم.» اما شاید بد نباشد که نوک آن انتقاد را اول از همه به طرف خود ایشان بگیریم؛ زمانی که با نفوذ ایشان در کشور اکثر مدیران استان به پیشنهاد ایشان سر کار میآمدند به چنین روزی و گیر کردن در 25 کیلومتری شهرشان فکر میکردند؟ در 25 کیلومتری رشت میتوان ماهی گرفت؟ به امتحانش میارزد.
چهار: از کاندیداهای مجلس پیش رو چه خبر؟ آنها با یادی از روحالله قهرمانی، استاندار اسبق گیلان چکمههای سیاهشان را نپوشیدند که با آن سفیدیهای مدفون شهر را بشکافند؟ متاسفانه چرا! در یکی از این واکنشها، مسعود اسلامی کاندیدای تایید صلاحیت شده حوزه انتخابی رشت بیانیهای در رسانههای استان منتشر کرد که اشاره به آن هم خالی از لطف نیست. او از نمایش تبلیغاتی شهردار و مدیریت شهری گلایه کرد و گفت: باید در کنار «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر مسئول بیکفایت» هم گفته شود.
او ماهیاش را گرفت؟ متاسفانه ماهیها بدون حواله کردن مرگ برای آنها هم در برف یخ زدهاند فقط امیدوارم چهار سال بعد، اگر آقای اسلامی به مجلس رفت، در روزهای تعلیق انتخاباتی به تاسی از آقای کوچکینژاد خطاب به «مسئولان» توییتی منتشر نکنند.
پنج: این درحالی بود که محمدصادق حسنی، نماینده دیگر رشت در مجلس دهم به بحران برف در گیلان اشاره کرد. او در مصاحبهای، انتقاد را متوجه «مدیران پیر» استان دانست و گفت: تا آخرین نفس برای برکناری مدیران فسیلی میجنگم. اما چیزی که باز هم جالب است خط و ربطی است که در مصاحبه حسنی به چشم میخورد. او از زد و بندهایی در استان میگوید که اجازه که اجازه نداده حسنی به ماجرای مدیران کهنسال ورود کند. اما حالا چرا آقای حسنی؟ مگر چهار سال وقت نداشتید و این زد و بندها هم پیش رویتان اتفاق میافتاد، چرا رسانهها را در جریان نگذاشتید یا به جای 23 بهمن 98، چرا 23 بهمن 96 از تلاشهایتان نگفتید؟ ماهی را دیر از فریزر درآوردهاید آقای حسنی، تا انتخابات زمان زیادی نمانده است.
شش: حال اعضای شورا خوب است؟ خوبند خوشبختانه و آنطور که در نطق یکی از اعضای شورای شهر رشت پیدا بود، یک روز بعد از بحران ناشی از 50 سانتی متر برف در گیلان، مصوبههای این شورا حول همکاری با فرمانداری رشت برای روز انتخابات و تخصیص زمین برای پروژههای عمرانی میگشت و این درحالی است که «شهردار» غایب بود! اگرچه بعضی از اعضای شورا یک روز بعد از دامنه اتفاقات عذرخواهی کردند اما همچنان باید از آنها پرسید چرا در طول سال دغدغهای برای تکمیل امکانات شهرداری در مواقع بحرانی نداشتهاند؟ ماهی چه شد؟ گویا دسترسی به بازار ماهیفروشان رشت در اثر یخبندان خیلی سخت است.
هفت: خبررسانی در بحران چطور بود؟ «پیمانکاری خبر» اصطلاحی بود که در چند روز اخیر از زبان یکی از همکارانم برای توصیف عملکرد رسانه استفاده شد. انگار رسانههای استان و خصوصا طیف نزدیک به شهرداری خبررسانی را کاملا با مفهوم دیگری ورای روابط عمومی نهادها عوض کردهاند و تا وقتی که شریانهای مالی این پروژههای پیمانکاری (خصوصا در شهرداری و شورای شهر) باز باشد، خبرها خوبند و به محض اینکه پروژهها خوابید، «انتقاد» شعار اصلی رسانهها میشود. و در پایان اشاره به این موضوع خالی از لطف نیست که وقتی بازرس کل استان گیلان هم از عملکرد مدیریتی استان برآورد مثبتی نداشت و رسانهها هم میدانند عملکرد تیم مدیریتی حقیقتا ضعیف بود، کاش کمتر عملکرد واهی مسئولان و بیشتر از مصائب مردم خبررسانی میکردند. ماهیها؟ مدتهاست که از «بی خبری» مردند!