شیوع ویروس کرونا جامعه فرهنگی و هنری و به ویژه مطبوعات را با مشکلات جدید زیادی روبهرو کرده است. این مشکلات بر نشریات محلی سایهای سنگینتر داشته که آنها را با آسیبهای آشکار و نهان دیگری روبهرو کرد. از جمله بارزترین آنها آسیبهای اقتصادی بوده است. هزینههای چاپ و تهیه کاغذ و همینطور حفظ کارکنانِ تحریریهی نشریه، در ردیف این مشکلات قرار میگیرند.
در دوران کرونا، مطبوعات را فراموش کردند
مزدک پنجهای ، مدیر مسئول دوهفته نامه دوات که نشریهاش از تیر ماه ۹۹ از فعالیت بازماند، به مرور میگوید: باید به بحران کرونا به عنوان چرخهای نگاه کنیم که به هم متصل هستند و همه اعضای جامعه را به هم ارتباط میدهد. این روند بر ساختار تحریریهی نشریات نیز موثر بوده است. شروع مشکلاتِ مطبوعات، فقط به کرونا مربوط نیست و ریشه در چند موضوع دارد که یکی از آنها، تحریمهایِ مالی و اقتصادی کشور است. دیگری مربوط به طول عمر مطبوعات کاغذی است که به پایان خود نزدیک میشود و باعث شده تا ما در یک لجاجت فرهنگی به سر ببریم. در چنین وضعیتی نحوه برخورد ما با اطلاعات و اخبار متفاوت شده است و در آیندهِ نزدیک با شرایط متفاوتتری روبهرو خواهیم شد. این روزها شاهد مرگ کیوسکهای مطبوعاتی نیزهستیم که به حاشیه رفتهاند و تبدیل به فروشندههایِ موادِ غذایی شدهاند.
وی در رابطه با اهمیت نقش مطبوعات در دورانِ کرونا میافزاید: جامعهیِ مطبوعاتی کشور در این دوران همپایِ کادر درمان فعالیت کردهاند و نقش بهسزایی در اطلاعرسانی داشته اند. سوالِ من این است : آیا دولت به همان مقدار که از کادر درمان حمایت کرده، از مطبوعات کشور نیز حمایت کرده است؟ نمونهیِ بارز این کمکهایِ این روزها را در اطلاعرسانیِ مربوط به واکسیناسیون شاهدیم. اگر مطبوعات نبودند، چه کسی قرار بود اخبارِ صحیح را در اختیار جامعه قرار دهد؟ در صورتی که در دولتِ جدید پشتیبانی ویژهای از بخش رسانه انجام ندهد، شاهدِ فروپاشیِ این بخشِ مهمِ جامعه خواهیم بود.
پنجهای با اشاره به مشکلات اقتصادی و ذکر اینکه کرونا شرایط وخیم را وخیمتر از قبل کرده و چرخه اقتصادی معیوب را به کما برده است بیان میکند: دخل و خرجهایِ نشریات نیز با هم تناسبی ندارند. همینطور که در تهران شاهد بودیم برخی روزنامهها ، بسیاری از خبرنگاران خود را اخراج کردند. دوات در تیر ۹۹ متوقف شد. بعد از آن دولت، خبر از وام کرونایی داد که متولی این امر وزارت ارشاد بود. این وام نیز از مشکلاتی رنج میبرد. بارزترین این مشکلات این مساله بود که وقتی در شرایط مالیِ بدی قرار دارم، چگونه میتوانم توان پرداخت قسط آن را به طور ماهیانه داشته باشم؟ رقم این یارانه نزدیک به ۱۶ میلیون تومان بود که فقط کفافِ پرداخت هزینههای سه یا چهار شماره را میداد.
وی در رابطه با شرایطِ اقتصادیِ مطبوعات در دوران کرونا اضافه میکند: کرونا چرخشِ سرمایه را مختل کرده است و شرکتهای خصوصی توانِ پرداختِ هزینههایِ مربوط به تبلیغات در نشریاتِ مستقل را نداشتند. بهطور کلی بودجهی فرهنگی برای شهرستانها بسیار پایین است و باید در قانونگذاری این بودجه افزایش پیدا کند. این مشکلات در زمینهیِ تهیه کاغذ نیز ادامه داشت. به طوری که در تهیه کاغذ با مشکلاتِ زیادی روبهرو بوده و یا در صورت تهیه، با قیمت بالایی آن را خریداری میکردیم؛ برای مثال هزینهای که میتوانست صد هزار تومان باشد،حال نزدیک به یک میلیون تومان هزینه میبرد. این مشکلات برای روزنامهها نیز وجود دارد و با وجود ریزشِ مخاطب و افزایشِ هزینهها، تیراژ آنها بسیار پایین آمده و اعلام آمار آنها نشان دهنده آن است که انگار با سیلی صورتِ خودشان را سرخ نگه میدارند.
