ما سرزمینی تولیدکننده و خلاق بودیم که برای هر مساله یک راهکار سازگار با طبیعت طراحی میکردیم اما اکنون به یک سرزمین مصرفکننده و با کمترین خلاقیت تبدیل شدهایم. بهنظر میرسد با هرگونه تولید خلاقانه بهشدت مخالفیم، اگر رشد این فرهنگ مصرفگرایی، سمپاشی دشمن و یا مافیای تولید نیست پس از کجا نشأت میگیرد؟
بگذارید چند مثال بنویسم؛ بهعنوان مثال در گذشته برای ذخیره و مدیریت آب راهکارهای سازگار با اقلیم طراحی میکردیم، خشکسالی در فرهنگ ما بوده، اما با آن سازگاری داشتیم، در مناطق خشک و گرم ایران از قنات و آبانبار استفاده میشد و در شمال ایران از آببندانهایی که به آن سل میگفتیم، با شیوع مصرفگرایی، گویا ایدهای جز ساخت سد برای ذخیره و مدیریت منابع آب نداریم.
در بخشهای دیگر انرژی نیز وابسته به سدها هستیم و استفاده از روشهای نوین تولید انرژی را شدیدا نفی و نهی میکنیم. مثل تولید بایوگاز از زباله و یا ساقه برنج پس از برداشت، در استان ما گیلان بهشدت با این موضوع در جبهه جنگ هستیم نه از زباله بایوگاز تولید میکنیم نه از ساقههای برنج، ما ساقههای برنج را میسوزانیم و با این رفتار سم خالص را بهخورد خود میدهیم، گویی درب خانههایمان را باز گذاشته و شیطان را بر سر سفرهها دعوت کنیم.
سوزاندن هر هکتار ساقه برنج میتواند ۱.۳۵۰.۰۰۰ لیتر دود (یا ۱۳۵۰ مترمکعب دود) تولید کند و این دود شامل گازهای شامل دیاکسید کربن (CO₂)، مونوکسید کربن (CO) و مقادیر کمی سولفیدهیدروژن (H₂S) است، پیامدهای این گازها، افزایش گازهای گلخانهای، تاثیر بر کیفیت هوا و سلامت انسان خواهد بود.
این مقدار ۵۴ کیلوگرم ذرات معلق را بههمراه دارد که بهشدت مستعد ایجاد مشکلات تنفسی و قلبی است. در کنار این پیامدها تخریب خاک و آسیب به اکوسیستم منطقه را هم باید در نظر گرفت. محصولی که میتواند مواد اولیه کمهزینه و در دسترس برای تولید انرژی باشد بهراحتی دود میشود.
شاید جالب باشد اما در برخی کشورها مانند آمریکا و چین از کاه وکلش برنج برای تولید بایوگاز از طریق فرآیندهای تخمیر بیهوازی (Anaerobic Digestion – AD) استفاده میشود.
هر هکتار کاه برنج میتواند حدود ۸۲۶ مترمکعب بایوگاز (شامل ۵۳۶.۹ مترمکعب متان) تولید کند که معادل ۵۲۰۸ کیلوواتساعت انرژی است. این بایوگاز میتواند برای تولید برق (تأمین نیاز ۱-۲ خانوار)، گرمایش، پختوپز (برای ۴-۸ خانوار)، سوخت وسایل نقلیه، یا مصارف صنعتی استفاده شود، ضمن اینکه دیجستات حاصل بهعنوان کود آلی خاک را غنی میکند که با حساب اینکه ۲۰۰ هزار هکتار شالیزار زیر کشت در گیلان داشته باشیم با این اعداد گفته شده، برای کل گیلان میتوان برق تولید کرد، حال تصور کنیم این اعداد مبالغه آمیز باشد، حتی اگر بایوگاز تولید شده شالیزارهای هر روستا برق سالانه همان روستا را تامین کند هم عدد بزرگی خواهد بود.
با الهام از تجربههای جهانی مانند چین، آمریکا و ژاپن، و با آموزش کشاورزان و سرمایهگذاری در زیرساختها، میتوان کاه برنج را از یک معضل محیطزیستی به منبعی ارزشمند برای انرژی و کشاورزی پایدار تبدیل کرد، که نهتنها به محیطزیست کمک میکند، بلکه برای کشاورزان نیز درآمدزایی بههمراه دارد.
البته از این مواد اولیه کمهزینه برای مصارف دیگری نیز میتوان استفاده کرد، ساخت کاغذ از کاه و کلوش، بله با یک جست وجوی ساده میتوان روش آن را پیدا کرد، هرچند که ۱۴ سال پیش یک پژوهشگر گیلانی این روش را شناسایی و ثبت کرده بود اما چه شد که به تولید انبوه نرسید و چه شد که همچنان ساقه برنج سوزانده میشود. هرچه بیشتر بدانیم، ابهام بیشتر خواهد بود.
با استفاده هر هکتار از ساقه برنج میتوان حدود ۲ تن خمیر کاغذ تولید کرد و با این حجم در تولید کاغذ میتوان از بریده شدن ۱۷ تا ۱۸ درخت بالغ، جلوگیری کرد.
بهطور حتم تولید کاغذ از یک ماده اولیه مانند ساقه برنج، چالشهای خودش را دارد اما جلوگیری از بریده شدن ۱۷ اصله درخت جنگلی، جلوگیری از حجم بالای آلودگی ناشی از سوزاندن کاه و کلوش، ارزش برطرف کردن چالشهای اینگونه طرحها را دارد.
توانگر ز فقرش نبیند کسی/ که در خانه دارد گنج خسی
نه آن است گنجی کهاندر گهر/ که گنج حقیقی است عقل و هنر