ما نه نگاهی درست به تاریخ داریم و نه به جغرافیا. گوی سبقت را در تشتت آرا و برداشتهای نادرست از تاریخ از هم ربودهایم که خود مقولهای جدا است. اما، اگر فکر میکنیم الزاماً شناخت خوبی هم از جغرافیای کشورمان داریم درست نیست. بهعنوانِمثال خیلی از پدیدههای آبوهوایی کشور در دهه ۹۰ مورد واکاوی سازکار قرار گرفتهاند. یک جستجوی ساده در مورد این پدیدهها در اینترنت و نگاهی به تاریخ تولید محتوی و مقالات در این زمینه گویای این امر است. در مورد مسائل جغرافیایی هم به ویژه جغرافیایی طبیعی وضع بهتری نداریم. خیلی خودمانی، بیتعارف، به کسی برنخورد. تا همین چند سال پیش، در اکثر منابع استان گیلان حتی نام کوه سُماموس بهعنوانِ مرتفعترین کوه استان گیلان نیامده بود. نمیخواهد راه دور برویم. هنوز هم در بسیاری منابع موجود، دُرفک را آتشفشان میدانند. مطالعه جدید در زمینه جغرافیای ناهمواریهای اِشکِوَر، بهانهای شد برای بررسی این پرسش، که چقدر جغرافیای استان را میشناسیم؟ هرچند این مسئله فقط دامن استان را در بر نگرفته است. چند سالی است طرحی در کشور توسط فدراسیون کوهنوردی ایران در حال انجام است به نام «سیمرغ کوههای ایران»، که یکی از اهدافش، صعود به مرتفعترین کوههای استانهای ایران، جهت شناخت بهتر از جغرافیای کوههای ایران است. جالب است که بدانید فقط ظرف چند سال اخیر، مرتفعترین کوههای برخی استانها مانند همدان عوض شدهاست. بهعنوانِمثال، امروزه مرتفعترین کوه استان همدان الوند نیست، بلکه کوهِ کوهبَری است! ما همینقدر نسبت به جغرافیای خود بیگانهایم!
گیلان جغرافیایی بسیار کوچک دارد، از لحاظ مساحت در کشور چهارم را از آخر به خود اختصاص داده است. طبیعتاً همین صفت کوچکی دلیلی باید باشد در شناخت بهتر. علاوهبراین، باید به این نکته اشاره کرده که استان گیلان یکی از پرعنوانترین و پرتیراژترین منابع استانشناسی را در کشور به خود اختصاص داده است. در این زمینه بدون شک، حتماً اگر پژوهشی صورت پذیرد، استان گیلان یکی از استانهای برتر است. ولی همین استان برتر در زمینه متخصص و همچنین منابع، حتی اگر به کتاب جغرافیایی استاناش دقیق شوید، گواهی متفاوتی را عرضه میدارد. هنوز هم کتاب جغرافیای استان، علیرغم بهبودهای که در آن ایجاد شده است، فاصله زیادی با ارائه شناخت بهینه از جغرافیای استان وجود دارد. هرچند که بسیاری از ما همان نسخه پُرنقص اولیه را در دوران تحصیلمان گذارندهایم که حتی در معرفی بلندترین کوه استان هم اطلاعی ارائه نکرده بود! نگارنده این یادداشت، سالها مدرس دورههای پرورش راهنمای گردشگری بوده و میتواند در همین یادداشت گواهی دهد در تمامی دورههایی که در طی این سالیان مدرس بوده، همیشه اولین سوالهایی که از فراگیران پرسیده چندسوال ابتدایی در مورد جغرافیایی استان بوده است و دریغ اینکه، به هر دلیلی این فراگیران و دانشجویان، فارغ از رشتهای که در آن در حال تحصیل بودند بلکه حتی به اندازه شهروندی که در این خاک رشد کرده بودند، از پاسخ به بسیاری از سوالهای اولیه عاجز بودند. سوالهایی ازجمله مرتفعترین کوه استان گیلان کدام است؟ مرتفعترین کوه در رشتهکوههای تالش کدام است؟ یا اینکه به غیر از رودخانه سفیدرود آیا رودخانه دیگری را میتوانید نام ببرید؟ در این جغرافیای کوچکِ پُرنشر، ۹۰ درصد پرسش شوندگان اطلاعی از این مسئله نداشتند. خوب، همین مسئله خود نشان دیگری از این عدم آگاهی درست ما از جغرافیا است. مسئله شناخت از جغرافیا، فقط یک مسئله نظری و آموزشی نیست. عمق این عدم شناخت را میتوان حتی در کتابها، گزارشها و حتی طرح نقشه راه استان یا همان طرح آمایش سرزمین گیلان یافت. ورق زدن طرح آمایش سرزمین گواهی دیگری بر این مسئله است. مثلاً در شناختنامه این طرح، گیلان دارای چهار نوع آبوهوا معرفی شده است. این را مقایسه کنید با کتاب آبوهوای گیلان که در سال ۱۳۹۶ چاپ شده و یازده گونه آبوهوایی را برای گیلان معرفی کرده است! نه کوچک بودن استان و نه انبوه کتاب و مقالات منتشره برای استان نتوانسته از کاستیهای ابتدایی جغرافیای آن بکاهد.
در مطالعه و جمعبندی که در منطقه اِشکِوَر در گیلان (البته بخشی از استان مازندران) داشتیم ۳۵ قله بالای ۳۰۰۰ متری شناسایی شد. با این پژوهش برخی از رتبهبندی کوههای استان گیلان البته جابجا شد. منطقه اِشکِوَر، منطقهای خیلی صعبالعبور و دور از دسترس نیست. آنچه که اما از جغرافیای این منطقه به شکل مکتوب در دسترس است بسیار کم است. طبق این مطالعه از ۱۰ قله بالای ۳۰۰۰ متر استان گیلان، ۹تای آن در این فهرست قرار گرفته است. ۸ تای اول آن مربوط به منطقه اِشکِوَر و رتبه ۹ام به قله بغروبند در تالش میرسد. این فقط روایتی از یکی از سادهترین مبانی جغرافیایی است. نه اینکه جغرافیای نوین شناخت از نام کوهها، ارتفاع آنها و مسائلی اینچنینی باشد. نه، اما، هرگونه تحلیلی نیاز به اطلاعات درست دارد.
به مسئله کوهها برمیگردیم. کوهها، با توجه به کالا و خدماتی که به بشر ارائه میکنند، ارزشهای زیادی دارند. پس اگر ما کوههایمان را نمیشناسیم، خدمات و کالاها و کارکردهای آن را نیز نمیشناسیم. گیلان استانی کوهستانی است، در این جغرافیا به ظاهر جلگهای، کوهها غلبه منظر و بیشینه مساحت آن را تشکیل میدهند. در جغرافیایی که بیش از ۷۰ درصد از مساحت آن مربوط به مناطق کوهستانی است. در این جغرافیا، اما ما حتی نه نام کوههایامان را میدانیم و نه ارتفاعشان را، نه میدانیم چند کوه داریم! ما حتی در ابتدای قرن شمسی جدید، هنوز الفبای جغرافیایمان، پر از تناقض است. در این جغرافیا، هم تاریخ مبتلا به فقدان است و هم جغرافیا غرقِ در خلاء. در این جغرافیا ما نه زیربنا رو میشناسیم و نه روبنا….
احسنت برشما