عمید پورغفار: بر اساسِ تعاملی که برقرار کردیم توانستیم از فروپاشی جلوگیری کنیم. در سالِ ۹۹ همهی اعضا عزمِ جدیای برای انتشارِ چهار شماره داشتند، اما برخی اسپانسرها نتوانستند از ما حمایت کنند و در نتیجه ما به دنبال جایگزین گشتیم. در بخش عمومی مشاغلی که حمایت میکردند از هم پاشیدند.
مزدک پنجهای با بیانِ اینکه مشکلات چاپ در تهران و گیلان و مشترک است ولی در تهران ساختارِ تحریریهای متفاوت است، تصریح میکند: تعداد زیادی از افراد در این دوران بیکار شدهاند. همانطور که در بالا به آن اشاره کردم در تهران نیز شاهدِ اخراج خبرنگاران بودهایم. من برای ادارهیِ نشریهیِ دوات، از جیبِ شخصیِ خودم هزینه کردم و از شغلِ دیگری که به آن مشغولم، هزینههای دوات را متقبل میشدم و گاهی احساس میکردم به اقتصاد خانواده خودم جفا میکنم. در آینده تنها در صورتی که شرایط مساعد شود، دوباره دوات شروع به کار خواهد کرد.
پول حلال مشکلات نیست
فصلنامه قاف از موفقترین نشریاتِ محلیِ استان گیلان است. این نشریه در سال ۹۹ و در اوج همهگیریِ کرونا، موفق به انتشار چهار شماره شد. عمید پورغفار که از شماره هفتم این فصلنامه به عنوان مدیر مسئول نشریه فعالیت کرده است در گفت و گو با مرور میگوید: در نشریهای مانندِ قاف ما همیشه مستقل فعالیت کردهایم و در سالِ گذشته، هزینهها را از اسپانسرینگ تامین کردهایم. بر اساسِ تعاملی که برقرار کردیم توانستیم از فروپاشی جلوگیری کنیم. در سالِ ۹۹ همهیِ اعضا عزمِ جدیای برایِ انتشارِ چهار شماره داشتند، اما برخی اسپانسرها نتوانستند از ما حمایت کنند و در نتیجه ما به دنبال جایگزین گشتیم. در بخش عمومی مشاغلی که حمایت میکردند از هم پاشیدند. پیش از کرونا یک هتل اسپانسرِ ما بود اما بعد از شیوعِ ویروس، دیگر گردش مالی نداشتند و نمیتوانستند از ما حمایت کنند. به طور کل، نشریاتی که با چند اسپانسر محدود همکاری میکردند تعطیل شدند و نتوانستند به فعالیت خودشان ادامه دهند. در گیلان ارتباطات، نقش بهسزایی دارد، البته لازم به ذکر است درصورتی که یک هفتهنامه بودیم، ابدا نمیتوانستیم در این شرایط پایدار بمانیم.
پورغفار میافزاید: کیفیت بسیار مهم است. ما در شهری مانند فومن شروع به کار کردیم اما مخاطب هدف را شناختیم و در همان راستا تلاش کرده و در دوران کرونا موفق به انتشار موضوعاتی در سطحِ جهانی شدهایم. محتوایی که نشریاتِ کشوریِ بر روی آنها کار میکنند.
او در رابطه با اقتصادِ مطبوعات در دوران کرونا و حمایتهای صورت گرفته هم توضیح میدهد: در تهیه کاغذ، هر روز با قیمتی جدید و عجیبی روبهرو میشدیم. البته مشکلِ تهیهِ کاغذ مانع انتشار شمارههای جدید قاف نشد و هر طوری که بود هزینه آن را تامین کردیم. ولی نشریاتی که از حمایتهایِ مالیِ خوبی برخوردار نبودند، هیچ شانسی برای بقا نداشتند. از زمان فعالیتِ من به عنوانِ مدیر مسئول، تا کنون در سه یا چهار نوبت کمکهایی از طریق ارشاد صورت گرفت که شاید بتوان گفت به طور میانگین یک میلیون و نیم مختص هر شماره بود. میشود گفت این رقم برای نشریهِ قاف، کاری را از پیش نمیبرد اما میتوانست به سایر نشریات کمک کند. من بهطور شخصی با شهردار اسبقِ فومن، رضا محمدی، در ارتباط بودم و ایشان کمکهایی به ما کرد. این کمکها از سویِ شخص ایشان بود، در صورتی که اگر قرار بود این کمکها از طریقِ شورایِ شهر صورت بگیرد پروسهیِ طولانیای را باید طی می کرد.
