مژده ساجدین؛

«شهرزاد چاه» خاموش شد

0 ۱۰

“صدای بارش روی شیروانی موج‌دار در فضای خالی پشت بام می‌پیچد انگار هزار گنجشک گرسنه به سقف چوبی نوک می‌زنند.”

 

آبان امسال اما بی باران و سترون است و گنجشکی به شیروانی‌های شهر رشت نوک نمی‌زند. همان بام‌هایی که مژده ساجدین، بانوی داستان‌نویس گیلانی، زیر سقفشان برایمان داستان می‌آفرید. همان آبانی که مژده ساجدین در آن برای همیشه با زندگی خداحافظی کرد.

 

جایگاه ادبی مژده ساجدین بیش از هر چیز در ترکیب خلاقانه‌ی سه ساحت است: ادبیات اقلیمی و بازنمایی بوم گیلان؛ نگاه جامعه‌شناختی و انتقادی به ساختارهای سنتی و مدرن و تمرکز بر جهان درونی و تجربه زیسته‌ی زنان

مژده ساجدین، متولد ،1349 از چهره‌های شاخص ادبیات داستانی معاصر گیلان بود که با تکیه بر جهان بومی زادگاهش، توانست صدایی متمایز و قابل‌تشخیص در ادبیات اقلیمی ایران خلق کند. او در آثاری چون «شهرزاد چاه»، «سنگاب»، «بی‌رفت بی‌برگشت»، نه‌تنها به روایت سرگذشت شخصیت‌هایش اکتفا نمی‌کند، بلکه از خلال سرنوشت آنان، به لایه‌های عمیق‌تری از حیات اجتماعی، فرهنگی و روانی انسان امروز دست می‌یابد.

جایگاه ادبی مژده ساجدین بیش از هر چیز در ترکیب خلاقانه‌ی سه ساحت است: ادبیات اقلیمی و بازنمایی بوم گیلان؛ نگاه جامعه‌شناختی و انتقادی به ساختارهای سنتی و مدرن و تمرکز بر جهان درونی و تجربه زیسته‌ی زنان.

 

در داستان‌های او، تقابل سنت و مدرنیته، مساله هویت و تاثیر مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بر زیست روزمره، با نگاهی دقیق و چندبعدی روایت می‌شود. زنان در آثار ساجدین، شخصیت‌هایی حاشیه‌ای و منفعل نیستند؛ آنان در میانه‌ی رنج، سکوت، مقاومت و رؤیا ایستاده‌اند و با همه‌ی محدودیت‌ها، حامل قصه و حافظ روایت‌اند. همین تمرکز بر تجربه‌ زنانه، آثار او را در ادامه‌ی جریان مهمی در ادبیات معاصر قرار می‌دهد که به بازخوانی «زن بودن» در متن جامعه ایرانی می‌پردازد.

 

یکی از مؤلفه‌های برجسته در کار ساجدین، استفاده‌ی هوشمندانه از زبان و فضاست. شهر رشت در آثار او صرفا یک پس‌زمینه‌ی جغرافیایی نیست؛ شهری زنده، با حافظه، تاریخ و هویت که در کنار جنگل و تالاب و روستا، به شکل‌گیری حال‌ و هوای منحصربه‌فرد رمان‌ها کمک می‌کند. در کنار این، به‌کارگیری واژه‌ها، ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات گیلکی به‌گونه‌ای است که نه جنبه‌ی تزئینی دارد و نه مانع ارتباط مخاطب غیربومی می‌شود؛ بلکه به غنای بافت زبانی و هویتی متن می‌افزاید و ریشه‌های اقلیمی اثر را برجسته می‌کند

 

یکی از مؤلفه‌های برجسته در کار ساجدین، استفاده‌ی هوشمندانه از زبان و فضاست. شهر رشت در آثار او صرفا یک پس‌زمینه‌ی جغرافیایی نیست؛ شهری زنده، با حافظه، تاریخ و هویت که در کنار جنگل و تالاب و روستا، به شکل‌گیری حال‌ و هوای منحصربه‌فرد رمان‌ها کمک می‌کند. در کنار این، به‌کارگیری واژه‌ها، ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات گیلکی به‌گونه‌ای است که نه جنبه‌ی تزئینی دارد و نه مانع ارتباط مخاطب غیربومی می‌شود؛ بلکه به غنای بافت زبانی و هویتی متن می‌افزاید و ریشه‌های اقلیمی اثر را برجسته می‌کند.

 

از این منظر، مژده ساجدین را می‌توان در ردیف نویسندگانی دانست که با تکیه بر ادبیات اقلیمی، به پرسش‌های عام‌تر انسان معاصر نزدیک می‌شوند: مساله‌ی هویت، نسبت فرد با خانواده و جامعه، جبر جغرافیا و تاریخ، و امکان رهایی در میانه‌ی ساختارهای سخت و انعطاف‌ناپذیر.

 

اکنون که «شهرزاد چاه» خاموش شده، انگار یکی از روایت‌گران اصلی زنانه در ادبیات ما، قصه را ناتمام گذاشته است. گویی خودِ نویسنده به سرنوشت بعضی از شخصیت‌هایش دچار شده؛ زنانی که در دل تاریکی، همچنان قصه می‌گفتند تا در جهان «بی‌رفت، بی‌برگشت» سرنوشت، راهی برای ادامه پیدا کنند. مژده ساجدین رفته است، اما شهرزادهای چاه، زنانی که او در ادبیات فارسی جان بخشید، همچنان در صفحات کتاب‌ها نفس می‌کشند و روایت را پیش می‌برند و شهرزادهای دیگری از چاه به در می‌آیند و داستان خود را بر صفحه‌ی کتاب‌ها روایت ‌می‌کنند.

 

مژده ساجدین را می‌توان در ردیف نویسندگانی دانست که با تکیه بر ادبیات اقلیمی، به پرسش‌های عام‌تر انسان معاصر نزدیک می‌شوند

“انسان‌ها می‌میرند اما تصویر زندگی شان در چهره‌ی هر سنگ بنا، لای آجرها، بر تن درختان و در خاک باقی می‌ماند.” و چهره‌ی مژده ساجدین بر سنگاب داستان‌هایش حک شده و باقی است.

و به روایت خودش در باغ عروسک:
” و تنها چیزی که اهمیت دارد همین چند دقیقه آزادی از تمام کائنات است. در میانه‌ی چنین رقصی می‌شود روزهای باقی‌مانده ‌ی عمر را به قلم خود نوشت. روزهایی که شایسته انسان باشند، که وجودش را معنا کنند.”

 

پایگاه تحلیلی خبری مرور درگذشت این بانوی نویسنده را به خانواده محترم ایشان، جامعه ادبی گیلان و دوست‌داران ادبیات داستانی فارسی تسلیت می‌گوید و یاد و آثار مژده ساجدین را که بخشی از حافظه روایی این سرزمین است، گرامی می‌دارد.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.