«نتوانستیم حتی یک لایحه را به مجلس ببریم.»
این نقل قولی از شهیندخت مولاوردی، معاون رییس جمهور در امور زنان بود که پس از پایان دوران فعالیتش گفته شد. برداشت کوتاهی از حقوق زنان که نشان میدهد نهادهای سیاسی چگونه به مسائل مربوط به زنان نگاه میکنند.
درست مثل یک بازی
بنا بر آمارهای سازمان پزشکی قانونی کشور، میزان آسیبهای جانی ناشی از همسرآزاری، پس از آسیبهای جانی تصادفات رانندگی و نزاع خیابانی، در جایگاه سوم قرار دارد. آماری که موضوع را در لیست سه آسیب اجتماعی منجر به آسیب جانی طبقهبندی میکند اما برای بازنگری، تصویب و اجرای قوانین پیشگیرانه، موضوع را در اولویت صدمش هم قرار نمیدهد. گویی که این لوایح یک بازی هستند و باید بسیاری از کارگزاران را سرگرم کنند.
آمار هولناک قتلهای ناموسی
بنا بر یک گزارش غیررسمی، سالانه بین ۳۵۰ تا ۴۰۰ قتل با انگیزههای ناموسی صورت میگیرد که زنان در راس قربانیان آن قرار دارند. آبرو، عرف و غیرت سه کلیدواژهی اصلی دربارهی چنین قتلهایی بوده است که در گذشته به شکلی خفیفتر و اکنون به طرز عیانتری نشان داده میشود.
گزارشهای غیررسمی از مرگهای موسوم به ناموسی حکایت از آن دارند که میزان قتلهای ناموسی در مدت یک سال از آمار سالانهی تصادفات رانندگی در استانهایی مثل یزد، سمنان، همدان و زنجان بیشتر است.
این آمار هولناک در حالی است که بر اساس اطلاعات آماری سازمان پزشمی قانونی کشور، میزان تصادفات درون شهری، برون شهری و جادههای روستایی در سال ۹۹ برابر با ۱۵ هزار ۲۹۸ فقره تصادف بوده است درحالی که گزارشهای غیررسمی از مرگهای موسوم به ناموسی حکایت از آن دارند که میزان قتلهای ناموسی در مدت یک سال از آمار سالانهی تصادفات رانندگی در استانهایی مثل یزد، سمنان، همدان و زنجان بیشتر است.
طبق آماری که در سال ۹۳ از سوی واحد جنایی پلیس آگاهی منتشر شد، ۱۹ درصد قتلهای کشور با انگیزههایی نظیر ناموس، عرف و غیرت انجام میشود. قتلهایی که اگرچه صدایشان در چند استان خاص با تعصبات قومی و عشیرهای زیاد است، اما گاه به گاه زنگ خطر را در سایر نقاط کشور نیز به صدا درآورده بودند.
در پروندههای جنایی که زنان در آنها به عنوان مقتول شناخته شدهاند، در ۶۲ درصد موارد قاتل یکی از بستگان نزدیک زن بوده است و انگیزهی او هم ناموسی.
اگر در گذشته جنایات در خانهها رخ میداد، اکنون مرزها برداشته شدهاند و از سوژهی رومینا اشرفی تا دختران جوانی که در یک سال گذشته در کرمان، خوزستان، کرمانشاه و سیستان و بلوچستان کشته شدند، قاتل در همهی موارد خود را به نمایش گذاشته است.
بازخوانی علتها؛ تکرار مکررات
پروین بختیاری نژاد، روزنامهنگار و فعال حوزهی زنان در کتاب فاجعهی خاموش معتقد است دلایل اصلی وقوع قتلهای ناموسی را میتوان در محورهای زیر صورتبندی کرد؛ قومیت و تبعیض، سوءظن، تعصب، ازدواج اجباری، نظارت اجتماعی، خشونت، جامعهپذیری و فشار و کنترل اجتماعی از مهمترین دلایل وقوع قتلهای ناموسی در کشور ایران هستند.
