محافظت از سلامت انسان و محیطزیست، دو محور جداییناپذیر از توسعه پایدارند و نمیتوان یکی را فدای دیگری کرد و حتی نام توسعه بر آن نهاد.
این مفهوم بهخصوص در مناطق حساس از منظر محیطزیستی و حساس از بعد زمانی و اجتماعی، مسؤولیتی چندینبرابر مییابد؛ زیراکه هر تصمیم مدیریتی میتواند تاثیری مستقیم و طولانیمدت بر سلامت کارکنان، مردم ساکن منطقه و زیستبومهای ارزشمند بگذارد که امواج زمانی حاصل از آن، گاه چون تخریب ناشی از بمب اتم، سفری چندصدساله میتواند در دل تاریخ را بهسمت جلو طی کند.
امروز روی صحبتم اما، استقرار و فعالیت کارخانه سیمان در دل طبیعتی بکر، تاریخی و ییلاقی در ارتفاعات کوههای دیلمان است، موضوعی که باید از منظر بهداشت حرفهای و بهداشت محیط با دقت مورد بررسی قرار گیرد.
چراکه پیامدهای بهداشتی ناشی از گردوغبار سیمان، انتشار آلایندههای حاصل از آن و آلودگی شدید صوتی، سلامت ساکنان و کارکنان را در معرض تهدید قرار میدهد و بیشک آرامش و سکون این منطقه ارزشمند را خدشهدار میکند.
مخاطرات بهداشتی کارکنان؛ درازمدت، فراتر از حد مجاز
در محیطهای کاری مرتبط با تولید سیمان، یکی از مهمترین آلایندهها گردوغبار سیمانی است. این گردوغبار که حاوی سیلیس، اکسیدهای فلزی، آهک و ترکیبات قلیایی است، در صورت عدم کنترل میتواند منجر به بروز مجموعهای از بیماریها مانند تحریکات چشمی، پوستی و درماتیت (بهدلیل خاصیت قلیایی سیمان) تا بیماریهای مزمن تنفسی مثل برونکوپنوموپاتی (التهاب حاد نایژه)، سیلیکوزیس (مهمترین بیماری مرتبط با سیلیس و کارخانههای سیمان) و آسم شود.
دکتر علیرضا چوبینه، در کتاب بهداشت حرفهای تاکید میکند که مواجهه طولانیمدت کارکنان با این ذرات، بهویژه در فرآیندهایی مانند خردکردن، آسیاب کردن، انتقال مواد و بستهبندی، باید تحت پایش مستمر و دقیق قرار گیرد. همچنین سطوح صداهای اندازهگیریشده در بخشهای آسیاب کردن، خرد کردن، کمپرسورها و انفجارها معمولا بالاتر از ۸۵ دسیبل است و مواجهه طولانیمدت با این صداها کاهش شنوایی، افزایش فشار خون و اختلالات خواب را در پی دارد.
بازرسیهای میدانی در بسیاری از کارخانههای سیمان، نشان داده است که سیستمها غبارگیر یا ناکارآمدند و یا در بخشهایی از فرآیند و ساعاتی از فرایند (برای مثال خارج از ساعات اداری و شبها) مورد استفاده قرار نمیگیرند. این مساله نه تنها استانداردهای شغلی را نقض میکند، بلکه سلامت نیروی انسانی را بهطورِ جدی میتواند به خطر اندازد.
اگر کارخانهای در منطقهای ویژه مانند دیلمان مستقر شده، کمترین انتظار این است که استانداردهای HSE (مدیریت یکپارچه محیطزیست، ایمنی و بهداشت را اصطلاحا HSE میگویند) با سختگیری دوچندان از سایر مناطق رعایت شود. برای مثال در استانداردهای جهانی HSE برای کارخانههای سیمان نزدیک مناطق مسکونی، کارخانه موظف است میزان ذرات معلق خروجی را بهطور لحظهای پایش کند و نتیجه را در دسترس عموم قرار دهد؛ همچنین باید برای کاهش آلودگی، دیواره سبز و فاصلهگذاری ایمن با منازل ایجاد کند تا مردم کمترین تماس را با گردوغبار داشته باشند، یا کارخانه باید در زمان انجام فعالیتهای پرریسک مانند انفجار، خردکردن یا حملونقل سنگ، از قبل به ساکنان اطلاعرسانی کند و برنامه اضطراری مشترکی با دهیاری و خانه بهداشت داشته باشد تا در صورت افزایش ناگهانی آلودگی، مردم در معرض خطر قرار نگیرند.
