در یکی از اپیزودهای فیلم” جدایی نادر از سیمین” ساخته اصغر فرهادی کارگردان صاحب سبک و شهیر ایرانی، کودکی در حال باز و بستهکردن شیر کپسول اکسیژن پیرمردی بر روی تخت است؛ پیرمرد هم با چشمانی پرمعنا به کودک نگاه میکند!” گویی مرگ و زندگیاش در دستان آن کودک بازیگوش به سخره گرفته شده است!
بازدید چند هفته قبل و هماهنگنشده چند مسئول شهرستان هشتپرِ تالش از یک جاده غیرقانونی و مسالهدار در دل جنگلهای هیرکانی لیسار که از سایتهای ثبت شده نزد سازمان جهانی یونسکو است، یادآور بازی با آبروی یک کشور، یک ملت و مرگ و حیات این میراث طبیعی جهانی آن هم بدون در نظر گرفتن پیامدهای احتمالی منفی بود.
بیشتر از ۱۰ سال برخی مسئولین و رسانههای دلسوز و فعالین محیطزیست پیگیر ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی بودند که نهایتا در ۱۴ تیر ۹۸ این موفقیت بزرگ به دست آمد. اما چرا پیگیری ثبت جنگلهای هیرکانی در “یونسکو” برای روزنامهنگاران و کلا رسانهها و فعالان محیط زیست از اهمیت بالایی برخوردار بود؟
بخاطر اینکه بازمانده میلیونها سال از تاریخ طبیعت این سیاره است؛ اینکه به جنگلهای هیرکانی عنوان “بازمانده ژوراسیک “اطلاق شده، دال بر قدمت ارزشمند این پدیده باستانی است.
تحقیقات علمی نشان میدهد، که همقطاران جنگلهای هیرکانی شمال ایران در اروپا در “عصر دایناسورها” یا “عصر یخبندان” به دلیل سرمای شدید از بین رفتند و معتدل بودن آب و هوای خاص این منطقه به لطف رشته کوههای البرز و دریای کاسپین(خزر) سبب شده تا جنگلهای شمال ایران تا کنون از انقراض نجات پیدا کنند.
هیچ موسسه بین المللی و یا کارشناسی نتوانسته و نمیتواند حتی برای یک گونه از درختان این جنگلها ارزش قیمتی تعیین کند؛ درختان راش، افرا، انجیلی(عروس جنگل)، نَم دار(که زنبوران عسل به عنوان حامیان و ستون اصلی حامی محیط زیست، علاقه خاصی به آن دارند)، و یا سُرخدار که به عنوان یکی از ارزشمندترین گونههای درختی که متاسفانه در فهرست گونههای در حال انقراض قرار گرفته از خانواده هیرکانی هستند؛ از طرفی طبق آمار خود مسئولان، به صورت ماهانه حدود ۱۴۰۰ تن درخت از همین جنگلهای ارزشمند فقط به سمت استانهای همجوار خصوصا مازنداران قاچاق میشود.
علت اصلی دلسوزان این میراث طبیعی در پیگیری ثبت جهانی، امیدواری برای کاهش خسارت و دست به دامان دنیا شدن بود!
اینکه سه مسئول محلی حالا با هر نیتی تصمیم میگیرند، بدون هماهنگی با مقامات و نهاد مسئولِ مربوطه از بخشی از یک میراث طبیعی جهانی که از طرف یک نهاد بین المللی ثبت شده بازدید کنند، یعنی بازتاب یک فاجعه. به هیچ عنوان قابل درک نیست که نهادهای مسئول در این رابطه دقیقا کجا ایستادهاند؟! به عبارتی، اوج یک رفتار پوپولیستی را نظارهگر هستیم.
اما گویا بعد از گذشت دو سال از صدور شناسنامه بین المللی برای جنگلهای هیرکانی، اوضاع رو به بهبود که نرفته، چشم انداز امیدوارکنندهای هم نمیتوان متصور بود. ابتدا فضا را برای فعالان محیط زیست سخت کردند، بعد خودشان با این خیال که هر کاری و هر تصمیم پوپولیستی را میتوانند در این خصوص اتخاذ کنند!