بختیاری نژاد در بخشی از نتایج هولناک تحقیقش مینویسد: در بسیاری از موارد مادران خانواده نیز همدست مردان هستند تا دختر جوان خانواده را به قتل برسانند. زیرا اگر مادر با آنها همکاری نکند، خود او را هم به قتل میرسانند.
بر اساس تحقیقات او در بسیاری از مناطق ایران، ازدواج دختر منوط به اجازهی پسر عمو یا سایر پسران خانواده است که در عرف سنتی، صاحب دختران خانواده تلقی میشوند و حتما باید با آنها ازواج کنند. او مینویسد گاه حتی با پیشنهاد ازدواج با مردی دیگر هم، سر دختر را از تنش جدا کردهاند.
در بخش دیگری از تحقیقات کتاب بختیاری نژاد آمده که تا زمان انجام این تحقیقات (سال ۱۳۸۸) هیچ مرکزی در استان خوزستان برای نگهداری زنان در معرض خشونت وجود نداشته است و مراجع قضایی زنان را برای در امان ماندن از مرگ در زندان نگه میداشتهاند. اما به محض آزادی از زندان توسط خانواده کشته شدهاند.
واقعیتی که نادیده گرفته میشود
نه در گزارشهای سایت اصلی وزارت ورزش و جوانان و نه در سایت معاونت امور زنان ریاست جمهوری، گزارش دقیقی از شاخص میزان خشونت خانگی علیه زنان وجود ندارد.
در سال ۱۳۹۵ به سفارش معاونت زنان ریاست جمهوری پژوهشی سفارش داده شد که سازوکار آن مبتنی بر تامین امنیت زنان در برابر خشونت بود. اگرچه تاکنون بیش از ۵ سال از پایان یافتن این لایحه گذشته است و در مدت مذکور صدها مورد قتل خانگی رخ داده است، اما هنوز خبری از این لایحه در دست نیست.
سه محور اصلی این لایحه عبارتاند از کمک به اتخاذ «یک سیاست جنایی کارآمد برای کاهش خشونت علیه زنان»، «الزام دستگاههای مختلف برای نهادسازی حمایتی در حوزه زنان» و همچنین «تامین امنیت زنان در برابر خشونت» که در سه محور در نظر گرفته شده است.
این لایحه بنا داشته ممنوعیت خشونت علیه زنان را از دیدگاه مبانی فقهی، مبانی نظری جرم شناسی و رویکرد افتراقی در حوزه سیاست جنایی بررسی کرده و راهی برای تصویب این لایحه پیدا کند.
قتل رومینا اشرفی، نوجوان ۱۳ سالهی اهل تالش در سال ۹۹ سبب شد تا زمزمههای تصویب این لایحه دوباره مطرح شود. لایحهای که دولت درباره آن گفته «نه اعلام وصول شده و نه نامهای گرفتهایم» و عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی هم در پاسخ به سوال دربارهی سرنوشت این لایحه از کلیات آن ابراز بی خبری کرده است.
نظام کیفری، بی توجه و ناکارآمد
قتل رومینا اشرفی را شاید بتوان جنجالیترین پروندهی قتلهای موسوم به ناموسی در چند سال اخیر به حساب آورد. شدت اخبار این قتل به قدری بود که رییس جمهور وقت و بسیاری از مقامات قضایی استان گیلان و کشور را وادار به واکنش کرد و اگرچه بنا بود به دنبال این قتل، لوایح قانونی برای حمایت از زنان دوباره تدوین شوند، اما رضا اشرفی، قاتل و پدر رومینا اشرفی تنها به ده سال حبس محکوم شد.
حمایت قانون از قاتل، داشتن دست بالای خانوادهی قاتل در محیطهایی با اقلیم سنتی و دعواهای مختلف باعث شده حتی مادر و خانوادهی مادری رومینا اشرفی بهعنوان شاکی نتوانند علیه رضا اشرفی اعلام جرم کنند.