او با گلایه از نحوهیِ اطلاعرسانی ادارهیِ ارشادِ استان تصریح میکند: بهطورِ کلی سیستمِ اطلاعرسانی بسیار ضعیف است و ما خبری از وامهای اداره ارشاد نداشتیم. مثال اخیرِ آن مساله واکسیناسیون است که ما پس از اتمام واکسیناسیونِ خبرنگاران از آن مطلع شدیم.
او در رابطه با فروشِ قاف میگوید: در چهار شمارهیِ آخر، تیراژِ این نشریه ۳۰۰ عدد بود که در فروشِ آن بسیار موفق بودیم و توانستیم نزدیک به ۵۰ عدد نسخهیِ الکترونیکی از آن را بفروشیم. یکی از شیوههایِ فروشِ ما، پیشفروش کردنِ شمارههایِ جدید قاف بود. با این شیوه میتوانستیم بخشی از هزینه چاپ را تامین کنیم. فروش الکترونیکی، تازه راه افتاده است، اما تاکنون مشخص شده که مخاطبانِ ما، با چاپ و نسخه فیزیکی بیشتر عجین شدهاند. در دورانِ کرونا برای اطمینان خاطر مخاطبان، از تمامِ مراحل آمادهسازی شمارههای فصلنامه فیلمبرداری کرده و در عرضهیِ آن خودمان دست به کار شدهایم.
عمید پورغفار در رابطه با تغییر در روندِ تولیدِ محتوا در ایامِ کرونا میافزاید: در این دوران خانهنشینی باعث شده تولیدِ محتوا بیشتر شود. افراد با خانهنشینی فرصتِ بیش تری برای مطالعه داشتند و این اصلیترین دلیلِ تحول در محتوای فصلنامه است. البته در سال ۱۴۰۰، برخی از نویسندگان دچارِ همین بیماری شدند و باعث شد نتوانند به ما کمک کنند و به همین دلیل شماره بهارِ قاف منتشر نشد.
او در پایانِ صحبتهایِ خویش میافزاید: مطبوعاتِ گیلان شرایط خوبی ندارند و ما نشریات موفقی نداریم. میتوان گفت مطبوعاتِ گیلان از هیچ ساختاری برخوردار نیستند. در یک دورهیِ بهخصوص شرایط بسیار مساعد بود. برای مثال در رسانه گیل نگاه، فاطمه صابری از خبرنگارانِ خودش سه فاطمه صابریِ دیگر میساخت. این روند رو به فروپاشی میرود و تنها با پول نمیتوان آن را سرپا نگهداشت. ما نیاز به ایجادِ توانمندی در خبرنگارهایِ استان داریم تا بتوانند در هر جایِ کشور کار کنند.
قیمت کاغذ ۱۷ برابر شد
روزنامهها نیز از آسیبهای کرونا در امان نبودند. روزنامه گیلان امروز، یکی از قدیمی ترین روزنامههای فعالِ استان گیلان است. محمد کاظم شکوهی راد، مدیر مسئولِ این روزنامه با بیان وظیفه مطبوعات در انعکاس شرایط جامعه این دوران میگوید: تمامِ جهان در ابتدا به انکار و سپس استهزا این بیماری پرداختند و پس از جدی شدنِ این مسئله، به دنبال راهحل گشتند که آغاز راه مطبوعات در این مسیر بود.
شکوهی راد با بیان نوع کار روزنامه گیلان امروز در دوران کرونا گفت: ما ناچار به تغییرِ روش در ارائه کار خودمان شدیم. از نظر بنده با وجود همه مشکلات، اگر نشریهای توان بقا در این ایام را نداشته، مشکلی در شیوه کار خود داشته است. تنها ۵ درصد هزینهها مربوط به فروش میشد و نزدیک به ۹۵ درصد هزینههای نشریه از طریق تبلیغات به دست میآمد که در دوران کرونا این عدد تا یک دهم با کاهش روبهرو بود. با این شرایط مجبور به کاهش هزینهها شدیم که از چند طریق صورت گرفت. یکی از این روشها تغییر چاپ، از چاپ رنگی به چاپ سیاه و سفید بود که موجب کاهش هزینهها تا ۶۰۰ هزار تومان شد. در تیراژ دست به تعدیل زدیم و برای بسیاری از سازمانها دیگر روزنامهای نفرستادیم و اشتراک آنها را حذف کردیم. لازم به ذکر میدانم به کاهش عدد تیراژ اشاره کنم، به صورتی که تعداد چاپ در این دوران نصف شد.
