نیلوفر روحی، امیرحسین کریمی / کم و بیش چهار ماه از پیدایش ویروس جدید کرونا در چین میگذرد و نزدیک به دو ماه است که این ویروس اغلب معادلات اقتصادی و اجتماعی جهان را نیز بهم زده است. هیچ چیز از تاثیر این موجود میکروسکوپی برکنار نمانده است و هر جا را که نگاه کنیم نامی از کووید ۱۹ به چشم میخورد.
آگامبن قرنطینه دولت ایتالیا را نوعی تهدید و تحدید علیه حقوق شهروندی ارزیابی کرده است. سخنان اسلاوی ژیژک و یورگن هابرماس چیزی بیش از تحلیلی میانمایه یا متعارف از این وضعیت نبود.
در ابتدا تصور میشد کرونا تنها با حمله به نظامهای بهداشتی جهان برای مدت کوتاهی جان انسانها را تهدید خواهد کرد. اما هرچه زمان پیش رفت گسترهی اثرگذاری و ضربات مرگبار آن افزایش یافت و از نفت و اقتصاد تا فرهنگ، فلسفه و روزنامهنگاری را زیر سایه سنگین خود فرو برد.
فیلسوفان را به منازعهی نظری فراخواند، سیاستمداران را بیش از پیش به جان هم انداخت و با فراهم کردن انزوایی اجباری، به نویسندگان امکان نوشتن داد. جهانی که با جنگ، انهدام، تخریب محیط زیست و مصرفگرایی به سرعت درحال تجربه انواع مرگ و خفگی بود این بار مرگ و نابودی را به عینه مشاهده کرد و برای هر کدام نشانهای در خانه، خیابان و بیمارستان دریافت.
این گزارش «کرونا» را از چشم ادبیات و روزنامهنگاری رصد می کند تا شاید راهی بیابد که یک بیماری بتواند به آفرینش ادبی و یا روزنامهنگاری به حیات تازهای مبدل سازد.
هرجا خطر هست، نیروی منجی نیز میبالد
مرور در ابتدای امر از عنایت سمیعی، شاعر و منتقد ادبی گیلانی نظرش را راجع به داستاننویسی در عصر کرونا و پساکرونا جویا شد و او در پاسخ با اشاره به یادداشت اخیرش میگوید:
من بارها از تکنولوژی و سوءاستفاده قدرت از تکنولوژی یاد کردهام. هایدگر در مقاله پرسش از تکنولوژی با استعانت از هولدرلین میگوید: «هر جا خطر هست، نیروی منجی نیز میبالد.»
خبرها حاکی از آن است که بیش و کم دو سال طول میکشد تا واکسن کرونا تولید شود. واکسینه شدن هنر، ادبیات و فلسفه نیز زمانبر است. آنچه که این روزها در قالب هنر، ادبیات و فلسفه ارائه میشود گذشتهنگر است. آگامبن قرنطینه دولت ایتالیا را نوعی تهدید و تحدید علیه حقوق شهروندی ارزیابی کرده است. سخنان اسلاوی ژیژک و یورگن هابرماس چیزی بیش از تحلیلی میانمایه یا متعارف از این وضعیت نبود. شعرها، ویدئوهای موزیکال و بحثهای ادبی همچنان منبعث از پیشینههای ذیربط است و اکثرا سرگرمکننده و گهگاه با این نوید که «بزک نمیر بهار میاد…» همراه است.
او در ادامه میافزید: من بارها از تکنولوژی و سوءاستفاده قدرت از تکنولوژی یاد کردهام. هایدگر در مقاله پرسش از تکنولوژی با استعانت از هولدرلین میگوید: «هر جا خطر هست، نیروی منجی نیز میبالد.»
سمیعی ادامه میدهد: اما هشدارهای او درباره ماهیت لجامگسیخته تکنولوژی امید به ظهور منجی را کمرنگ میکند. جهان مجازی که پیش از این روابط حضوری آدمها را به غیابی بدل کرده بود اکنون تنها وسیله برقراری رابطه است. اما نه وسیلهای تحت اختیار، بلکه وسیلهای که سوژه را اداره میکند. محدودیتش را به حیث رعایت کمیت تحمیل مینماید.
