طاعتی؛ اصالتی که نماد فرهنگ بود
تبارشناسی یک خاندان تاریخی در عرصه نشر و کتاب
ماه گذشته، یکی از بانیان فرهنگ و نشر در رشت براثر ایست قلبی درگذشت. فریدون طاعتی، فرزند دوم غلامرضا طاعتی، دومین نسل از خاندان فرهنگپرور طاعتی، در ۳۱ خرداد ۱۴۰۲خورشیدی، در ۷۸ سالگی درگذشت. او اگرچه در عرصه فرهنگ و ادب تظاهر و جلوه بیرونی نداشت اما بنای فرهنگی او و قدمت آن، همواره برای بسیاری از جامعه نشر و کتاب، یادآور اهالی فرهنگ و ادب گیلان بود.
* * *
در رشت، مکانهای زیادی وجود دارد که برای قدیمیها، حسی نوستالژیک دارد، مکانهایی که برای بسیاری سرشار از خاطرات دور و دراز است. کتابفروشی طاعتی یکی از همان مکانهاست که در حافظهی تاریخی مردمان شهر رشت خوش نشسته است. یکی از همان پاتوق هایی که گذر بسیاری از اهالی فرهنگ، ادبیات و علاقهمندان به کتاب به آنجا باز شده است. بازماندهای از رشت قدیم که در میدان شهرداری، زیر کتابخانهی ملی قرار گرفته و میتوان گفت نوستالژی چندین نسل در این شهر است. موسس این کتابفروشی، غلامرضا طاعتی است. مردی که تمام عمرش را عاشقانه در این عرصه گذراند و کوشید تا در راستای ترویج فرهنگ و نشر کتاب موثر باشد.
غلامرضا طاعتی نخستین فرزند مشهدی اسماعیل و بانو عزت آقایی در سال ۱۲۸۸ خورشیدی در محلهی چمارسرای رشت متولد شد و تا پایان عمر نیز در همین شهر و در محلههای سبزهمیدان و آفخرا زیست.
غلامرضا خواندن و نوشتن را در مکتبخانه آموخت و از نوجوانی دل در گرو کتاب نهاد. وی در نوجوانی پدرش را از دست داد و تا سالها به همراه مادر مسئولیت نگهداری از خانواده و همچنین ادارهی امور منزل را بر عهده داشت. غلامرضا در سال ۱۳۱۷خورشیدی با دخترعموی خود ازدواج کرده و بعدها صاحب هفت فرزند شد.
طاعتی در دوازده سالگی به انجمن اخوت رشت پیوست و تا پایان کار انحمن در آنجا مشغول به کار بود. طبق نوشتهی احمد ادارهچی گیلانی، «سالهای نوجوانی و جوانی طاعتی، با کتاب و کتابداری گذشت، پس اگر به کتابفروشی روی آورد، از بد حادثه نبود، عشق و بستگیاش به کتاب بود، کارگزاری به فرهنگ بود، و این همه نشانی از فرهنگ، فرهیختگی، و دانشی بودن خود و خاندانش است.»
طاعتی در انجمن اخوت با عبدالرحیم خلخالی آشنا شد و پس از تعطیلی انجمن، به همکاری او در «کتابفروشی کاوه/ همایون» پرداخت. خلخالی بعد از گذر از فراز و فرودهای مبارزات مشروطه و به تخت نشستن رضاخان از مبارزات سیاسی دست کشید و تمام وقت خود را وقف نشر فرهنگ و ادب نمود. خلخالی از سال۱۳۰۶ خورشیدی به بعد، کتابفروشی کاوه را به اعتبار روزنامهی کاوه که در برلین منتشر میشد، در تهران و به گفتهی فرزندش با کمکهای مالی برخی از بازماندگان حزب دموکرات بنا نمود.