شکوهی راد: در تهران از روزنامهها به خوبی حمایت میشود اما در گیلان چنین شرایطی نیست. در گیلان بسیاری از سازمانها حتی حقِ اشتراک خودشان را پرداخت نمیکنند و ما تنها برای حفظ مخاطبانِ خودمان برای آنها روزنامه میفرستیم. این تعامل آن جایی مشکلساز میشود که ما اجازه ی یک انتقاد ساده را نداریم و حتی برای موضوعاتی به دادسرا احضار میشویم.
او در رابطه با شرایطِ جدیدِ همکاری با اعضای تحریریهی خود میافزاید: ما به صورتِ دورکاری با همکارانِ خود همکاری کردیم. از این طریق، هزینههای جانبی تایپیست و نمونهخوان و دیگر اعضایی که حضور داشتند، کاهش پیدا کرد و حقوق آنها کاهشی پیدا نکرد.
مدیر مسئول روزنامه گیلانِ امروز از حمایتهایِ اقتصادی گلایه کرد و بیان میکند: در این دوران، کرونا کمک موثری نکرد. در نیمهیِ دومِ سال ۹۹ خبر از وامِ ۸۰ میلیونی ا ی دادند که سودِ قسط هایِ آن ۱۲ درصد بود. رقم وامِ بانک ۱۸ درصد است و وامِ ارشاد امتیاز ویژهای نیست. قیمتها نیز نسبت به قبل از کرونا به شدت افزایشی بوده است؛ کاغذ از ۲۰ هزار تومان به ۳۵۰ هزار تومان رسید و قیمت زینک که پیش از کرونا ۹ هزار تومان بود به ۴۹ هزار تومان رسید. کرونا باعث شد که نه تنها تعداد تیراژ را کاهش دهیم بلکه تعداد صفحاتِ روزنامه نیز کاهش پیدا کنیم.
او از تعامل سازمانها و روزنامه خود گلایه کرده و میگوید: در تهران از روزنامهها به خوبی حمایت میشود اما در گیلان چنین شرایطی نیست. در گیلان بسیاری از سازمانها حتی حقِ اشتراک خودشان را پرداخت نمیکنند و ما تنها برای حفظ مخاطبانِ خودمان برای آنها روزنامه میفرستیم. این تعامل آن جایی مشکلساز میشود که ما اجازهیِ یک انتقاد ساده را نداریم و حتی برای موضوعاتی به دادسرا احضار میشویم. ظرفیتِ انتقاد نزد سازمانها نیست و این امر موجب میشود تا مطبوعات از زایش باز بمانند. نمونه بارز عدم حمایتها را پس از انتخابات شاهد بودیم. در سال ۹۶ و پس از انتخابات ریاستجمهوری، که به پیروزی روحانی ختم شد، ستادِ ایشان در گیلان، برنامهای را ترتیب داد که از حامیان و مطبوعات قدردانی کنند این در صورتی است که هیچ دعوتی از ما نشد و این اتفاق در انتخابات اخیر نیز تکرار شد. در صورتی که ما در هر دو انتخابات بسیار فعال بوده و پوششِ خوبی از این رویداد داشته و اخبار همه کاندیداها را کار کردهایم.
وی به موضوع گرانیها بازگشت و از هزینههایِ بالا این دوران سخن میگوید: بهطور متوسط هزینه ماهانه ما نزدیک به ۵۰ میلیون است. هزینههای چاپ، ماهانه نزدیک به ۱۸ میلیون تومان تمام میشود که این رقم بسیار سنگین است و علاوه بر این، باید هزینه اجاره و حقوق کارکنان و پول بیمه آنها را اضافه کرد. ما حتی در مقاطعی هزینهها را از جیب شخصیِ خودمان پرداخت میکنیم. برای مثال پول چاپخانه را باید در موعد مقرر پرداخت میکردیم اما این شرایط مقطعی بوده است.
وی در پایان به تاریکیِ آیندهیِ مطبوعات در گیلان اشاره کرد و متذکر شد بدنِ مطبوعاتِ سراسر کشور با ضعف روبهروست و در هیچ نقطهای با آسایش روبهرو نیست.