این نویسنده گیلانی اضافه میکند: اینکه در جهان پساکرونا در حوزه هنر و ادبیات چه اتفاقی میافتد قابل پیش بینی نیست. اما شاید بتوان گفت که این بار به مسائلی توجه میشود که پیش از این یا مغفول مانده یا سطحی انگاشته شده است. روایت اساسا پسنگر است اما آنچه پیش آمده ابعادی جهانی دارد که یقه همه را میگیرد. مرگ ناشی از تعرض به طبیعت، انسان را از جایگاه خدایگانی که به دست آورده بود خلع ید میکند. به طبیعت که تاکنون نقشی استعاری یا تاریخی و انسانی در هنر و ادبیات داشت وضعیتی مستقل میبخشد. قرنطینه درک تازهای از انزوا به وجود آورده است و معنی این سطر از پلالوار را امروز میتوان بهتر دریافت؛ «بر او زخمی بزن عمیقتر از انزوا»
سمیعی میگوید: دگرگونی روابط خانگی و کنار آمدن با یکدیگر در محیط بسته شکل دیگری از روابط انسانی را به وجود خواهد آورد. انسانی که در فلسفههای پستمدرن به تقلید از نیچه و هایدگر به زبان تقلیل یافته بود در رمان و داستان دوباره به راه میافتد تا شان انسانیاش را دوباره بازیابد. نویسنده یا به بحران کرونا به صورت امری موقتی نگاه میکند تا همچون سیاستمدار و صاحبثروت به کسب و کار خود برگردد یا این وضعیت او را به بازاندیشی وا میدارد تا راه طی کرده را دوباره بپیماید و از طریق دریافت آلام مشترک بشری به همدلی تکیه کند بی آنکه کاستیها را ندیده بگیرد.
در فرهنگ بیدیالوگ ما تغییر شگرفی رخ نمیدهد
سمیعی در ادامه در پاسخ به سوال «به نظر شما پس از این دوره زمانی چه تغییراتی در هنر و ادبیات به وجود خواهد آمد، این تغییر مثبت است یا منفی و آیا میتوانیم منتظر خلق اثری شگفت در این دوره باشیم؟» توضیح میدهد: ما بر حسب داشتههایمان حرکت میکنیم. یعنی چیزی از آسمان نازل نخواهد شد منتهی این داشتهها به سد و مانعی برخورد کرده که تاکنون بیسابقه بوده است. بنابراین همه داشتههای ما را زیر و رو خواهد کرد و بیگمان در آدمهای مستعد سبب ظهور ادبیات تازه خواهد شد. اما اینکه فکر کنیم پس از این اتفاق مکتبی در سرزمین ما به راه خواهد افتاد دور از ذهن است؛ چراکه فرهنگ ما فرهنگ بیدیالوگ است و هرکسی از خود آغاز و به خود ختم میشود. بنابراین، این موضوع تبدیل به یک مکتب ادبی ویژه نخواهد شد. به این معنی که آثار پراکندهای تولید خواهد شد که ممکن است محور مشترکی داشته باشند.
و آیا میتوانیم پس از این دوره منتظر اثر جریانسازی مثل «طاعون» اثر «آلبرکامو» باشیم؟
سمیعی، میگوید: نه به آن حد و اندازه؛ اما من احتمالش را در نظر میگیرم. قیاس دوره نگارش طاعون و دوره ما چندان منطقی نیست اما انتظار این را دارم که چنین اتفاقی با حد و اندازهای متفاوت رخ دهد.
به گفتهی وی، آثار خوبی را که احتمال دارد خلق شوند، هم میتوانند مربوط به ادبیات خودمان باشند هم ادبیات دیگر ملتها. به خصوص نویسندگان جوانی که مستعدند و در این سالها آثار قابلملاحظهای تولید کردهاند.
و با توجه تغییرات شگرف در همه امور چه آیندهای برای داستاننویسی متصور هستید؟ سمیعی توضیح میدهد: من تصور میکنم مقولههایی که از نوع زبانآوری که مورد استفاده پستمدرنها است به کناری رانده خواهند شد. شکل داستاننویسی یا فرمالیسم تغییر شگرفی نخواهد کرد اما میتوان گفت فرمالیسم جای درستش را پیدا خواهد کرد.
تاثیر خزنده کرونا بر روزنامهنگاری
در ادامه مرور به سراغ «محمدتقی پوراحمد جکتاجی»، روزنامهنگار باسابقه گیلانی رفت تا او هم از آیندهی جهان پس از اپیدمی کرونا را در حوزه خود بگوید؛ جکتاجی در توصیف جهان پس از کرونا میگوید: قطعا شرایط فعلی همانطور که بر سایر حوزهها اثرگذاشته است بر روزنامهنگاری نیز تاثیراتی خواهد گذاشت اما از نظر من این تاثیرات محسوس نخواهد بود. کرونا ممکن است در درازمدت به صورت خزنده اثراتی بر روزنامهنگاری بگذارد و این تغییر بسیار به بینش صاحبان رسانهها وابسته است. در واقع این بینشها هستند که بر روی شکل کاری مطبوعات بعد از کرونا تاثیر خواهد گذاشت.
