وندی کیگن، ترجمه ماهان سیارمنش
همهمان این روزها، غصهدار چیزی هستیم. مهمانیها، نوههایی که به آغوش مادربزرگهاشان پناه ببرند. سلفیهای گروهی. گفتگویی بدون ماسک. بوسه. و هرچه که ما را یاد زندگی طبیعی پیش از کوویدمان بیندازد. ما در زمانهی غم همگانی زندگی و تأثیر هزاران کمبود روزانهی کوچک را حس میکنیم؛ از روتینهای عادی که توجهی به آنها نشان نمیدادیم تا برنامههای بزرگ زندگی که متوقفشان کردهایم.
علاوهبراین، بسیاریمان، کسانی را از دست دادهایم، یا به دلیل کووید ۱۹ یا چیزی دیگر، آن هم در زمانی که از دست دادن کسی بیشتر از همیشه سخت حس میشود. ناومی مککن، یک زیباشناس کلگرا و مربی زندگی در ساگرتیس که پدرش، دنی فرنک در جولای امسال و در سن ۹۶ سالگی از دنیا رفت میگوید: «غم لایههایی دارد. مانند یک مارپیچ است و باید تلاش کنید از آن بیرون بروید.» فرنک گویی همیشه جوان بود، هر صبح ساعت ۹ به باشگاه یا ایروبیک آبی میرفت، تنها سوار مترو میشد، هیچگاه از عصا یا راهبر استفاده نمیکرد. یک طراح نورپردازی بازنشسته که همیشه اشتیاقش را بر چیزی میتابانید، چه سینما بود، چه عکس یا کامپیوتر. اما وقتی «در خانه بمانیم» در ماه مارس اجرا شد و او کارهای روزانهاش را از دست داد، تحلیل رفت. بعد از دچار شدن به دو عفونت، پدر مهارناپذیر مککن از این دنیا رفت. او میگوید: «او مانند تلفات جانبی کووید است. تجویز میکنم افراد مسن حتما تنها در خانه بمانند، بدون خانواده، بدون آنکه بدنشان را تکان دهند. این تجویزی برای سلامتی هرکس نیست، بلکه مخصوص کسی است در آن سن.»
از دست دادن خانواده هیچگاه آسان نیست و در زمانهی ویروس کرونا، شدتش بسیار بیشتر است. غم امروزه جهانی و بیانکردنی به نظر میرسد، با اینحال چنان تغییر کرده است که مجبور شدهایم خودمان سنتهای جدید ایجاد کنیم و یا سنتهای قدیمی را به منظور سازگاری با واقعیت جدید ما، دوباره شکل دهیم. کلودیا کوئنن، مشاور غم و مرگشناس (متخصص در مطالعهی مرگ و سوگواری) میگوید: «اکنون نمیتوانیم مراسم کفن و دفن و دورهمیهایی که پیش از این داشتیم را برگزار کنیم. برگزاری این مراسمها سختتر شده است، اما اینگونه نیست که نتوانیم. فقط به راهنمایی نیاز دارند.»
در مدت قرنطینهی بهار، کوئنن با حدود ۸۵ مشاور غم، روانپزشک، متصدیان کفن و دفن و دیگر افراد این زمینه متحد شد تا چارهای بیندیشند و به مردم کمک کنند تا مراسمهای جدیدی به وجود بیاورند و گرامیداشتی برای کسانی برگزار کنند که بهعلت کووید ۱۹ از دنیا رفتهاند. نتیجه مقالهی کووید بود، ۴۸ صفحهی قابل دانلود که شامل نصیحت، ارجاعات و بهترین تمرینها برای حمایت از مردم و جوامع داغدار بود؛ از راههایی خلاقه گرفته برای گرامی داشتن یاد و خاطرهی فردی از دسترفته، تا راهنماییهایی برای حمایت از دوستان و خانواده از راه دور و حتی اینکه به شخصی داغدار چه بگوییم.
مراسم کفن و دفن متمرکز و شب زندهداریهای مجازی
در مقالهی کووید میخوانیم: «غم تا زمانی ادامه پیدا میکند که عشق.» و همانطور که راههای بسیاری برای غصه خوردن است، راههای بسیاری برای دوست داشتن است. مککن تسلیاش را در سنت خانوادگیاش یافت؛ مراسمی مانند تاهارا که در آن او همراه دخترش، بدن پدرش را پاک و تزکیه کرد. با اینحال، بسیاری از پنج خواهر و برادرش در ایالتهای دیگر زندگی میکردند و قادر نبودند در این شرایط سخت کنار یکدیگر باشند. مراسم سوگواری هفتروزهشان ساکت و خصوصی بود و بدون هجوم جمعیت. بهتر هم بود. مککن میگوید: «مادرم حس میکرد که حرف زدن با مردم پای تلفن آسانتر است تا اینکه به خانه بیایند. وقتی برای مدت زیادی در قرنطینه باشی، هر ارتباط اجتماعی آسیبزننده است.»
یکی دیگر از چیزهایی که جالب بود، مراسم مجازی خاکسپاری بود که ۱۵۰ نفر را جذب کرد، شامل بسیاری از افراد که هیچگاه نمیتوانستند به صورت حضوری به مراسم بیایند. «مردمی که او طی سالها با آنها کار کرده بود، بسیاریشان مسن بودند، توانستند به ما ملحق شوند و باورنکردنی بود. وقتی به مراسم خاکسپاری رفتیم، بسیاری از افراد در خانوادهام میگفتند: سال بعد مراسمی به صورت عمومی برگزار میکنیم. اما بهنظرم آنقدر راضیکننده بود که دیگر نیاز نیست تکرار شود. امروزه برای خانوادههای داغدار شایع است که مراسمشان را به تعویق بیندازند و فکر میکنند که یک دورهمی آنلاین قابل مقایسه با یک دورهمی فیزیکی نیست. با اینحال اگر درست انجام شود، یک مراسم مجازی میتواند زیبا و قدرتمند باشد.»
