در مواجهه با شهروندان سایر شهرهای کشور، اهل رشت بودن یا زیستن در این شهر به نوعی با امتیاز همراه است. این سال ها در شهر رشت نیز این حس بیش از پیش القا می شد، با آغاز دهه ۹۰ و پیشرفت های حوزه تکنولوژی، اینترنت و متناسب با آن در برخی از شهرهای کشور شاهد امتیازهایی از سوی سازمان های بین المللی بوده ایم، بعنوان مثال؛ عنوان شهر خلاق خوراک که از سوی یونسکو به رشت نسبت داده شد. دولت گذشته نیز سیاست بازآفرینی شهری را آغاز کرد و رشت نیز با وجود بافت تاریخی و مرکزی خود در این سیاست دستخوش تغییرات کالبدی مثبتی شد. همه اینها در شرایطی رقم خورد که نقش تحولات جهانی اعم از مالی سازی گسترده، خصوصی سازی و نقش کلانشهرها در آن نادیده ماند. فارغ از مسایل کمی و مهم تر از آن، تحولات کیفی رخ داده است. با توجه به مطالعات صورت گرفته در این رابطه، در نتیجه یکسری فرایندهای تاریخی از دهه ۶۰ میلادی به این سمت با تغییر در شکل فرایند تولید که برخی آن را دگرگونی از صنعت به خدمات دانسته، اما تعبیر انتقادی؛ آن را تغییر شکل فرایند تولید از صنعت به سوی مستغلات شهری میداند. اینجاست که پای کلانشهرها بیش از پیش به وسط ماجرا باز می شود.
با پیوستن شهر رشت به شبکه شهرهای خلاق یونسکو، یک امتیاز با توجه به کارکرد طبیعی ـ فرهنگی این شهر بعنوان نیرویی برای به حرکت در آوردن پتانسیل بالقوه آن به راهبَری تمامی نیروهای اجرایی، شهری و محلی به سمت بالفعل سازی این امتیاز در مناطق مختلف رشت جریان پیدا کرد، با توجه به مرکزیت این شهر در یک منطقه همگن؛ اگر مسیر بدرستی بیانجامد، اثرات این امتیاز به صورت تناوبی در سطح منطقه اثر گذار و همچنین در فعال سازی سایر پتانسیل های آن نیز دخیل خواهد بود. البته همه این موارد به عملکرد نیروها و قدرت های شهری ـ محلی این کلانشهر بستگی دارد، که در راهبَری این امتیاز چه استراتژی را تهیه کرده و در راستای بهره بردن از این امتیاز با چه متُدهای اجرایی حرکت می نمایند؟
چند سالی می شود که ۶ الی ۱۲ دی ماه، توسط مدیریت شهری به پاس گرامیداشت هفته و روز رشت برنامه های مختلفی اجرا می شود و هزینه های مختلفی را صرف برنامه های تکراری می کنند. برنامه هایی از قبیل جشنواره های خوراک و غذا، گردهمایی های علمی و توسعه ای، فرهنگی و هنری و گردشگری. این برنامه های مناسبتی نیز هرچند در راستای وظایف مدیریت شهری گنجانده شده، اما در پیدایی آن تحولات جهانی، ملی و کلانشهری بی ارتباط نیستند. شهر خلاق یونسکو، بازآفرینی شهری، صنایع دستی و… همه اینها نیاز شهر را به توسعه زیرساخت گردشگری دو چندان می کند. اما تا به امروز نقش مدیریت شهری در این آوردگاه چه بود؟ چند درصد به سرانه های کاربری های مربوط به گردشگری از جمله هتل، هاستل و سایر اقامتگاه ها افزوده شد؟ مدیریت شهری با همکاری سازمان میراث کدام از بناهای تاریخی ارزشمند این شهر را برای جذب توریست مرمت کرده اند؟ اگر سرمایه گذاری بخش کاملا خصوصی آنهم باید اضافه کنم، افرادی از داخل جامعه شهری رشت که بدلیل علاقه وافر خود به شهر و معماری آن، با مشقت های مختلف توانسته اند چندین و چند بنای تاریخی شهر را اجاره یا خریداری کنند، تا بتوانند با کاربری کافه از خطر لودرهای تخریب سازندگان در اَمان نگهشان دارند. ریاست شورای شهر رشت میگوید: امیدواریم امسال اولین گام در راستای ثبت روز جهانی رشت برداشته شود. اما در ادامه به نامناسب بودن زیرساختهای رشت در جذب گردشگر اشاره دارد. فرضا اگر این روز ثبت جهانی شود با این ضعف اساسی و زیرساختی چه مزایایی برای رشت خواهد داشت؟ ما زیرساخت گردشگری نداریم، در جذب گردشگر داخلی هم موفق نبوده ایم، گردشگر خارجی و ثبت جهانی را میخواهیم چه کنیم؟
مدیریت شهری نتوانسته خود را با شرایط جهانی و ملی، منطبق سازد. در طی این سالها مفاهیمی مثل توسعه پایدار و حکمروایی خوب معرفی شده اند، اما هیچکدام آنها در بدنه مدیریت شهری با طرح مساله و موشکافی همراه نبوده، اغلب مدیریت شهری به برخوردهای ضربتی، کوتاه مدت و هیجانی بسنده کرده و نمی داند و یا اینکه نمی خواهد بداند؛ نگاه آنی و زودگذر در مسایل شهری به بی معناسازی برنامه ریزی شهری منتج خواهد شد. دقیقا شرایطی را که در رشت و یا سایر شهرهای کشور شاهد هستیم. مدیریت شهری اگر بپذیرد، با یک پدیده نوظهور سر و کار داریم و تحولاتی که متناسب با جهان شهری در حال رخ دادن است، را بایستی با روش شناسی مبتنی بر نظریات جدید کنکاش کرد، تا از ناکامی و به نوعی بازتولید نابرابری های موجود کاسته شود. مدیریت شهری ادعا می کند؛ مسایل شهری، ویژگی های خاص خود را دارد، اما در ابعاد مدیریتی با مسایل شهری به شکل نظری و روش شناسی کل نگر برخورد نمی کند، به همین دلیل خواه و ناخواه چیزی که بعنوان برنامه ریزی و طرح ارایه میدهد، به یکی از نیروهای بازتولید نابرابری بدل می گردد.
بعنوان مثال: پروژه های احداث تقاطع غیرهمسطح، در دوره جدید مدیریت شهری آغاز شده و تحت عنوان پروژه های حمل و نقلی و ترافیک رشت شناسانده میشود. در واقع مدیریت شهری می گوید: ترافیک شهر احتیاج دارد تا در این نقاط از شهر پل های ماشین رو نصب گردد و با احداث آن از ترافیک شهر کاسته می شود. این طرح و برنامه با کدام نظریه جدید و یا متُد روز دنیا سنجیده شده، که حالا نیاز آن حس شده باشد و اجرای آن آغاز می شود؟ مدیریت شهری خود را برای چنین هزینه گزافی آماده کرده، و برای احداث آن، تمام انتقادات را هم نادیده می گیرد. طبق دهه های اخیر؛ چندین تقاطع ماشین رو در رشت احداث شده، آیا مدیریت شهری در ساعات پیک ترافیکی شهر، استفاده از تقاطع های ماشین روی موجود را به نسبت ماشین هایی که از زیر پل عبور می کنند را مورد سنجش و آزمایش قرار داده است؟
مدیریت شهری در رابطه با ترافیک، اسکان غیررسمی و حاشیه نشینی، توسعه پایدار و بخشی ویژه ای از مسایل شهری مادام به نگاه آنی و برخوردهای ضربتی و اقدام کوتاه مدت بسنده کرده، فارغ از اینکه مسایل شهری در ذات خود به عملکردی کل نگر احتیاج دارد. این می شود؛ در طی این سال ها از بدو پیوستن رشت به شبکه شهرهای خلاق یونسکو، سیاست بازآفرینی و توسعه گردشگری یکسری برنامه های تکراری کوتاه مدت و بدون توجه به زیرساخت ها اجرایی می شود.