انجمن اخوت جزو نخستین محافل ادبی و فرهنگی رشت بود و کلاسهای پیکار با بیسوادی، کتابداری و اجرای نمایش داشت. غلامرضا طاعتی در ۱۲سالگی کتابدار انجمن بود. البته این انجمن دوام زیادی نداشت و با فشارهای دولت، انجمن فعالیتهای خود را تعطیل کرد. پس از آن، طاعتی پدر با «عبدالرحیم خلخالی» همکاری خود را آغاز کرد.
چند سال پس از بازگشایی کتابفروشی کاوه درتهران، عبدالرحیم خلخالی که سالهای نوجوانی و جوانیاش را در رشت گذرانده بود دگرباره در نخستین سالهای دههی ۱۳۱۰ خورشیدی به رشت آمد و کتابفروشی به همین نام تاسیس نمود. دربارهی چگونگی آغاز همکاری طاعتی و خلخالی، نقل و قول های متفاوتی در دست است.
«کتابخانه طاعتی» محل گردآمدن چهرههای فرهنگی و ادبی شهر شد. آوازهی این کتابخانه چنان پیچید که بزرگانی چون: ملک الشعرای بهار، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، مجتبی مینوی، مدرس رضوی، ابراهیم پورداوود، محمد معین، پرویز ناتل خانلری و حبیب یغمایی و ایرج افشار، هرگاه به رشت میآمدند محل تجمع و پایگاهشان، کتابخانهی طاعتی بود
اما به گفتهی فریدون طاعتی، پدرش۴۰ سال در همین کتابفروشی مشغول بود. وی گفته است: «انجمن اخوت، جزو نخستین محافل ادبی و فرهنگی رشت بود و کلاسهای پیکار با بیسوادی، کتابداری و اجرای نمایش داشت. پدرم در ۱۲سالگی کتابدار انجمن بود. البته این انجمن دوام زیادی نداشت و با فشارهای دولت، انجمن فعالیتهای خود را تعطیل کرد. پس از آن، پدرم با «عبدالرحیم خلخالی» همکاری میکند. در سال ۱۳۱۳خورشیدی و همزمان با جشن هزارهی فردوسی، کتابخانهی ملی رشت افتتاح میشود و طبق صورتجلسهی تاسیس، یکی از مغازههای کتابخانهی ملی در اختیار عبدالرحیم خلخالی بهعنوان کتابفروشی قرار میگیرد. البته پدرم بارها به من گفته بود، پنج یا ۶ سال قبل از تاسیس کتابفروشی، با آقای خلخالی همکاری داشته است. خلخالی که فوت کرد، پدرم کتابفروشی را از وراث خلخالی میخرد و بعد از آن نام طاعتی بر سر در کتابفروشی نصب میشود.»
طاعتی در طراحی فضای کتابفروشی بسیار متفاوت عمل کرده بود. نقش کتاب کندهکاری شده در پایین ویترین و نقش مداد ترشیده شده نوک تیز در بالا، هر فرد شیفتهی کتابی را شیفتهتر مینمود. در ورودی کتابفروشی، شعار کتابخانه نقش بسته بود: «الکتب بساطین العلما».
«کتابخانه طاعتی» محل گردآمدن چهرههای فرهنگی و ادبی شهر شد. آوازهی این کتابخانه چنان پیچید که بزرگانی چون: ملک الشعرای بهار، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، مجتبی مینوی، مدرس رضوی، ابراهیم پورداوود، محمد معین، پرویز ناتل خانلری و حبیب یغمایی و ایرج افشار، هرگاه به رشت میآمدند محل تجمع و پایگاهشان، کتابخانهی طاعتی بود. غلامرضا طاعتی کتابشناس، آگاه و بسیار پرتلاش بود. او از میانهی دههی ۱۳۲۰ خورشیدی کار نشر را نیز آغاز نمود. طاعتی از نخستین کتابفروشیهایی بود که پژوهشهای گیلانشناسی را منتشر کرده و تداوم بخشید.