چطور امکان دارد جمعی از مسئولین در سمتهای مختلف بدون در نظر گرفتن تبعات این رفتار وارد یک سایت جهانی شوند؟ جادهای که مورد بازدید این مسئولین قرار گرفت، همان جادهای است که دو سال قبل از ثبت توسط یونسکو، برخی افراد سودجو در تلاش برای تسطیح آن بودند که فعالان محیط زیست منطقه و رسانههای شجاع به شدت در مقابلشان ایستادگی کردند و جلوی ساخت آن جاده را گرفتند.
رییس حوزه قضایی کرگانرود لیسار تالش مطمئنا میداند که مراقبت از این جنگلها خصوصا جنگلهای همان منطقه، هزینههای سنگین و در برخی موارد غیرقابل جبرانی به دنبال داشته است؛ در یک مورد بصورت بسیار ناجوانمردانه یکی از جنگلبانان منطقه را به شهادت رساندند.
این مسئولین چگونه پا در آن جاده غیرقانونی گذاشتند؟ وقتی هنوز بعد از۱۹ سال خانواده شهید رشید غفاری در انتظار دستگیری و مجازات قاتلین آن بزرگ مرد هستند؟!
بخشدار، رئیس حوزه قضایی کرگانرود لیسار و مسول دفتر نماینده شهرستان تا چه حد پیگیر آن پرونده بودند و دین و مسئولیت خودشان را ادا کردند که اینگونه بی محابا در آن سایت جهانی که هنوز بوی خون می دهد، قدم می گذارند؟!
حضور ایشان در این سایت، نمک ریختن بر زخم نه تنها خانواده ایشان که کم لطفی در حق این جنگلهای ارزشمند بود که نهایت کج سلیقگی مدیریت این پدیده جهانی را به نمایش گذاشت و خدا میداند باید انتظار چه بی مهریهایی را در خصوص این موزه طبیعی جهانی داشته باشیم!
از طرفی نمیتوان تمام تقصیر را به طرف این سه مسئول نشانه رفت؛ چرا که خانه متولیان داخلی حفاظت از این جنگلهای خاص خصوصا اداره میراث فرهنگی از پایبَست مشکل دارد.
دو سال از ثبت جهانی گذشت و هنوز بحث بودجه اختصاصی یونسکو برای این جنگلها مشخص نیست. طبق گفته مسئولین مربوطه پولی از یونسکو دریافت نشده، که به نظر میرسد، طبیعی باشد!
چرا که هیچ طرحی مستند برای حفاظت از این جنگلها از طرف اداره میراث فرهنگی کشور برای یونسکو ارسال نشده. شاید الزامی بر یونسکو در خصوص تخصیص بودجه نباشد، اما در پیگیری این مهم چه اقداماتی انجام شده؟ چرا همه این سوءمدیریتها، کم کاری ها، تخریبهای جنگل را متکی کردهاند بر بودجه احتمالی این سازمان بین المللی که در این زمینه هم کم کاری کردند!
از طرفی، اعتبار معنوی و جلب توجه جهانی برای این اثر جهانی فرصت کم نظیری در اختیار مسئولان قرار داده است که به نظر میرسد، با این رفتارهای عوامفریبانه فرصت سوزی جبران ناپذیری را هم باید منتظر بنشینیم!
ثبت جنگلهای هیرکانی کشور ما در سازمان جهانی یونسکو، تعهد بیش از ۱۹۰ کشور عضو را جهت مراقبت از آن به دنبال خود دارد؛ و هر گونه خسارت و عدممراقبت صحیح مسئولین و متولیان داخلی از این میراث باستانی میتواند جریمهها و تبعات سنگینی برای کشور ما در پی داشته باشد.
نرسد آن روزی که، سپردن مسئولیت یک اثر جهانی(نه کل جهان) به مدیران داخلی، مصداق در اختیار قرار گرفتن شیرفلکه کپسول اکسیژن آن پیرمرد بیمار در فیلم اصغر فرهادی به دست آن کودک باشد!