گفتارهای ضرغامی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، در خصوص ضرورت ایجاد سرویسهای بهداشتی استاندارد و به اندازه چندی است که در رسانههای مختلف بازتاب زیادی است. آخرین نمونه آن مورد تاجیکستان است. «عزتالله ضرغامی، وزیر گردشگری و میراث فرهنگی که پیشتر در یکی از توالتهای داخلی ظاهر شده بود و درباره شرایط توالتهای ایران صحبت کرده بود، اکنون ویدیویی از سفرش به تاجیکستان و بازدید از توالتهای یک مسجد در شهر دوشنبه را در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد و نوشت: «متاسفانه در مقایسه با مساجد و اماکن مذهبی کشورهای همسایه دچار عقب ماندگی هستیم.». احتمالاً خیلیها در برخورد از حرفهای این مدیرِ ردۀ بالای حوزۀ گردشگری و میراث فرهنگی برافروخته میشوند و با کنایه و طنز و ناسزا، پیگیر داستانهای وزیر و دستشوییهای عمومی هستند.
اما نه، بگذاریم اینبار با وزیر همراه شویم. اتفاقاً مساله دستشویی، یکی از معدود دغدغههایی است که میان یک مدیر رده بالا و کاربران متخصص آن حوزه یعنی دستاندرکاران حوزه گردشگری مشترک است و در فضایی واقعگرایانه سیر میکند. موضوع دستشویی در حوزۀ گردشگری آنقدر مهم است که خود نگارنده یادداشتی به همین مضمون نوشته است به نام «گردشگری دستشویی». ما در حوزۀ گردشگری و سرویسهای بهداشتی معضل داریم. پس موضوع سرویسهای بهداشتی به واقع مشکل جدی در محوطهها و سایتهای گردشگری ایران است. نیاز نیست که برای درک اهمیت حیاتی این تاسیسات زیربنایی حتماً متخصص حوزه گردشگری یا راهنمای تور باشید. همه ما بهعنوانِ گردشگر در جغرافیایی ایران بدون شک معضل دستشویی را لمس کرده اید به ویژه در مجموعه و میراثهای طبیعی.
منظرۀ آشنای بیشتر سایتهای گردشگری ایران. جمعی سرگردان و پریشان به دنبال جایی برای رفع حاجت. آن هم کجا، در کشوری که داعیه سروری در پتانسیلهای گردشگری در منطقه و حتی جهان را دارد. صحنه آشنا است حتماً نباید راهنما یا دستاندرکار گردشگری باشید و این صحنهها را رصد کنید. نبودِ سرویس بهدشتی، افراد سرگردان در گوشه و کنار تپهها، بوتهها و درختان، دستمال به دست، بطری به دست، کسانی هم در جوار به دیدبانی که خدای نکرده کسی سر نرسد. همین ترس از دیده شدن یکی از خاطرات ذهنی ایرانیان در رفع حاجتهای میدانی در سفرهایشان است. شاید اگر اینجا هند بود حداقل در این زمینه مشکلی نمیداشتیم که تمام کسانی که به این کشور رفتهاند، صحنههای دستشوییهای میدانی و بیپروای مردم این کشور را دیدهاند. این تازه داستان مکانهایی است که سرویس ندارند بدون شک اعتراف خواهید کرد که کم ندیدهاید سایتهای که همان سرویس بهداشتی موجود چه شرایطی دارد. اگر شانس داشته باشید و دستشویی در جایی باشد، تازه باید پیِ خیلی چیزها رو با خود بمالید، مناظری از اتاقهای پُر شدۀ مملو از فضولات، شیلنگهایی که نیستند، یا وقتی به آنها دست میزنید از جای خود درمیآیند. دربهایی که قفل نمیشوند و کسی که داخل است نمیداند آیا نگران تمیزی خود باشد یا با درب در حال باز شدن سروکله بزند! توشه نگهدارهایی (آویز) که وجود ندارند که اگر به فرض محال همه امکانات دستشوییها هم کامل باشند و مسافر مجبور نباشد کیف به دهان بگیرد یا کیفش را به دستگیره در آویزان کند. انبوهی از جانداران بالدار و بیبالی که وقتی حجم زیاد آنها در کاسه توالت میبینید حتی درنگ میکنید آیا باید به کار ادامه داد؟ و در نهایت معضل قطعی آب، خدا کند که بدانید که آب قطع است و قبل انجام هرکاری از این مسئله مطمئن شوید. تازه گاهی آب است، مایع یا صابون نیست. پس از هر بُعدی به این مسائل نگاه کنید، ما معضلی به نام سرویس بهداشتی داریم آن هم به شکل مهم و مشخص.