در نخستین سالهای کار کتابفروشی، برادر غلامرضا، عبدالعلی طاعتی که در رشت تحصیل میکرد، به او کمک مینمود. از سال ۱۳۴۲ خورشیدی، فریدون، پسر دوم غلامرضا طاعتی در کنار او به امورات کتابفروشی میپرداخت که تا پایان عمر نیز با پدرش همراه بود.
طاعتی در طراحی فضای کتابفروشی بسیار متفاوت عمل کرده بود. نقش کتاب کندهکاری شده در پایین ویترین و نقش مداد ترشیده شده نوک تیز در بالا، هر فرد شیفتهی کتابی را شیفتهتر مینمود. در ورودی کتابفروشی، شعار کتابخانه نقش بسته بود: «الکتب بساطین العلما».
کتابفروشی طاعتی، در زمرهی معدود کتابفروشیهایی بود که بیشتر با نام کتابخانه یاد میشد. به نوشتهی ایرج افشار، شاید برای این کتابفروشیها از آنجا که یکی از پاتوقهای اهل فضل و شعر بود عنوان «کتابخانه» را برمیگزیدند و نه «کتابفروشی».
کتابخانهی طاعتی، محل دیدار شاعران، نویسندگان و دبیران بود. اهل ادب عصرها در آنجا قرار میگذاشتند شاعرانی چون: طاهر غزال، کامبیز صدیقی، رحمت موسوی، بهمن صالحی، محمود طیاری و … دربارهی اخبار فرهنگی روز با هم بحث میکردند. بین طاعتی و دبیران آن دوره، خصوصا دبیران دبیرستان شاهپور، الفتی بود. او کتابهای مورد نیاز آنها را در کوتاهترین زمان، تهیه و در اختیار آنها قرار میداد. کتابفروشی طاعتی میعادگاه اهل فرهنگ بود. او علاوه بر این که در بخش فروش کتابهای درسی و توزیع کتاب سرآمد بود، کتابهای تاریخی، دیوان متون کهن، رمان و انواع کتابهای روز و تازههای نشر را نیر ارائه مینمود. او نمایندگی نشریاتی چون: «سخن»، «راهنمای کتاب» و «یغما» را بر عهده داشت. با فراگیر شدن فعالیتهای حزب توده، کتابهای آنان را نیز به دست هوادارانشان میرساند.
کتابفروشی طاعتی، در زمرهی معدود کتابفروشیهایی بود که بیشتر با نام کتابخانه یاد میشد. به نوشتهی ایرج افشار، شاید برای این کتابفروشیها از آنجا که یکی از پاتوقهای اهل فضل و شعر بود عنوان «کتابخانه» را برمیگزیدند و نه «کتابفروشی».
طاعتی را باید بیش از یک کتابفروشی دانست. او نقش بسزایی در کتابخوان کردن مردم شهر رشت داشت. او خود را وقف فرهنگپروری نموده بود. طاعتی در امر تهیهی کتاب مشورتخواهی مینمود. عبدالعلی طاعتی (برادرش) و دکتر محمد روشن، دو تن از کسانی بودند که طاعتی در سفارش کتاب و تنظیم پیشخوان کتابخانه، از آنها یاری میگرفت. در کتابفروشی طاعتی، همیشه تازههای کتاب روی پیشخوان بزرگ و جاداری در دسترس مخاطبان بود .
بنابر گفتههای نویسندگان، تمام آثار در کتابخانهی طاعتی در مدت کوتاهی به فروش میرفت. نشریهی یغما پس از انتشار «کلاغ های خدا» نوشته بود: «این هزار جلدی که چاپ شده، مردم رشت خواهند خرید و به طهران و دیگر شهرها نخواهد رسید.» هوشنگ ابتهاج نیز گفته بود: پس از چاپ کتابش ، طاعتی آن در شهرهای دیگر توزیع نمود و خوانندگان، بیشتر نسخهها را خریدند. محمود طیاری نیز با همکاری طاعتی هزینههای چاپ کتابش را با پیش فروش کتابهایش تامین نمود.
