موسیقی برای آفرینش

0 21

من در دوره‌ای، یادگیری موسیقی را آغاز کردم که هیچکس کار موسیقی را، یک شغل دائمی و اصلی نمی‌دانست. در واقع بیشتر خانواده‌ها به محض آن‌که متوجه‌ی علاقه و گرایش فرزندشان به هنر و موسیقی می‌شدند، به جای سرمایه‌گذاری روی استعداد آن‌ها، سعی در منصرف کردن و تغییر مسیر فرزندشان به سوی مشاغلی با آینده‌ی مطمئن می‌نمودند. اما خوشبختانه پدر و مادرهای ایرانی امروز بسیار متفاوت از نسل قبلی خود عمل می‌کنند. امروزه، کودکان دهه‌ی نودی، همزمان مشغول یادگیری یک زبان دیگر، ورزشی جدی و گاهی حتی دو شاخه‌ی متفاوت هنری هستند. به قول ما، دیگر وقت کمی برای بازی با توپ دولایه دارد. من حتی شاهد آن نیز بوده‌ام که والدین شاگردانم، برای پیشرفت کودک‌شان در حوزه‌ی موسیقی به کشور دیگری، مهاجرت کرده‌اند.

 

پس از 20 سال تدریس موسیقی و با اکثر آموزشگاه‌های معتبر در شهر رشت و تجربه‌ی کار با 5 نسل از متولدین دهه‌ی 50 تا 90 و برگزاری فستیوال‌های موسیقی برای موزیسین‌های بومی در سطح استان علیرغم مشکلات اقتصادی تا به امروز هیچوقت با این حجم از استقبال برای یادگیری موسیقی و جدیت هنرجویان رو به رو نبودم. گویی جامعه دوباره گمشده‌ی فراموش کرده‌ی خویش را بازیافته و علیرغم مشکلاتی که هنر موسیقی در سرزمین ما با آن روبه‌روست، مسیر رو به رشد خود را طی می‌کند. چراکه با باز شدن درهای دنیا از طریق اینترنت به روی نسلی که به زبان روز جهان آشنایی دارد و کار با تکنولوژی را زودتر یاد گرفته است، بستری برای نزدیک‌ترشدن به استانداردهای جهانی موسیقی فراهم آمده است.

 

در واقع نوجوان امروز با کمک یوتیوب و پادکست‌های معتبر با آگاهی و دانش بالاتری از نسل‌های قبلی مسیر خود را آغاز می‌کند در حالی‌که برخی از اساتید و همکاران حوزه‌ی موسیقی، هنوز از روی کپی متدهای اساتید قدیمی خود آموزش می‌دهند و کمدی ماجرا این‌جاست که توقع دارند که این نسل با این حجم از آگاهی و توان راستی‌آزمایی، مطالب کلاس و کلام استاد را قاب بگیرد، اما  آنان خبر ندارند که این دوران خوش به پایان رسیده  و به زودی باید به شغل دیگری رو بیاورند، چون برای نسل امروز مهم‌ترین مساله در آموزش، یادگیری درست و اصولی موسیقی برای خلق و آفرینش است، نه بازنوازی ضعیف سلطان‌قلبها برای مهمانی‌های خانوادگی و مانند آن.

 

در دنیای امروز نمی‌توان برای یک آهنگ، چند جلسه وقت بگذاشت و سال‌ها بدون ذره‌ای پیشرفت در نوازندگی فقط به نواختن آهنگ دیگران بسنده کرد. هنرجوی موسیقی امروز، طی 3 سال می‌تو‌اند با آموزش صحیح و اصولی به تولید یک آلبوم موسیقی فکر کند. جوان امروز برای یادگیری هنر روز جهان، نیاز به منابع معتبر، دقیق و آزمایش شده دارد، نیاز به آشنایی به تاریخ هنر جهان و پروسه‌ی خلق و تولید محتوا دارد وگرنه برای زدن آکوردهای قطعات پاپ، با 6 تا 8 ماه آموزش می‌توان هر آهنگی را با یک ساز اجرا کرد.

 

اما چالش اصلی یادگیری موسیقی در شهر رشت یا به‌طور کلی گیلان، جدا از نبود یک نهاد دولتی دلسوز و فرهنگی، امتناع از به‌روز شدن اساتید و آموزشگاه‌های موسیقی است. به علت هزینه‌های بالای آموزشگاه‌داری در گیلان، کیفیت آموزش به شدت پایین آمده و گاهی نیز دیده شده که مدیر آموزشگاه، هفت ساز مختلف رو خودش به هنرجویان تدریس می‌کند، در حالی‌که برخی سازها، ساز تخصصی او نیست. حتی گاهی از شاگردان مدرس قبلی برای تدریس دعوت به همکاری شده، اما به عنوان کارآموزی، ماه‌ها رایگان تدریس کرده و مزدی نگرفته است و در این حین تنها قربانی خود هنرجوست.

 

به عنوان مثال در یکی از آموزشگاه‌های شناخته شده رشت شاهد آن بودم که در کلاس کناری من، مدرسی حداقل ده سال جوان‌تر از من (43 سال سن)، مشغول آموزش ویولن به یک نوجوان بود و من در حالی که در کلاس خودم منتظر هنرجوی بعدی بودم، مکالمه‌ی آن دو را شنیدم. نوچوان درباره‌ی علائمی که در صفحه‌ی نت یکی از آهنگسازان معاصر دیده بود و  آن را نمی‌شناخت، سوال پرسید و مدرس در کمال اعتماد به نفس پاسخ داد: «به علاِیم من‌درآوردی آهنگسازان مدرس توجه نکن.»

 

به حتم این مدرس موسیقی نمی‌داند، در کجای تاریخ موسیقی ایستاده‌ایم و البته نمی‌داند این عقب‌ماندگی علمی خود را چگونه جبران کند. در آموزشگاهی دیگر نیز به دلیل اصرار هنرجو مبنی بر یادگیری یک آهنگ به جای نت‌خوانی، با اصرار مدیر آموزشگاه در حمایت از خواسته‌ی شاگرد رو به رو شدم…  اما به راستی چگونه باید به هنرجویم بگویم، من نمی‌خواهم و نمی‌توانم به موسیقی، وقت و هزینه‌ی تو خیانت کنم.

 

دغدغه‌ها و دردها زیاد است و ناتمام، اما برای ساختن آینده‌ای بهتر برای فرهنگ و هنراین سرزمین چه باید کرد؟ اولین قدم پذیرش عقب‌ماندگی‌های فنی و علمی از جهان موسیقی است، مدرس امروز باید در تلاش برای پیدا کردن روش‌های نوین آموزش در حوزه‌ی موسیقی باشد. اوکه امروز با پدیده‌ی مهاجرت جمعی هنردوستان روبه‌روست و باید هنرجویان را برای اجرا در کنسرت‌ها و سالن‌های جهانی آماده کند، باید قادر باشد با زبان هر نسل با آن‌ها گفتگو کند تا بتواند نابغه‌ای دیگر به جهان موسیقی تحویل بدهد. این نسل دیگر دنبال مرشد و مرید‌بازی نیست، باید برایش استدلال کنید و منبع بیاورید نسل امروز، به‌درستی درک کرده، هیچ کس دانای مطلق نیست و هر انسانی ممکن است اشتباه کند و چقدر خوب است که ما با روی گشاده، از نسلی که به دنبال پاسخ است، زیست صادقانه را یاد بگیریم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.