باید پرسید آیا این حساسیت چه از منظر محیطزیستی و چه از منظر موقعیتی نسبت به سایر بخشهای کشور و برهه حساس محیطزیستی کنونی دیده شده است یا خیر؟ بهطورِ کلی بهعنوان یک مطالبه جمعی در این برهه زمانی حساس باید پرسید آیا وقت آن نرسیده است که با سختگیریهای دوچندان نسبت به سایر نقاط کشور بر چنین مشاغلی در حساسترین و کوچکترین خطهی سبز باقیمانده از کشور برخورد کرد و بهدنبال مشاغلی و صنایعی هماهنگ و موزون با شرایط آن باشیم؟ از آنجاییکه میدانیم گزارشهای مردمی حاکی از آن است که حتی در عملیات حفاری و حملونقل نیز کنترلهای حداقلی انجام شده و گردوغبار بهطورِ پراکنده در محیط منتشر میشود.
کلافهای درهمتنیدهی پیامدهای محیطزیستی
وقتی کارخانه سیمان در مجاورت سکونتگاه انسانی فعالیت میکند، آثار آن تنها به محدوده یک کارخانه محدود نیست و در هر شعاعی اثرات سلامتی آن برای ساکنین متفاوت است مثلا گردوغبار سیمان، ذرات فلزی و آهک با قطر کمتر از ۱۰ میکرون و ۲.۵ میکرون میتواند تا چندین کیلومتر جابهجا شود و بر زندگی روزمره مردم تاثیر مخرب خود را بگذارد. این ذرات علاوه بر آسیبهای تنفسی روی انسان، حیوان و ایجاد بیماریهای مختلفی مثل آسم، برونشیت، COPD یا انسداد مزمن ریوی، کاهش ظرفیت تنفسی و ایجاد عفونت ریوی در کودکان، روی زمینهای کشاورزی نیز مینشینند، کیفیت خاک را با اثرگذاری روی فتوسنتز گیاه، قلیایی شدن خاک و کاهش باروری آن کاهش میدهد و پوشش گیاهی منطقه را اصطلاحا با استرس مواجه میکند که ارتباط مستقیمی با معیشت خانوار دارد و برای مردمان دیلمان اما، که زندگیشان پیوند عمیقی با طبیعت و دامپروری دارد، این به معنای کاهش کیفیت زندگی و حتی نابودی بخشی از هویت فرهنگی و اقتصادیشان در درازمدت میتواند باشد.
از سویی دیگر، آلودگی صوتی ناشی از حفاری، جابهجایی سنگها و عبور ماشینآلات سنگین، سکوت و آرامش دیرینه منطقه را از بین برده است. صدای ممتد موتورهای دیزل و لرزش ناشی از انفجارها، سلامت روانی و جسمی ساکنان را تحت تاثیر قرار میدهد. آلودگی صوتی بیش از حد میتواند در کوتاهمدت منجر به اختلال خواب، سردردهای مکرر، افزایش فشار خون، تحریکپذیری، افزایش استرس و در پایان کاهش کیفیت زندگی شود. همین شرایط باعث میشود بعضی از خانوارها، که نسلها در این منطقه زندگی کردهاند، کمکم مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده و حالا در این برهه تاریخی و زمانی با پوست، گوشت و استخوانهایمان لمس کردهایم و درک میکنیم که به یقین این کوچ اجباری، تنها یک پیامد بهداشتی یا محیطی نیست، بلکه خود تخریبی فرهنگی و اجتماعی است.
دیلمان یکی از مناطق کمنظیر طبیعی و توامان تاریخی در گیلان است. این منطقه محل زیست گونههای ارزشمند گیاهی و جانوری است و یکی از معدود نقاط شمال کشور بود که زمانی هنوز از تخریبهای گسترده انسانی در امان مانده بود. استقرار یک صنعت آلاینده که حتی در مناطق صنعتی نیازمند تمهیدات سنگین محیطزیستی است، در چنین ناحیهای، تصمیمی بود که میشود حالا گفت که پیامدهای آن کمکم خود را نشان میدهد.
