خبر فوری؛ حضور پرشکوه سخنگوی دولت در گیلان. استان ما از دیروز افتخار این را داشته که میزبان یک بازدیدکننده مهم و سطح بالا باشد!
تا جایی که میدانیم، سخنگوی دولت، کسی است که بیشتر وظیفهاش توضیح دادن و توجیه کردن است، نه تصمیمگیری یا اقدام اجرایی. بهرحال چه میشود کرد، ظاهرا بخت و اقبال گیلان همینقدر است.
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در ادامه سفرهای بیشتر تفریحی-کمتر اجرایی خود، در صدر هیأتی شلوغ، کاروانی از دوربینها، گزارشگرهای اختصاصی و همراهانی بیشمار که نمیدانم چهکارهاند، آمد تا وعده بدهد و از چند نقطه گیلان بازدید کند.
هرچند که هادی حق شناس، استاندار گیلان در حاشیه استقبال از سخنگوی دولت، با اشاره به اهمیت زیاد این سفر، آن را فرصتی مغتنم برای بررسی میدانی ظرفیتها و پیگیری پروژههای در حال اجرا دانست!
در عرف سیاسی دنیا کمتر پیش میآید که سخنگوی یک دولت به سفر استانی آن هم با چنین زرق و برقی برود. مگر برای همراهی و پوشش یک سفر مهمتر. اما این سفر پوششی نیست. اینجا سخنگو، خودش با پول بیتالمال آمده، فرش قرمز برایش پهن شده و استقبال باشکوهی هم از او در فرودگاه سردار جنگل رشت به عمل آمده است.
قرار بر این شد تا سخنگوی دولت در جریان این سفر ضمن حضور در چندین برنامه رسمی، پروژههای عمرانی و آموزشی را افتتاح یا کلنگزنی کند. همچنین نشست شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی با محوریت همکاریهای اقتصادی با حوزه اوراسیا، بازدید از مجتمع بندری کاسپین و اسکله گردشگری مارینا، دیدار با اصحاب رسانه و نخبگان و بازدید از فاز تجارت و گردشگری منطقه آزاد انزلی هم در دستور کار او قرار گرفته است.
اما یک سوال ساده میان همهمهی برنامههای ویژه استقبال و بازدیدها گم شد. مگر او کیست که چنین استقبالی میطلبد؟ برای برنامههای به این شلوغی و وعدههایی که لابه لای آن میدهد چه ضمانت اجرایی وجود دارد؟ آیا برای شخصیتی در حد سخنگوی دولت، بهتر نیست حال که کفگیر بودجه به ته دیگ خورده است، فرمایشات نمایشی و سخنان امیدبخش خود را از همان تهران حواله استانی مانند گیلان کند؟
ما هیچ مشکلی با اینکه اگر مسئولی میخواهد به سفر شمال و گیلان بیاید، نداریم. خب بیاید. اتفاق هوا هم خوب است و سفر میچسبد. هیچ منعی برایش وجود ندارد. اما با اینکه اینهمه خدم و حشم به دنبال خود بکشاند مشکل داریم. واقعا این کار برای گیلانی که زیر بار زباله و معضلات محیطزیستی و اقتصاد فلج در حال له شدن است چه معنا و ضرورتی دارد؟
واقعاً هدف چنین سفری چیست؟ اگر قرار بر پیگیری مشکلات بود، وزیر اقتصاد، رئیس مناطق آزاد یا حتی معاون اجرایی رئیسجمهور باید میآمد. اگر هم هدف سفر، فقط انتقال پیام بود، آیا اینهمه هزینه از بیتالمال، این همه نمایش و وعدهی بیپشتوانه لازم است؟
اینهمه خرج برای چه؟ فرودگاه آراسته شد، خودروهای تشریفاتی صف کشیدند، بنرها چاپ شد، سالنها چیدمان شد، گل خریده شد، و زمان بسیاری از مدیران استانی صرف شد برای چه؟ برای میزبانی از کسی که نه اختیار دارد، نه اعتبار بودجهای، نه مسئولیت اجرایی؟
نه رئیسجمهور است، نه وزیر کلیدی، نه حتی مقام تصمیمگیر در حوزهی اقتصاد، درمان یا مناطق آزاد. او صرفاً یک سخنگوست؛ کسی که کاری نمیکند، فقط دربارهی کارهایی که دیگران (شاید) میکنند، حرف میزند. چه کسی هزینه این تشریفات را میدهد؟
وی از منطقه آزاد انزلی هم بازدید کرد. منطقه آزادی که معلوم نیست در این ۴ ماه اخیری که صاحب مدیرعاملی جدید شده دقیقا مشغول انجام چه کاری است. طاعتی مقدم مدیرعامل منطقه آزاد انزلی در تمام عکسها حضور دارد. حتما این اتفاق تصادفی است. زیرا ایشان قد بلندی دارد و هیچ کاسهای زیر نیم کاسه نیست.
اما با رفتن مهاجرانی و پایان سفر شمال، گیلان میماند و همان منطقه آزادی که فقط روی کاغذ آزاد است، و همان سرمایهگذاران خستهای که ترجیح میدهند به جای وعده، تضمین ببینند.
بازدیدهای فاطمه مهاجرانی در سفر دو روزه شمال، امروز تمام میشود. او میرود، با چند وعدهی بیتاریخ و چند جملهی امیدوارکننده.
با این روند، باید نگران روزی باشیم که مدیر روابط عمومی وزارت ارشاد به گیلان سفر کند و قول بدهد جادههای فرسوده گیلان را آسفالت میکند. شاید وقت آن رسیده که مسئولان نقشها را از نو تعریف کنند. مردم، وعده را از صاحب اختیار میخواهند، نه از گویندهی خوشبیان.