امیرحسین کریمی،مهسا بهشتی / اگر در کشورهای توسعهیافته درباره اهمیت میراث فرهنگی و لزوم حفاظت از آنها پرسوجو کنید، احتمالا قریب به اتفاق افراد علاوه بر اینکه اهمیت این آثار را تایید میکنند، بر لزوم حفاظت از آنها نیز مهر تایید میزنند؛ میراثی که یکی از اهرمهای مهم برای مطالعات فرهنگی و واکاوی تاریخ ملتها هستند. اقلیمها، کشورها، شهرها و روستاها در همه جای جهان جغرافیای فرهنگی مختص به خود را دارند و میراث فرهنگی یکی از شاخصههای مهم در هویت این بخشها است.
ایران نیز که از دیرباز یکی از اصلیترین محملهای میراث فرهنگی بوده است بخشی از هویت خود را وامدار این ذخائر فرهنگی است. هویتی که در چند دهه اخیر در معرض خطر قرار گرفته است و بیتوجهی و عدم توسعه آن فرازهای دیگر توسعه مانند توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را هم تحت تاثیر قرار داده است.
گیلان با دارا بودن بیش از ۷۰۰ بنای تاریخی، رتبه چهارم کشور را به لحاظ تراکم آثار تاریخی را در اختیار دارد از این قاعده مستثنی نیست و مرکز این استان یعنی شهر رشت هم از لحاظ توجه به میراث فرهنگی وضعیتی بهتر از کلیت آن در استان و کشور ندارد.
بسیاری از آثار تاریخی شهر رشت در سالیان اخیر یا مورد غفلت واقع شدهاند یا در مجادلهی میان نهادهای مختلف به دست فراموشی سپرده شدهاند. آثاری که بخشی از تاریخ گذشته رشت را در خود محفوظ دارند و نمیتوان بدون اتکا به آنها برنامهای برای آینده رشت پیشبینی کرد. شاید وضعیت امروز رشت ناشی از همین غفلت باشد، ناشی از نادیده گرفتن تاریخ غیرمکتوب این شهر و تخریب پیوسته آن توسط سودجویان، تاجران و البته آب و هوا و تغییرات محیطی.
هتل ایران، پل چمارسرا، آرامگاه دکتر حشمت، عمارت کلاه فرهنگی و خانه سمیعی و مدرسه فروغ چند نمونه از معروفترین بناها و یادمانهای تاریخی شهر رشت هستند که نه تنها در سالیان اخیر وضعیتشان تغییر نکرده است بلکه در مواردی وضعیت بغرنجتری پیدا کردهاند. این موضوع جدای از پروژه گسترده احیای بافت تاریخی رشت و نجات تعداد زیادی خانه قدیمی است که قرار بود سازمان میراث فرهنگی گیلان با همکاری سازمان بازآفرینی و شهرداری آن را به انجام برسانند.
هتل مرکزی رشت در انتظار رونق دوباره
بعید است اهل رشت باشید یا گذرتان به رشت خورده باشد و از مقابل هتل ایران نگذشته باشید؛ حتی اگر نامش را نشنیده باشید و ندانید کجاست! هتل ایران در ضلع شمالی پیادهراه شهرداری واقع شده و در حد فاصل ساختمان شهرداری و ساختمان پست قرار گرفته است. برخلاف ساختمان پست و شهرداری که در سالیان گذشته مورد استفاده نهادهای شهرداری و پست قرار گرفتهاند، از ظرفیت هتل ایران به جز اجاره دادن مغازههای آن به کاربریهای «ساندویچفروشی»، «موبایل فروشی» و «کافه» استفاده دیگری نشده است.
بسیاری از فعالان حوزه میراث فرهنگی معتقدند برخلاف ادعای میراث فرهنگی مبنی بر محوطهسازی هتل ایران تاکنون چنین اقدامی انجام نشده است. آنها معتقدند اگر منظور از محوطهسازی داخل ساختمان است که داخل آن جز دیوارکشی با چوب چیزی ندارد و فقط بیرون ساختمان تغییراتی کرده که آن هم چندین سال پیش ساخته شده است. از طرف دیگر پشت بنا حیاطی وجود دارد که محوطه آن هم صاف و بایر است و جز بوتههای آشغال و چوب چیز دیگری آن جا وجود ندارد.
