یک؛
از خیابانهای اصلی رشت و از میان مردم عبور میکنم. در و دیوار شهر پر است از پوسترها و بنرهای مناسبتی و…؛ هیچ تیر چراغی، خالی نیست و هیچ دیواری هم از هجوم بیامان تبلیغات بینصیب نمانده. از میدان شهرداری میگذرم و اندکی آنسوتر از ازدحام انبوه مردم، درست زیر عمارت قدیمی کتابخانه ملی رشت و چسبیده به این نماد فرهنگی شهر، پردههای سیاه تسلیت و تعزیت بر در مغازهای نصب شده…؛ اعلام عزای کلمه و کتاب است و اعلانهای درگذشت یکی از شمایلهای قدیمی و ماندگار فرهنگ شهر رشت. آقای” فریدون طاعتی”، مدیر انتشارات و کتابفروشی طاعتی از دنیا رفته است. خاندان طاعتی یکی از اولین بانیان نشر کتاب و فرهنگ در شهر رشت هستند.
به شهر برمیگردم و دوباره به در و دیوار شهر خیره میشوم. هیچ کدام از متولیان فرهنگی شهر اعم از اداره کل ارشاد گیلان و یا حتی روابط عمومی شهرداری رشت به خود زحمت ندادند که بنر تسلیتی از بابت درگذشت این خادم فرهنگی شهر را حداقل بر یک جای این شهر نصب کنند!
دو؛
کتابفروشی طاعتی در سال ۱۳۱۳ ، همزمان با افتتاح کتابخانه ملی رشت، در زیر این عمارت تاریخی شهر، توسط مرحوم “غلامرضا طاعتی” آغاز بکار کرد. او یکی از اولین ناشران کتاب در رشت و همزمان از اعضای انجمن مشهور اخوت در این شهر بود. از اوایل دهه چهل، ” فریدون طاعتی” ، پسر دوم مرحوم طاعتی، در کنار پدر در کتابفروشی حاضر شد و تا سال ۱۳۵۵ که ” غلامرضا خان” درگذشت، یاور او در این کتابفروشی مشهور بود و پس از پدر، چراغ میراث ارزشمند پدر را روشن نگاه داشت. او در اواخر دهه هفتاد، امتیاز نشر ِ انتشارات طاعتی را نیز به ثبت رسمی رساند و با کمک فرزندانش فعالیت در این حرفه را رونق بخشید. هر چند در یک بازهی زمانی کوتاه بیشتر مراجعانش بخاطر ارائه کتب درسی و دانشگاهی، دانشجویان و دانش آموزان بودند اما از جایی به بعد با حذف آگاهانه فروش کتابهای درسی، دوباره به ارائه و انتشار کتب فرهنگی بومی و ملی پرداخت و تغییر سبک در ارائه کتابهای روز، یکی از مولفههای بارز این کتابفروشی شد.
سه،
از همان قدیمترها جلوی کتابفروشی طاعتی محل قرارهای نانوشته جوانها بود. وقتی میخواستی با دوستی، رفیقی و یا…، در میدان شهرداری رشت قرار بگذاری، بهترین جا برای آدرس دادن بود و هست. البته انتظار و سرک کشیدن جلوی ویترین کتابفروشی و از انتشار کتابهای تازه باخبر شدن و با نگاه مهربان او از پشت ویترین مواجه شدن.. .هر چند که در سالهای اخیر بخاطر بیماری در کتابفروشی حاضر نمیشد و جایش در مغازه بسیار خالی بود و… حالا هم که خبر بد رسید که از دنیا عبور کرد…
بقول دوستی : “آقای طاعتی شما و کتابفروشیتان، تکهای فراموش نشدنی از خاطره جمعی مردمان رشت هستید …”
و بیشک تا همیشه در خاطره باقی خواهید
ماند.