رشت، شهر بارانهای نقرهای، اما در حال دست و پنجه با معضلی قدیمی: آسفالتی که در قامت خیابانهایش دوام نمیآورد و نارضایتی عمومی را به دنبال دارد. کیفیت نامطلوب آسفالت، فراتر از یک دغدغه شهری ساده، به مسئلهای اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی بدل شده است که شایسته بررسی دقیقتر است.
معضل یا همان همیشگی در شهر بارانها
تصور کنید در حال قدم زدن در خیابانهای شهر هستید. زباله کوچکی در دست دارید و برای یافتن یک سطل زباله دقایقی طولانی جستجو میکنید، اما شاید شانس زیادی برای یافتن آن نباشد در این حین ناگهان پایتان را در چالهای پر از آب میگذارید یا با موزاییک شکسته در پیادهرو روبرو میشوید و باید مسیرتان را تغییر دهید! این صحنه در بیشتر معابر سطح شهر رشت، بهجز در محدوده پیادهراه شهرداری، تقریباً یک واقعیت روزمره است.
نتیجه چنین وضعیتی، انباشت زباله در گوشهوکنار خیابانها، کانالهای آب و حتی در طبیعت اطراف شهر است؛ وضعیتی که علاوه بر تحتالشعاع قرار دادن زیبایی شهر، آن را با یک بحران محیطزیستی نیز روبرو میکند. اما آیا باید اینگونه باشد؟ آیا میتوان گفت که نبود سطل زباله چالش نیست بلکه ضعف اصلی در فرهنگسازی است؟
زبالههای بلاتکلیف
شاید وجود سطل زباله الزام نباشد، و شاید حتی بهتر است که فرهنگسازی در خصوص نحوه مصرف و دفع و بازیافت زباله را آموزش دهیم. همه ما میدانیم و زیاد شنیدهایم که آموزشها و آموختهها در دوران کودکی در شکلگیری رفتار درست و شخصیت فرد بسیار تاثیرگذارند، پس چرا این آموزشها در مدارس و مهدکودکها و یا حتی دانشگاهها جدی گرفته نمیشود؟! چرا آموزش و پروش هیچ اقدامی برای اینکار نمیکند؟ و یا چرا از همکاری با NGOها برای آموزش صحیح استقبال نمیشود؟
انباشت زباله در گوشه و کنار پیادهرو، کوچه و خیابانها یک پیام ساده اما تاثیرگذار دارد: شهری که نمیتواند زبالههایش را مدیریت کند، چگونه میتواند ادعای پیشرفت یا توسعه پایدار داشته باشد؟ یا حتی میتواند ادعای میزبانی گردشگران را داشته باشد؟
شهروندان؛ قربانیان همیشگی برنامهریزی ناکارآمد
طبق گفته مسئولین، عواملی چون استفاده از مصالح نامناسب، کیفیت پایین قیر و عجله در بازگشایی معابر پس از آسفالت، از دلایل این وضعیت اسفناک هستند. اما آیا این توضیحات کافی است؟
همچنین در خصوص آسفالتسازی گفته شده که فضای خالی در آسفالت بایستی با هوا پُر شود، اما هوای رشت چیزی حدود ۹۸ درصد رطوبت دارد؛ بنابراین شیوه اجرا در شهرهای کویری و گرم کشور با گیلان نمیتواند یکی باشد. آیا برای رفع این مساله فکری شده است؟ آیا روش اجرای متفاوت، به گونهای که پاسخگوی این مشکل باشد، در نظر گرفته شده است؟
چرا در شهر رشت، قراردادهای آسفالت شامل نظارت و نگهداری بلندمدت نیست؟ و چرا نظارت کافی بر اجرای پروژهها و استفاده از فناوریهای نوین و تضمین پیمانکار برای کیفیت پروژه نهایی وجود ندارد که در نهایت شهروندان، قربانی مستقیم این ناکارآمدیها باشند؟
“ضعف در مدیریت بهداشت شهری” معضل دیگری است که مدیریت شهری تاکنون به حل آن علاقهای نشان نداده است. زیبنده مرکز استان گیلان، شهر خلاق خوراکی، شهر بارانهای نقرهای نیست که وقتی در کوچه پسکوچهها و خیابانهای آن قدم میزنیم انواع زباله و پاکت پفک و چیپس و … را میبینیم.
البته زبالههایی که به ناچار در گوشه خیابانها، کانالهای آب یا فضای سبز رها میشوند، یادآور این هستند که چقدر نیاز به فرهنگسازی در خصوص رهاسازی زباله داریم. این قطعا برای تشویق مردم به رفتار مسئولانه ضروری است. این کمبود، در شهری که میخواهد میزبان گردشگران باشد، نشانهای آشکار از بیتوجهی به مسائل پایهای شهرسازی و مدیریت شهری است.
اینکه شهروندان مجبورند با مشکلاتی چون خیابانهای خراب و کمبود امکانات شهری کنار بیایند، نشانهای از ضعف در مدیریت منابع و عدم شناخت دقیق از نیازهای واقعی جامعه است. اگرچه برخی پروژههای گسترده مانند پیادهراهسازی اجرا شدهاند، اما تا زمانی که برنامهریزی جامع و اولویتبندی دقیق صورت نگیرد، مکان پیادهراه شهرداری، به تنهایی نمیتوانند چهره شهر را تغییر دهند.
اما این روزها گویا اولویت اصلی مدیران دوطبقه کردن شهر و پلسازی در مناطق مختلف شهر آن هم به صورت همزمان است که شهر را تبدیل به یک پارکینگ بزرگ کرده است و بر نازیبایی آن نیز افزوده است، به طوری که ساعات زیادی از روز شهروندان در ترافیک شهری میگذرد. بماند که تعدادی از این پلها یکطرفه هستند که شاید کمک چندانی به حل مشکل ترافیک نباشد.
این فقط تعدادی از معضلات و شکافهای این شهر است ریشهیابی آن ساده است: مدیریت ناکارآمد و عدم اولویتبندی صحیح!
در نهایت باید گفت بدون شک، زمانی که مدیران شهری به جای تمرکز بر پروژههای نمایشی و ساختارهای فاخر که شاید در اولویت شهری هم نیستند، به رفع مشکلات زیرساختی و بهبود کیفیت زندگی روزمره شهروندان توجه نکنند، آیندهای جز نارضایتی عمومی و فرسایش منابع شهری در انتظار نخواهد بود. رشت شایسته بیش از اینهاست؛ شایسته برنامهریزی جامع، مسئولیتپذیری بیشتر و شهری که شهروندان آن در آن احساس آرامش کنند.
نظرات بسته شده است.