هتل ایران سالها است در گیرودار واگذاری به مالکی است که بتواند از ظرفیت آن استفاده کند. قبل از شیوع کرونا قرار بود یک شرکت خدمات گردشگری در ازای پرداخت مبلغی برای مدتی طولانی مدیریت مجموعه را بر عهده بگیرد تا دوباره تبدیل به هتل مرکزی شهر رشت شود. از طرفی خود اداره کل میراث فرهنگی گیلان نیز بنا داشت تا آنجا را تبدیل به دفتر اداری سازمان میراث فرهنگی کند اما به دو دلیل از این کار منصرف شد؛ اول آنکه در مرکز شهر قرار دارد و از نظر پارکینگ و ترافیک وسایل نقلیه با مشکل مواجه خواهد شد و دوم بحث برونسپاری اماکن تاریخی (اجاره امکان تاریخی به بخش خصوصی) است که توسط خود سازمانهای میراث فرهنگی مصوب شده است، به همین خاطر ترجیح سازمان میراث فرهنگی بر اجاره بلندمدت هتل ایران بود.
ساختمان فرهنگی با مریضخانه رشت
اگرچه برخی ساختمانی را که در خیابان سعدی وجود دارد «ساختمان فرهنگی رشت» مینامند اما این ساختمان بین اغلب مردم به مریضخانه و بلدیه معروف است که در سال ۱۳۰۸ ساخته شده و مدتی هم به عنوان ساختمان اداری استانداری استفاده میشده است. به گواه فعالان میراث فرهنگی این ساختمان اکنون در وضعیت خوبی قرار ندارد و تغییرات غیراصولی در این بنا نفس آن را چیده است.
این بنا در سالیان اخیر در اختیار سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری رشت بوده است و موارد استفاده از آن اغلب سنخیتی با هویت و معماری آن نداشته است. در این شرایط میراث فرهنگی هم تنها کاری که کرده است فشار به شهرداری برای مرمت بنا بوده است؛ اصراری که تاکنون حتی باعث جابهجا شدن یک پیچ هم نشده است. شهرداری هم از سازمان زیرمجموعه خود درخواست کرده آن جا را تخلیه کنند، اما آنها در برابر تخلیه مقاومت میکنند.
فعالان میراث فرهنگی در گفتوگو با میراث فرهنگی اذعان کردند که آخرین مرمت این ساختمان به سال ۶۹ و بعد از زلزله رودبار باز میگردد و از این رو نسبت به سه ساختمان دیگر محدوده شهرداری رشت وضعیت بهتری دارد اگرچه همه این ساختمانها سالهاست که در انتظار مقاومسازی اند.
پل چمارسرا، دروازهی تجارت
شاید وقتی که خسروخان گرجی حاکم در اوایل سده گذشته به ساخت پلی از آجر و سنگ و ملاط ساروج همت گمارد، گمان نمیکرد روزی اثر چندانی از یادگارش در انظار مردم نباشد. شاید هم هیچکدام از ساکنان محلههای اطراف این پل ندانند، چمارسرا چه نقش مهمی در شکلگیری شهر و رونق تجارت خطه گیلان داشته است. چمارسرا یکی از دو ایستگاه شهر رشت کنونی است که قایقهایی که از انزلی پهلو میگرفتند بارهایشان را در این جا خالی میکردند. اگرچه این پل در ۲۵ مرداد ۱۳۷۸ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است اما اکنون وضعیت چندان مناسبی ندارد.
بنا بر اظهار فعالان میراث فرهنگی ساماندهی پل چمارسرا کاملا بر عهده شهرداری رشت است. حتی مطالعه و هزینه نیز با شهرداری و سازمان بازآفرینی این نهاد است. با این وجود اگرچه دو سال پیش مقدمات خاکبرداری این مکان انجام شد اما تقریبا از همان زمان کل پروژه رها شده و کار بخصوصی از سوی سازمان میراث فرهنگی گیلان و شهرداری رشت انجام نشده است.
آرامگاه دکتر حشمت و انتظارهای چندین ساله
میدان دکتر حشمت در نزدیکی محله چلهخانه رشت قرار دارد و جز همین نام، نشان دیگری از این مبارز نهضت جنگل به چشم نمیخورد. چراکه مقبره این شخصیت گیلانی سالهاست در انتظار ساماندهی است اما تاکنون تغییری در وضعیتش رخ نداده است.