کارنامهی نشر طاعتی بسیار پربار و درخشان است. بسیاری از کتابهای گیلانشناسی، به ویژه کتابهای مرجع ولایت دارالمرز گیلان و کتابهایی چون: نخستین نغمهها از هوشنگ ابتهاج (۱۳۲۵)، گلدسته رحمت از رحمت موسوی (۱۳۴۳)، طرحها و کلاغها از محمود طیاری (۱۳۴۴) کلاغ های خدا از هالمین کارلاند و ترجمه شاهرخ مدرس سعیدی (۱۳۵۲)، مشروطه گیلان از رابینو با مقدمهی مفصل محمد روشن (۱۳۵۲) و امثال آن توسط انتشارات طاعتی چاپ شده است.
غلامرضا طاعتی در شامگاه ۱۰ تیر ۱۳۵۵ خورشیدی در ۶۷ سالگی دراثر سکتهی قلبی درگذشت و در گورستان تازه آباد رشت به خاک سپرده شد.
روزنامهی «اطلاعات»، خبر درگذشت غلامرضا طاعتی را اینگونه منتشر نمود: «پیر کتابفروشان رشت درگذشت. حاج غلامرضا طاعتی، مدت نیم قرن به گسترش ادب و فرهنگ در این سامان همت گماشت. کتابفروشی وی، پر از طنین سخنان استاد معینها، پورداودها و سعید نفیسیها است.»
مجلهی یغما نیز دوماه پس از درگذشت طاعتی در ستون «وفیات معاصران» از غلامرضا طاعتی چنین یاد کرد: «در مدت سی سال مجله پراکنی، با کتابفروشیهای شهرستانها، آشنایی و دوستی پیدا کردم که از انسانیت و نجابت و امانت کامل برخوردارند. کتابفروشی تایید در اصفهان، بنگاه مطبوعاتی هاشمی در شیراز از این افراد مقدساند. حاج غلامرضا طاعتی هم در رشت از این زمره بود. یعنی بسیار امین و بسیار نجیب و از جهات مردمی و انسانی کم نظیر. چهل سال در این خدمت عمومی اهتمام داشت و گیلانیان ادبدوست و کتابخوان را راهنمایی و یاری میفرمود. خبر مرگ او را از استاد دکتر محمد روشن شنیدم و اندوهگین شدم که دوستی عزیز و همکاری شریف از دست شد. به عموم مردم گیلان زمین، فقدان او را تسلیت میگویم.»
فریدون طاعتی، فرزند خلف زندهیاد غلامرضا طاعتی، از سال ۱۳۶۹خورشیدی با اخذ امتیاز انتشارات «طاعتی» به حوزهی نشر کتاب ورود کرد و تا واپسین لحظات حیات خود به اداره و مدیریت این انتشارات و کتابفروشی در کنار فرزندانش مبادرت ورزید. بزرگداشت فریدون طاعتی، بهپاس بیش از هشتاد سال حضور خاندان طاعتی در حوزهی نشر و کتاب، در نخستین برنامهی «همشهری سلام» در سال ۱۳۹۷ خورشیدی برگزار شده بود. زندگی و خدمات غلامرضا طاعتی در کتاب «مشاهیر نشر کتاب ایران» از «بهنام رمضانی نژاد» منتشر شده است.
فریدون طاعتی، دومین نسل از خاندان فرهنگپرور طاعتی، در ۳۱ خرداد ۱۴۰۲خورشیدی، بر اثر ایست قلبی در ۷۸ سالگی درگذشت و در وادی تازهآباد رشت آرام گرفت. امید که این کتابفروشی موروثی و قدیمی، نسل در نسل بپوید و ببالد.