دیگر نمیتوان به ادامه کار رسانههای مکتوب امید داشت و قطعا ریزش این رسانهها بیشتر خواهد شد. اما به هر ترتیب رسانههای تخصصی مکتوب که صاحب ابتکار و اندیشه هستند در این حوزه باقی خواهند ماند.
او ادامه میدهد: پس از گذشت این واقعه تنها رسانههایی دستخوش تغییر خواهند شد که به دنبال یک رسالت، یک بینش یا ایدئولوژی خاص خود باشند وگرنه بسیاری از رسانهها که عاری از این ویژگیها هستند تنها بر وجه صنعتی و سرگرمکننده کار خود تاکید خواهند کرد.
جکتاجی عنوان میکند: روزنامهنگاران صاحب ایده از این خلوت استفاده خواهند کرد. بعد از طی شدن این دوره نمود ایدههای اکنون را میتوان در کار آنها ردگیری کرد. با اعمال چنین شرایطی بسیاری از رسانهها از گردونه مطبوعاتی خارج خواهند شد و ممکن است مطبوعات به سمت یک خلوص نسبی حرکت کنند.
اقتصاد رسانهها
جکتاجی در پاسخ به سوال «ضربههای اقتصادی به رسانهها چه تاثیری بر روی کار آنها بر جای خواهد گذاشت؟» بیان میکند: این موضوع را باید در معیار جهانی بررسی کرد اما به نظر من تاثیر منفی خواهد گذاشت. نباید این نکته را فراموش کرد که تاثیر این پدیده تنها بر روی رسانههای مکتوب نیست و رسانههای مجازی نیز از این تغییر برکنار نخواهند بود.
مادامی که رسانهها دورنما و رسالتی برای تنویر افکار نداشته باشند آب در هاون میکوبند و نمیتوانند تاثیرگذار باشند.
او اضافه میکند: دیگر نمیتوان به ادامه کار رسانههای مکتوب امید داشت و قطعا ریزش این رسانهها بیشتر خواهد شد. اما به هر ترتیب رسانههای تخصصی مکتوب که صاحب ابتکار و اندیشه هستند در این حوزه باقی خواهند ماند؛ اگرچه ممکن است با محدودیتهایی همچون افت تیراژ مواجهه شوند. به طور کلی من حدس میزنم رسانههای زرد به تدریج حذف خواهند شد و رسانههای سودمند نیز گرفتار مشکلات عدیده خواهند شد.
جریان جدید در روزنامهنگاری؛ از آرزو تا واقعیت!
شرایط فعلی با مهیا کردن انزوا برای نویسنده ممکن است زمینه را برای خلق یک اثر درخشان مهیا کند، چون نویسنده را در خلوتش فرو برده و مصالح لازم برای نوشتن را نیز در اختیارش قرار داده است. اما در این شرایط که روزنامهنگار باید بیش از پیش در قلب جامعه باشد، شکل و سوژه کارش میتواند منجر به آغاز یک جریان جدید در روزنامهنگاری شود؟
جکتاجی، با تایید این حرف، میگوید: همه این موضوعات شدنی است و آرزوی من هم وقوع چنین جریانی است. اما معتقدم که همه ابزارها، ازجمله ابزارهای روزنامهنگاری درحال جایگزین شدناند. همانطور که گفتم وقوع یک جریان جدید آرزوی من است اما قطعی نیست؛ چراکه شرایط فعلی فقط درصورتی میتواند شکل پدیدهها را تغییر دهد که درازمدت باشد و بشر را مستاصل کند.
وظیفه روزنامهنگار چیست؟
وی در پاسخ به این سوال که در دوره شیوع این اپیدمی جهاننورد و با فاکتور گرفتن شرایط نه چندان مساعد رسانهها در ایران اصلیترین وظیفه روزنامهنگار را چه میدانید؟ بیان میکند: من همیشه رسالتی برای روزنامهنگار قائل بودهام که هنوز هم به آن معتقدم. روزنامهنگار اگر صادق، عاشق و شجاع باشد در هر شرایطی مخاطب خود را جذب خواهد کرد. اگر روزنامهنگار این سه ویژگی را داشته باشد مخاطب وفادار خود را مییابد؛ مخاطبی که ریزش نخواهد کرد و همیشه ثابت است.
جکتاجی در انتها میافزاید: مادامی که رسانهها دورنما و رسالتی برای تنویر افکار نداشته باشند آب در هاون میکوبند و نمیتوانند تاثیرگذار باشند.