این مقبره که در محله چلهخانه قرار دارد ابتدا روی سکو و در ارتفاع قرار داشت که در مرحله اول مکان آن به طور کامل خاکبرداری شد تا به کف خیابان رسیدند.
بنا بر ادعای مسوولان بازسازی، مقبره دکتر حشمت در دهه ۷۰ ارتفاعسازی شده است و پس از آن بوده که به سطح اصلی مقبره رسیدهاند. طرح بازسازی این مقبره بر عهده میراث فرهنگی است اما شهرداری رشت موظف به هزینه و ساخت این مکان شده است. زمانی که برای اولین بار طرح بازسازی مقبره دکتر حشمت ارائه شد، بلافاصله پیمانکار هم به پروژه اضافه شد و طرح نهایی را ارائه داد.
این طرح در حالی ارائه شد که زمان اجرا متوجه شدند در صورتی که این طرح را اجرا کنند، بنا نیمی از کوچه مجاور مقبره را هم اشغال خواهد کرد. در واقع پیمانکار نسبت به موقعیت زمین طرح نداده بود بلکه با تکیه بر تصور خود طرح نهایی را برای اجرا تایید کرده بود. پس از این شاهکار مدیریتی مقبره اکنون با خیابان همسطح شده است و دور آن را با حلب پوشاندهاند تا مشخص نباشد.
وقتی بنای تاریخی از کولر گازی رنج میبرد
عمارت کلاهفرنگی شاید شناخته شدهترین و در معرض دیدترین بنای تاریخی رشت باشد. این عمارت متعلق به اکبرخان بیگلربیگی بود که سرانجام در ۲۶ آبان ۱۳۷۵ به عنوان اثر ملی به ثبت رسید. محل مناسب این بنا سبب شده است تا بیش از هر اثر دیگری در معرض دید عموم مردم باشد. بنایی که میتوانست با ساماندهی بهتر جاذبه گردشگری مناسبی در مرکز شهر رشت باشد اما عدم التفات به این بنا آن را تا سطح یک ساختمان متروکه برای عابران باغ محتشم پایین آورده است.
بیتوجهی به این بنا تنها از سوی شهروندان نیست بلکه خود میراث فرهنگی هم که اصلیترین وظیفه را بر عهده دارد جز دایر کردن پژوهشکده میراث فرهنگی و دفتر ثبت جهانی ماسوله در این بنا، استفاده دیگری به این بنا نمیکند. این درحالی است که اگرچه خود مسئولان میراث فرهنگی در این مکان حضور دارند، اما در این ساختمان کولرهای گازی نصب شدهاند. اتفاقی که هر طور به آن نگاه کنیم عجیب به نظر میرسد. چطور میتوان علاوه بر نادیده گرفتن ظرفیتهای فرهنگی یک بنای تاریخی به داشتههای فرهنگی آن نیز دستدرازی کرد؟ آیا مسئولان میراث فرهنگی گیلان یادشان هست که این بنا در فهرست آثار ملی ثبت شده است؟
خانه سمیعی، بازماندهای از روزگار سپری شده
خانه سمیعی یکی از سه خانه مربوط به خاندان سمیعی در محله ساغریسازان رشت است که در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۸۳ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. روندهای پیشبینی شده برای این خانه تاکنون به سرانجام نرسیده است و خانه سمیعی در انتظار دست تفقدی است که از ویرانی نجاتش دهد. فعالان میراث فرهنگی در گفتوگو با مرور اذعان کردند چندی پیش خانه سمیعی را به آقایی که در انتخابات مجلس شرکت کرده بود اجاره دادند تا آن جا را تبدیل به ستاد انتخاباتی کند. اما از قضا صلاحیتش برای ورود به مجلس احراز نشد و پس از آن در این خانه مستقر شده و گل پرورش میدهند و کتاب میخوانند.
مالکیت خانه سمیعی متعلق به آموزش و پرورش است و همانطور که پیش از این هم اشاره شد طبق قانون مرمت بنا به عهده مالک است و میراث فرهنگی در این موارد صرفا ناظر است. اگرچه مستاجر فعلی تاکنون بالغ بر ۱۰۰ میلیون تومان برای دریافت مجوزهای لازم برای کافه، آموزشگاه و یا موسسات و انجمنهای صنفی هزینه کرده است اما هنوز موفق به دریافت مجوز نشده است.