بر اساس اصول بهداشت محیط و محیطزیست، هر فعالیت صنعتی باید پیش از آغاز، ارزیابی اثرات محیطزیستی (EIA) و ارزیابی مخاطرات بهداشتی (HRA) را انجام دهد. ارزیابی اثرات محیطزیستی (EIA) یعنی بررسی اینکه یک پروژه چه اثری بر طبیعت، آب، خاک، هوا و حیاتوحش میگذارد؛ مثلا اینکه گردوغبار کارخانه سیمان تا چه اندازه روی جنگلها، رودخانهها و پوشش گیاهی منطقه مینشیند.
ارزیابی مخاطرات بهداشتی (HRA) یعنی پیشبینی اینکه فعالیت کارخانه چه بیماریها و خطراتی برای مردم و کارکنان ایجاد میکند؛ مثل اندازهگیری اینکه ذرات سیمان تا چه حد میتوانند موجب آسم، برونشیت یا اختلالات تنفسی در ساکنان منطقه شوند. اگر این ارزیابیها برای کارخانه سیمان دیلمان انجام شده، لازم است بهصورت شفاف منتشر شود و اگر انجام نشده یا ناقص بوده، مسؤولان باید پاسخگو باشند و این موضوعی درباره حق و مسؤولیت است، حقی که مردم منطقه برای یک زندگی سالم در محیطی سالم برای خود و فرزندانشان دارند و مسؤولیتی که به واسطه ی این حق بر گردن مسؤولین مربوط است و هیچ صنعتی حتی سودآورترین آنها نمیتواند این حق را حتی در درازمدت از ساکنین آن بگیرد.
گیلان سالهاست زیر فشار توسعهای نامتوازن و نامتقارن، تخریب جنگلها، آلودگی رودخانهها و حجم انبوده زباله و تغییر کاربری زمینها قرار دارد. اکنون، اندک طبیعت سالمی که وجود دارد، نیازمند مراقبت و تصمیمگیری خردمندانه و سختگیرانه است. از این رو انتظار میرود گوش شنوای صدای مردم منطقه باشیم و مطالبهگری آنها را تهدید قلمداد نکنیم و با نظارت سختگیرانه تنها سلامت مردم منطقه را در اولویت قرار دهیم.
| ردیف | روستا | جمعیت | خانه بهداشت مربوط | آیا خانه بهداشت فعال است؟ |
| ۱ | عاشورآباد | ۸۱ | عاشورآباد | بله |
| ۲ | دیارجان | ۱۲۲ | قمر عاشورآباد | |
| ۳ | نیاول | ۹۸ | قمرکوه پس | |
| ۴ | کوه پس | ۴۸۶ | کوه پس | بله |
| ۵ | میکال | ۴۵۶ | میکال | بله |
| ۶ | لیه | ۱۰۶ | قمر کوه پس | |
| ۷ | خرمرود | ۱۶۶ | قمرمیکال | |
| ۸ | پیرکوه | ۳۵۹۸ | پیرکوه | بله |
| ۹ | گرماور | ۱۲۰ | قمربنه زمین | |
| ۱۰ | مربو | ۲۰۵ | مربوط به شهرستان املش | |
| ۱۱ | شیه | ۱۲ | مربوط به شهرستان املش | |
| ۱۲ | لرود | ۴۴۲ | مربوط به شهرستان املش | |
| ۱۳ | کلاک | ۲۶۱ | کلاک | بله |
| ۱۴ | بویه | ۲۱۴ | مربوط به شهرستان املش | |
| ۱۵ | ملامحله | ۱۵۵ | ملامحله | بله |
| ۱۶ | بن زمین | ۳۹۱ | بن زمین | بله |
| ۱۷ | پینوند | ۱۲۰ | قمر بنه زمین | |
| ۱۸ | گرمابدشت | ۵۹ | مربوط به شهرستان رودسر | |
| ۱۹ | چاکرود | ۲۷ | قمر بنه زمین | |
| ۲۰ | گورج | ۱۳۱ | مربوط به شهرستان املش | |
| ۲۱ | جلیسه | ۶۵۹ | جلیسه | بله |
| ۲۲ | کلامرود | ۱۷۲ | مربوط به شهرستان املش | |
| ۲۳ | یسن | ۳۰۰ | قمر وسمه جان | |
| ۲۴ | امام | ۱۲۷ | مربوط به شهرستان املش | |
| ۲۵ | موسی کلایه | ۶۹۴ | مربوط به شهرستان املش | |
| ۲۶ | سیدسرا | مربوط به شهرستان رودسر |