حیوانات بدون صاحب شهری

0 468

چندی پیش و قبل از حوادث ناگوار اخیر (که به همه هموطنان تسلیت می‌گم) فیلمی از عمو رجب مهربان در لواسان پخش شد که برای حیوانات بدون صاحب منطقه خوراکی می‌برد و با اشتیاق توسط گروه‌های مختلف منتشر و آفرین‌ها گفته شد.

یکی از گونه‌های مطرح سگ و گربه‌های بدون صاحب هستند، نگاهی دقیق به اقدامات احساسی ما و بحث‌های اخیر کارشناسان محیط‌زیست و علاقمندان به سگ‌ها (که به اشتباه نام حامی حیوانات رابرای خود برگزیده‌اند) در مدیریت حیات‌وحش شهری و شرایطی که ایجاد شده، نشان می‌دهد که نیاز به بازنگری جدی داریم.

یکی از این گونه­ها که در شهرها بحران‌ساز شده‌اند سگ‌های بدون صاحب هستند؛ طبق آخرین بررسی‌های فسیلی سگ‌ها بیش از ۱۸ هزار سال پیش از اجداد گرگ‌شان جدا شده و اهلی شدند. سگ‌ها در ابتدا در شکار کردن به انسان کمک می‌کردند تا سهمی از آن نصیب‌شان شود اما در حدود ۱۲ هزار سال پیش و با شروع اهلی کردن گوسفند وحشی و بزکوهی، این حیوان نقش محافظت از گله‌ها را بر عهده گرفت. در طی قرن‌های اخیر که شهرها شروع به بزرگ شدن و روستاها شروع به کاهش گذاشتند، نقش سگ‌ها مجددا تغییر کرد و برخی از آن‌ها کم کم به حیواناتی خانگی و یا سگ‌های گارد تبدیل شدند.

طبیعی است که سگ به عنوان یک گونه گوشتخوار، در صورت گرسنگی و برای بقاء اقدام به شکار کردن نماید و نکته دیگر اینکه حیوانات در چرخه طبیعت هر کدام نقشی دارند، مهم‌ترین عامل کنترل حیات‌وحش و نرخ رشد آنان محیط زندگی و خوراک است.

خوراک دهی به حیوانات از چند جهت قابل بررسی است:

اول؛ دستی شدن حیوانات؛ وقتی به حیوانات خوراک داده می‌شود مهارت حیوان برای تامین خوراک کاهش یافته و نیز بصورت شرطی در ساعت خاص منتظر شما و خوراک می‌شود اگر به هر دلیلی نتوانید، حیوان دچار آسیب خواهد شد.

دوم؛ افزایش جمعیت انفجاری، خوراک نقش مهمی در افزایش جمعیت جانوران دارد، وقتی خوراک مهیا است و شرایط به نقطه امن نزدیک است با زادآوری بیش‌تر و باقیماندن بیش‌تر نوزادان روبرو هستیم که سبب افزایش جمعیت یک گونه خواهد شد.

سوم؛ تغییر ذائقه، با خوراک‍دهی طبیعت حیوان را تغییر داده و او را به خوراک‌های دیگری عادت می‌دهیم.

چهارم؛ حمله به حیات وحش، بعنوان مثال سگ‌ها با وجود رفتار دوستانه نسبت به انسان می‌توانند نسبت به جانوران دیگر مانند روباه، سمور و غیره کاملا رفتار تهاجمی داشته باشند.

پنجم؛ جفت‌گیری با گونه‌های مشابه و ساخت گونه‌های جدید و گاها بسیار خطرناک، گزارش‌های بسیاری از جفت‌گیری سگ‌ها با گرگ وجود دارد …

برای اینکه بتوانم موضوع را ساده توضیح دهم به سگ‌ها و سگ‌های شهری اشاره می‌کنم: وقتی ما به این حیوانات بصورت دستی خوراک می‌دهیم، به دریافت خوراک عادت می‌کنند در بیش‌تر موارد بنا به عادت و شرایط زندگی ما، این خوراک‌دهی بصورت پخته و به همراه ادویه است در نتیجه این حیوانات به ساعت تنظیم شده و نوع خوراک عادت کرده و این تجربه جدید به مرور زمان به عادت تبدیل شده به گونه‌ای که حیوان خوراک قبلی خود را نخواهد خورد، این یعنی هم دستی شده و هم تغییر ذائقه داده است.

از سوی دیگر با دسترسی آسان به خوراک تولید مثل حیوان افزایش یافته بطوری که اکنون ما به ۱۵ تا ۲۰ توله در هر زایمان رسیده و در مواردی تا ۴ بار زایمان در سال را نیز تجربه می‌کنند که این خود به انفجار جمعیتی منجر می‌شود.