نگرانی کنشگران اجتماعی استان گیلان این است که در پروندهی قتل رومینا و سایر پروندههای مشابه، مجازاتهای غیربازدارنده به یک روند بسیار عادی تبدیل شوند. اتفاقی که در بسیاری از پروندههای قتل ناموسی در خوزستان، کردستان، کرمانشاه، چهارمحال و بختیاری و سیستان و بلوچستان رخ میدهد و حتی خانوادهی زنان کشته شده نیز از عمل مردان (شوهر، برادر، پدر و …) دفاع میکنند.
گوشها را گرفتهاند…
همانطور که گفتیم در نبود یک آمار دقیق از میزان قتلهای ناموسی در ایران، نمیتوان نتایجی همه جانبه به دست آورد. اما مطالعهی نمونههای موردی تا حدود بسیار زیادی میتواند کلیت ماجرا را هم مشخص کند.
بر اساس گزارش اخیر ماهنامهی اندیشه پویا تنها در فاصلهی بهار ۱۳۹۸ تا تابستان ۱۴۰۰ بیش از ۶۰ قتل با انگیزههای ناموسی فقط در استان خوزستان انجام شده است و در این ۶۰ پرونده هیچکدام از عاملان و ضابطان قتل توسط مراجع قضایی مجازات نشدهاند. در ۶۰ پروندهی قتل ناموسی با ۶۰ متهم محکوم به انجام قتل عمد، هیچکدام از عاملان مجازات نشدهاند و احتمالا درحال حاضر یکی از شهروندان ایران هستند، خدمات اجتماعی دریافت میکنند، با گرانی درگیر شدهاند و یادشان رفته که همسر، خواهر، مادر یا سایر زنان خانوادهشان را با خشونت به قتل رساندهاند.
آیندهی خوبی در انتظارمان نیست
اسلاونکا دراکولیچ در کتاب بالکان اکسپرس وضعیتی را از جنگ توصیف میکند که بی شباهت به امروز ما نیست. او مینویسد: «هنوز میلی در وجودمان هست که جنگ را نادیده بگیریم و زندگی خودمان را بکنیم. چند هفته پیش که داشتم از سفر کوتاهی برمیگشتم، وقتی هواپیمایمان در آسمان بالای کرواسی پرواز میکرد، دخترک ده – دوازده سالهای که کنارم نشسته بود به دوستش گفت: اگه مجبور بشیم تو زاگرب فرود بیایم باید ملیت صربم رو قایم کنم وگرنه کرواتها منو میکشن. این دو دختر بچه هم گرفتار جنگند و حتی اگر یک دفعه همهی دشمنیها تمام شود چقدر طول خواهد کشید تا این دخترها از فرود آمدن در زاگرب وحشت نداشته باشند؟ چندی پیش دوستم آنا از برلین زنگ زد که موفق شده بود از زیر بمباران به برلین فرار کند. او میگفت دختر پنج سالهاش با شنیدن صدای هواپیماهای نظامی پرسیده است اونا میان تا ما رو بمباران کنند؟
چقدر طول خواهد کشید تا دخترک آنا صدای هواپیماهای نظامی را فراموش کند؟ در زاگرب نزدیک خانه منتظر تراموا بودم که مردی با ظاهری ساده و یک کت تابستانی کنارم ایستاده بود. یکی از یک لحظه کتش کنار رفت و من هفت تیری را دیدم که به کمرش بسته بود. و من این حس آزاردهنده را داشتم که آیندهی من در دست اوست و دیگر هیچ راهی برای پیاده شدن از این تراموا وجود ندارد.»
به راستی چقدر طول میکشد که ما هم تصویر مردی که سر بریدهی زنش را در دست گرفته بود و در خیابان میچرخاند، فراموش کنیم؟ برای فراموش کردن این تروماهای جمعی کدام تراموا ما را از این روزگار بلاخیز دور خواهد کرد؟
ریشه در تفسیر قوانین شرعی در مورد ازدواج کودکان و … دارد