این یادداشت بر این پیش فرض نگاشته شده که دغدغه وزیر در این مورد تنها مختص به فضای مجازی نباشد اگر اینگونه باشد پس باید وارد مرحله عملی شد. خوب است دغدغه وزیر به مدیران محلی میراث برسد و گذری به مناطق گردشگریاشان بیاندازند و ارزیابی از کمبودهای بهداشتی بکنند، چه بدی دارد، اصلاً کمیته یا کارگروه دستشویی راه بیاندازیم؟ مگر در کشور کم کمیته یا کارگروه داریم؟ بگذارید برایمان بخندند این مسئله خیلی بهتر از آن است که تا هم آبرویمان جلوی گردشگر خارجی برود و هم ایرانی، مثالها فراوان هستند. پس ما در الفبای گردشگری حتی استانداردهای اولیه آن هم فراهم نکردهایم. وقتی این زیرساخت فراهم نیست با کدامین منطق و اندیشهای محور توسعه و کسب درآمد کشور را بر عهده گردشگری میگذاریم؟ باور کنیم یا نه ما اصولاً کار خاصی هم برای پتانسیلهای گردشگری کشورمان نکردهایم. نمونه عینی محور گردشگری سیاهکل و دیلمان است که وقتی در آن سیر میکنید تنها یک دستشویی تک نفره در آبادی لاریخانی است که نه سَر دارد و نه ته، شیلنگ دارد آب ندارد آب دارد بسته نمیشود. نه به قواعد فقهی ما میخواند که مسئولان تاکید برای هویت اسلامیاش دارند نه با استاندارهای گردشگری و پاکیزگی هماهنگ است. در حوزه لاهیجانگردی شما کمتر سرویسی در میان بافت تاریخی شهر پیدا میکنید که بتوانید گردشگر بیچاره را به آن راهنمایی کنید. این دو مثال به عنوان ۲ مورد از مناطق شاخص گردشگری ایران نام برده شد.
امید است اینبار معضل خندهدارِ دستشوییِ وزیر گردشگری، که برای برخی دستمایه طنز است، جدی گرفته شود،حداقل از سمت خودش و نهضتی را به وجود بیاورد که دستشوییهایی استانداردی در جوار مجموعههای گردشگری کشور احداث شوند. باور کنید واگذاری همین سرویسهای بهداشتی به افرادی از آن درآمد کسب کنند، بخش مهمی از مشکل پاکیزگی آن را حل میکنند. نمونههای مختلفی از دستشوییهای بین راهی را میتوان یافت که وقتی کسی مسئول آن است و پول دریافت میکند حداقل انتظارات بهداشتی را فراهم میکند.
گردشگری ایران لنگِ خیلی چیزها هست که شاید حل آنها نیاز به همتی متفاوت و نگاهی ویژه و غیرشعارگونه داشته باشد. اما حالا که وزیر و متولی حوزۀ گردشگری کشور، آنچنان درگیر چنین معضلی است از فرصت به دست آمده باید استفاده کرد. آقای ضرغامی، بیایید حداقل این کار را در حوزه گردشگری ایران انجام داده و نام نیکی از خود به یادگار بگذارید و مسئله دستشویی را حل کنید. باور کنید بیش از خیلی از اقدامات دیگر اثرگذار و پایدار است. باشد که روزی دغدغه دست اندرکاران حوزۀ گردشگری کشور، نبود و تعمیر دستشویی نباشد. آن روز است که راهنمایی تور به جای اینکه از قصور بهداشتی در ایران برای مسافرش توضیح بدهد سعی میکند از ویژگیهای اثر مورد بازدید صحبت کند. این رسماش نیست با هر قاعده و فکری که نگاه میکنی، میبینی این راه و رسم جذب گردشگر نیست. بگذاریم خاطره بازدید از ایران، تنها خاطرهای از زیباییها باشد نه ردی از دستشویی نداشته…