کوئنن میگوید: «اگر چارچوبی پیش از آن داشته باشید کمک میکند. باید بدانید چه کس چه زمانی میخواهد صحبت کند و مردم را به انجام چه کاری دعوت میکنید. نخستین باری که به مراسم آنلاین رفتم، یک شبزندهداری شامگاهی برای کووید بود، بیش از ۳۰۰ نفر بودند و من فکر کردم اصلا امکان ندارد خوب در بیاید. وقتی همهمان در صندلی مکانهای مختلف نشستهایم، چطور میتوانیم احساس کنیم که به یکدیگر مرتبطیم؟ اما بسیار از نظرگاه آنکه چه کس صحبت کند، چه کس موسیقی بنوازد، چه کس کلمات روحانی بگوید، چه زمان شمع روشن کنیم و در سکوت بنشینیم و بعد شمعهامان را رو به صفحه بگیریم کامل بود. و فوقالعاده بود. همه به طریقی شرکت کردند و حس واقعا یگانهای داشتیم.»
شخصی مذهبی است
وقتی پای سوگواری به میان میآید، قدرت فقط در جمع نیست. تلاشی کاملا شخصی است. توماس شومان، رواندرمان، توصیه میکند که مراسم سوگواری خودتان را درست کنید، مخصوصا در زمانهی تنهایی اکنون. میگوید: «در نبود الفبای فرهنگی که برای شبزندهداریها و خاکسپاریها وجود دارد، مراسم سوگواری شخصی بسیار منحصر به فرد هستند. تمهایی وجود دارند که از نظر مردم اغلب مفیدند. برای مثال، استفاده از چیزهایی که متعلق به فرد متوفی است. شخص عزادار شاید بخواهد آن یادگاری را نگهش دارد و یا از آن خلاص شود، آن هم به روشی معنادار. تاحدودی این کار ممکن است، میتوان دیگران را در این عمل وارد کرد: چه از طریق ویدیو، تلفن یا حضوری (با رعایت فاصلهی اجتماعی). شاید افرادی بخواهند در فعالیتی شریک شوند که یاد فرد متوفی را گرامی میدارد، مانند کمک به هدفی مورد علاقه. یک عزاداری شخصی میتواند در این خلاصه شود که هر روز ساعاتی را با یاد شخص درگذشته بنشینیم.»
بعد از تمام شدن مراسم و دورهمیها، زندگی کردن طولانیمدت با یاد شخص درگذشته میتواند چیرگیناپذیر باشد. شومان و همکارانش مشاور عزاداری را پیشنهاد میدهند که به صورت مجازی برگزار میشود و برای زمانهی کووید طراحی شده است. اگرچه هدف اصلی، ایجاد حلقهای حمایتی است، شومان و کویین مهارتهای چیرگی را به شرکتکنندگان آموزش میدهند و در مقابله با سوگواری راهنماییشان میکنند. یا در ترکیب با گروه، ملاقات یکبهیک با یک مشاور یا روانشناس، میتواند فضایی راحت و ترحمانگیز برای غمی ایجاد کند که غیر قابل کنترل است.
هر مشاور رویکرد متفاوتی دارد و برای کوئنن روشی کلگرایانه با یک تغییر خلاقانه است. او توضیح میدهد: «غم در هر سطح وجودی بر ما اثر میگذارد. از نظر احساسی و فیزیکی بر ما اثر میگذارد. از نظر شناختی بر ما اثر میگذارد، اما وقتی سوگوارید، تمرکز کردن کاری بسیار سخت است. از نظر ارتباطمان در جامعه بر ما اثر میگذارد. از نظر روانی بر ما اثر میگذارد.»
خود کوئنن عمیقا با این مراحل آشناست و آنها را بعد از مرگ ویرانکنندهی شوهرش آلبی در سال ۲۰۰۵ تجربه کرد.
رهاسازی تاریکی
یکی دیگر از مواردی که کمک میکند، این است که باید یاد بگیریم با یاد متوفی زندگی کنیم و غم خود را به سوی بیان خلاقه سوق بدهیم تا شاید که به کشفهایی در آنجا نائل شویم. بسیار بنویسیم و بعد از آنکه از خود پرسیدیم که آیا باید دوباره به زندگی ادامه دهیم، بهتدریج وارد جهان شویم. ادبیات بخوانیم و با کسی صحبت کنیم تا بتوانیم تاریکی درون خود را رها کنیم.
حتی مبهمترین غمها، اگر اجازه بدهیم، میتوانند تغییر کنند. کوئنن میگوید: «غم جهان فرضی ما را در هم میشکند. اینکه فکر میکردیم جهانمان چگونه خواهد بود و ما چگونه بر زندگیهامان کنترل خواهیم داشت دیگر تمام شده است. و البته از دیدگاهی پیچیده، کنترلی نداریم و تنها فکر میکنیم که اینگونه است.» اما وقتی پایه فروبپاشد- چه کووید باشد و چه از دست دادن شخصی عزیز- با راهنمایی، میتوانیم دوباره جای پایمان را پیدا کنیم.
منبع: http://chronogram.com/