مدرسه فروغ، فروغ آموزش گیلان
کمی گشتوگذار در کوچههای محله آفخرای رشت ما را به بنایی میرساند که از آن به عنوان اولین مدرسه دخترانه ایران یاد میکنند و محل تحصیل کسانی مثل دکتر آذراندامی (کاشف واکسن وبای التور) و مهکامه محصص لاهیجانی (عضو هیأت رئیسه کنگره نویسندگان و از دوستان پروین اعتصامی که مدتی نیز مدیر مدرسه بود) بوده است. دبیرستان فروغ که پس از پیروزی انقلاب به «دبیرستان ۱۷ شهریور» تغییر نام داد در ۱۰ اسفند ۱۳۸۷ با تلاشهای جعفر خمامیزاده، مورخ و گیلانشناس برجسته در فهرست آثار ملی ثبت شد تا هرگونه دخل و تصرف در آن غیرقانونی شود. چند سال قبل که مدرسه فروغ در وضعیتی بسیار بدی قرار داشت میراث فرهنگی به وسیله آقای نوبخت بودجهای فراهم کرد تا این بنا بازسازی شود.
اما این بازسازی ناتمام ماند. مالکیت مدرسه فروغ در اختیار آموزش و پرورش است و فعالان میراث فرهنگی بازسازی ناتمام این مدرسه را ناشی از آن میدانند که میراث فرهنگی تهران، اداره کل میراث فرهنگی گیلان را به خاطر بازسازی بنایی که مالکیتش در اختیار ارگانی دیگر قرار دارد بازخواست کرده است.
این درحالی است که آموزش و پرورش نیز بارها برای مرمت این بنا آستین بالا زده است اما مدرسه فروغ در گیرودار نظارت میراث فرهنگی و مرمتهای غیراصولی آموزش و پرورش هیچگاه به طور کامل مرمت نشد تا از تخریب روزافزون آن جلوگیری شود. مدرسه فروغ که یکی از اولین مراکز آموزشی دخترانه در ایران است سال ۱۳۸۶ آخرین نسل دانشآموزان را پذیرایی کرد و تاکنون متروکه مانده است.
دروغی به نام بازآفرینی و احیای بافت تاریخی رشت
مرور پس از بررسی وضعیت چند نمونه از مهمترین بناهای تاریخی شهر رشت، به این نتیجه رسید که بازآفرینی و احیای بناهای تاریخی که قرار بود با همکاری میراث فرهنگی و شهرداری رشت انجام بگیرد چیزی جز یک دروغ بزرگ یا در خوشبینانهترین حالت چیزی جز یک ایده ناتمام نبود. فعالان میراث فرهنگی معتقدند طرحهای اجرایی با کلیت بازآفرینی سنخیتی ندارد و اگرچه خود میراث فرهنگی گیلان هم به اشتباه بودن این پروژه اذعان دارد اما مدام آن را در لیست خدمات خود قرار میدهد. مهمترین نقدی که از همان ابتدا به سازمان بازآفرینی وارد بود، انتخاب مدیران و کارمندانش از میان افراد غیربومی بود. در شرایطی که آب و هوای گیلان اجازه نمیدهد ساختمانها به مدت طولانی حفظ شوند، میراث فرهنگی در هر محلی میتوانست یک ساختمان قدیمی را خریداری و بازسازی و از آن به عنوان موزه مردمشناسی استفاده کند.
یکی از فعالان این حوزه در گفتوگو با مرور گفت: «در محله پیرسرا ما ساختمان خاندان شیرازیزاده را داریم که «نصرت رحمانی» از شاعران گیلان در آنجا سکونت داشته است اما متاسفانه با وجود این که مالک آماده مذاکره است و قیمتگذاری هم کرده است که به میراث بفروشد، خریداری و بازسازی نمیشود.» شاید اگر سازمان بازآفرینی، شهرداری و میراث فرهنگی کمی به اهمیت بازآفرینی بافت تاریخی رشت واقفتر بودند و در هر محله یک یا دو ساختمان را حفظ میکردند میتوانستیم شرمنده آیندگان نباشیم. عرق شرمی که شاید هنوز هم برای پاک کردنش دیر نباشد.