میگفت؛ ژنراتوری که خریده ساعتی ۱۰ لیتر گازوئیل مصرف میکند و گازوئیل را با قیمت بالا و آزاد تهیه میکند ولی بازم به صرفه است و میارزد.
یک تولیدکننده جزئی معتقد است:” وقتی روزی ۴۰ میلیون میتواند کار بکند، پرداخت ساعتی ۳۰۰ هزار تومان کاملا برایش بهصرفه است..”
این مورد، مشتی از خروار واحدهای صنعتی و تجاری در کشور است که حاضرند به غیربهینهترین و پرریسکترین شکل ممکن انرژی واحد خود را با بالاترین قیمت تامین کنند ولی بیبرق نمانند.
احتمالا این خبر را شنیدهاید که به تازگی و با هزینه بالا، آب دریای عمان را به صنایع اصفهان رساندهاند. در حالیکه انتقال هر متر مکعب آب در این پروژه چیزی در حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزارتومان هزینه در بر دارد اما کاملا به صرفه است و کل هزینههای این پروژه توسط صنایع اصفهان پرداخت شده است.
در همین رابطه ماه در خبری خواندم که تعدادی کشاورز با همیاری یکدیگر و جمع آوری سرمایه موفق به ساخت نیروگاه کوچک یک مگاواتی خورشیدی شدند تا بتوانند در بیبرقی، پمپ آب خود را روشن و مزرعههایشان را سیراب کنند.
تمام این موارد نشان میدهد که انرژی و حتی آب اگر در دستان توانمند بخش خصوصی و مردم باشد، هیچوقت مشکلی در برق و آب نخواهیم داشت. صنایع ایران که خیلی هم بهینه و بهروز نیستند ثابت کردند حتی اگر آب و برق را در بالاترین قیمت تهیه کنند، برایشان صرفه دارد که تولید انجام دهند.
ناترازیها فراتر از نوع مصرف و اقلیمی که در آن قرار دارید، محصول تفکر تولید انرژی و آب دولتی و یارانهایست! زمانی که مصرفکننده هزینه واقعی برق و آب را پرداخت کند، تولیدکننده هم میتواند سود کند و همین باعث جذابیت بخش تولید انرژی برای فعالان اقتصادی میشود و فراتر از نیاز و گاهی تا چند برابر نیاز ظرفیت تولید توسط بخش خصوصی به وجود میآید.
در آب هم همینطور! وقتی هزینه واقعی هر متر مکعب آب توسط کشاورزی پرداخت شود در آن صورت هم میارزد بخش خصوصی وارد چرخه تصفیه فاضلاب و پساب، انتقال و شیرینسازی آب دریا، بهینه کردن شبکه توزیع آب شود و همینطور هر محصولی در هر جا کشت نمیشود.
در یک کشاورزی استاندارد برای تولید هر کیلو گندم چیزی حدود ۱۵۰۰ لیتر و در کشاورزی سنتی ایران تا ۳۰۰۰ لیتر آب شیرین باکیفیت مصرف میشود.
در حالیکه در صنعت فولاد با استفاده از ۳۰۰۰ لیتر آب میتوان ۱۰۰۰ دلار خلق کرد. حالا شما بگویید به صنعت فولاد باید گفت صنعت آببر و یا به کشاورزی در وسط کویر؟!
علت غیربهینه بودن و هدررفت وسیع و ناترازی آب دقیقا همین موضوع است که قیمت نهایی آب پرداخت نمیشود. وقتی قیمت واقعی هرچیزی پرداخت شود قدر آن دانسته میشود، بهینه و سودآور استفاده میشود و از همه مهمتر بخش خصوصی و مردم هم وارد گود تولید میشوند.
تقریبا میتوان گفت؛ هرچیزی که به طور کامل در دست دولت باشد به هر مقدار، روزی کم میشود و هرچیزی در دست مردم باشد به هر نحوی تولید شده و تقاضای بازار دیر و یا زود پاسخ داده میشود؛ چه جمعیت کشور ۹۰ میلیون، چه ۹ میلیون و یا چه ۹۰۰ میلیون نفر باشد!