همه ساله گزارشات متعددی از کشتن نوزادان گوسفند وحشی و سایر علفخواران مانند بز کوهی و آهو توسط محیط‌بانان به ادارات کل حفاظت محیط‌زیست استان‌ها ارسال می‌شود، همچنین موارد‌ متعددی از کشته شدن گوشتخواران کمیابی مانند گربه جنگلی، گربه شنی، روباه شنی، سمور، خرس و غیره توسط سگ‌های گله و نیز سگ‌هایی که بصورت گروهی و بدون صاحب زندگی می‌کنند، فقط کافیست اشاره کنم ۲ یوزپلنگ از ۳ یوزپلنگی که در حال حاضر در اسارت وجود دارند توسط سگ‌ها از طبیعت حذف شده‌اند و حداقل ۳ گزارش کشته شدن یوزپلنگ توسط سگ‌ها در ۳ سال گذشته ثبت شده است.

در سالیان زندگی در کنار انسان، ما با انتخاب سگ‌هایی که صفات مطلوب ما را داشتند و عدم اجازه جفتگیری به آن‌هایی که صفات مطلوب را نداشتند، دست به تغییراتی در آن‌ها زدیم و گونه جدیدی ساخته‌ایم که هیچگاه در طبیعت نبوده و اگر آن‌ها را در طبیعت رها کنیم می‌توانند تغییراتی در اکوسیستم ایجاد کند که به هیچ وجه مطلوب نیست.

در چرخه شهری سگ‌ها و گربه‌ها نقش‌های متفاوتی دارند، وقتی به گربه‌ها‌ خوراک می‌دهیم، گربه دیگر موش را تعقیب و به دام نمی‌اندازد (گربه‌ها موش نمی‌خورند) و شکاری آماده را برای سگ‌ها محیا نمی‌سازند و جمعیت موش‌ها افزایش یافته و بحران ایجاد می‌شود، از سوی دیگر گربه‌ها نیز سوسک‌های آلمانی را شکار نکرده و تعدادشان را محدود نمی‌کنند، با وجود باقیمانده مواد خوراکی در سطح شهرها، تعداد موش‌ها و سوسک‌ها نیز افزایش می‌یابد.

آن‌چه ذهن مرا درگیر کرده بخصوص پس از بازدید از مرکز نگهداری سگ‌های بدون صاحب شهر رشت و دیدن سگ‌هایی با نژادهای بسیار گران قیمت مانند هاسگی، ژرمن شیپرد یا دوبرمن بود که در این بین بود، افرادی صاحبان این سگ‌ها بودند و به هر دلیلی امکان نگهداری آنان را نداشته و حاضر به واگذاری آنان به دیگری نیز نشدند بلکه بصورتی کاملا غیرمسئولانه آنان را در شهر رها کردند، احتمالا عده‌ای مدعی خواهند شد که این سگ‌ها توسط نیروی انتظامی گرفته شده و به مراکز نگهداری فرستاده شدند، بنا بدلایل و مستنداتی که دارم این ادعا را قبول نمی‌کنم.

بررسی اجمالی این فرآیند نشان می‌دهد نگهداری برخی از این سگ‌ها هزینه­های بالایی دارد و خوراک و محیط آنان باید فراهم شود مثلا هاسگی سگی است متعلق به سرما و برای تاب‌آوری در منطقه ما نیاز به کمک دارند یا دوبرمن‌ها نیاز به فضای بزرگی برای دویدن دارند … با تغییر شرایط اقتصادی نگهداری این حیوان‌ها هم سخت‌تر می‌شود و تعداد رها شده در حال افزایش است.

متاسفانه تغییرات مد نیز در این مساله موثر است، اکنون سگ‌های کوچک و بسیار کوچک بیش از سایرین مد هستند و برخی که صرفا بدلایل مد این حیوانات را رها کرده و سگ جدیدی را خریداری می‌کنند که مد است.

علاوه بر این‌ها آلودگی ناشی از فضولات پراکنده این حیوانات بدون صاحب نیز که مشکلات بهداشتی و بیماری‌زایی آن خود معضل بزرگی است، از مسایل دائم مدیریت شهری است.

بنظر می‌رسد قبل از اینکه اتهام به دیگران بزنیم، باید مسئولیت بپذیریم و تغییر رفتار دهیم، چه در جهت نگهداری از حیوانات خانگی و چه در خوراک‌دهی به آنان، تغییر از ما شروع می‌شود.

برای مطالعه در مورد مدیریت سگ‌های بدون صاحب پیشنهاد می‌کنم این مطلب شهاب چراغی را مطالعه کنید.

https://shahabtravels.com/%d8%b3%da%af-%da%a9%d8%b4%db%8c/

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.