درخت پیر تن من دوباره سبز می‌شود

0 193

هفتم اسفند ماه سالروز استقلال تنها نهاد مدنی کشور است، سالروز یادآوری تلاش هاشم وکیل‌ها، خلعتبری‌ها، همراز‌ها، شاهکارها، مجاب‌ها، کشاورزها و صدها وکیل آزاده و با شرف که در طریق استقلال و صلابت کانون وکلای دادگستری ایران زمین خون دل‌ها خوردند.

کانون وکلای دادگستری خانه‌ی مشترک هزاران سرباز عدالت، آنان که در طریق دفاع از حقوق مردم شجاعانه ایستادگی می‌کنند و با وثیقه نهادن شرافت خویش به عهد خود وفادارند.

من با عمری برابر با یک قرن چونان جوانی برومند پویا و سرزنده‌ام و بسان پیری خردمند کوله‌باری از تجربه را اندوخته دارم.

مرا درختی تنومند می‌دانند که ریشه‌هایش در تاریخ این سرزمین تنیده شده است و طوفان و تندباد‌های بسیار از سر گذرانده‌ام و همچنان سرفراز و بالنده‌ام.

گرچه چند صباحی است، تندبادهایی از بهارستان و پاستور و توپ‌خانه به سمت‌وسوی خانه و خانواده‌ی من وزیدن گرفته است اما همگان حتی معاندان و مسببین این وضعیت نیک می‌دانند هیچ تندباد و طوفانی را توان به‌لرزه درآوردن شاخه‌ و برگ‌های مرا ندارند چه رسد به زخمه بر ریشه‌ام، لذا معاندان و بدخواهان بدانند که :
درخت پیر تن من دوباره سبز می‌شود

که زخم هر شکست من حضور یک جوانه شد

وای که در حضور شب در بزم سوت و کور شب

شب کور وحشت تو را قلب من آشیانه شد

وای که آبروی تو مرد اناالحق گوی تو

بر آستان کوی تو جان داد و جاودانه شد

من همه زاری منم زخمی زخمه تنم

برای های های من زخمه تو بهانه شد

درخت پیر تن من دوباره سبز می‌شود

هرچه تبر زدی مرا زخم نشد جوانه شد

تکرار کنید تا به گوش و هوش دریابید

هرچه تبر زدی مرا زخم نشد جوانه زد

من تنها نهاد مدنی این سرزمین هستم که جامعه‌ی بین‌الملل مرا به رسمیت می‌شناسد وحضور و حیاتم را ضامن تامین حقوق مردم، حکیمان و اندیشمندان مرا نشانه‌ی حکومت قانون و نماد دموکراسی  و تلاش برای عدالت اجتماعی می‌دانند. بداهلان و نابخردان بدانند، هیچ ظلمی از دید چشمان تیز بین اعضاء خانواده‌ام پنهان نمانده و فرزندان غیورم برای دفع ظلم و ستم قیام می‌کنند‌، صحن و سرای خانه‌ام مآمن و ملجا مظلومان است، تاریخ گواه این ادعاست آن‌طور که در آبان ۵۷ خانواده‌ی زندانیان سیاسی به من پناه آوردند و فرزندان آزاده‌ی من با اقتدار وزیر دادگستری دولت شاه را فرا خوانده، وی را مکلف به توضیح کردند.

من در سال‌های عمرم چالش‌ها و مصائب بسیاری به چشم دیده‌ام اما همچنان استوار و با صلابت به حیات پر افتخار خویش ادامه داده‌ام، می‌دانید چرا؟ چون فرزندانی در دامن من پرورش یافته‌اند که خانه و خانواده‌ی خویش را چونان جان شیرین دوست دارند و در بزنگاه‌های مختلف تمام قد با جان و دل از کیان خانواده‌ی صنفی خویش دفاع کرده و خواهند کرد.

من کانون وکلای دادگستری هستم. تنها نهاد مدنی ایران زمین با هزاران سرباز عدالت که شجاعت و استقلال از اوصاف جدانشدنی ایشان است، می‌دانید چرا بر استقلال فرزندانم از دستگاه‌های حاکمیتی اصرار دارم؟ چرا که برای دفاع از حقوق شما مردم نازنین دچار لکنت و ترس نشوند.

وکیل دادگستری مستقل بدون لکنت زبان و ترس در برابر تضییع حقوق عامه‌ی مردم قیام می‌کند همان‌طور که فرزندان عزیزم در بزنگاه‌های مختلفی به انجام تکلیف خویش قیام کرده‌اند؛ در پرونده‌ی کارگران هفت تپه، خون‌های فاسد، خشکسالی خوزستان و… ابطال بخشنامه‌های خلاف قانون ورود کرده، در اعتراضات مدنی پا به پای مردم همراه و هم‌نفس بوده‌‌اند و یا در مجامع بین‌المللی برای حقوق میهن جانانه دفاع کرده‌اند.
بدانید و آگاه باشید قلم و اندیشه ی یک عضو از هزاران فرزندی که در دامن من پرورش یافته کافی‌ست تا کاری کند که ظلم ظالم در نطفه خفه شده، مهر سکوت و خاموشی بر لبان یاوه‌گویان و معاندان من و خانواده‌ام زده شود. با این وجود لازم است یادآور شوم، شرط عضویت در خانواده‌ی من ادب است و نجابت و همین دو شرط ضرور و ذاتی مانع برخوردهایی است در خورِ شان و شخصیت معاندان که صد البته به داشتن چنین فرزندان نجیب و مبادی آدابی به خودم می‌بالم اما لازم است از حیث تذکر به آنان که اسبِ لَنگِ خویش را زین کرده‌اند تا بر من و خانواده‌ام بتازند گوش‌زد کنم، زهی خیال باطل که خشتی از این خانه با دستان ضعیف وذهن مریض شما آسیب ببیند، همین فرزندان نجیب و فرهیخته‌ام به وقتش شیرژیانی خواهند بود در بیشه‌ی کارزار که هیچ‌چیز و هیچ‌کس را توان مقاومت در مقابل قدرت فهم و استدلال ایشان نخواهد بود و با همین سلاح پیروز میدان ما خواهیم بود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.