در واپسین روزهای ماه مهر، «امین جوکار» نویسنده خوب خوزستانی با «دسته سیسیلیهای آبادان» در کافه موزه رشت میهمان اهالی فرهنگ و ادبیات گیلان شد.
«دسته سیسیلیهای آبادان» کوله بار سنگینی از خاطرات جنگ و آوارگی، رنج وعشق و سرمستی با خود به همراه داشت. داستان هایی که گرچه تلخ و تاثر برانگیز بود اما وجدان های خواب آلود و چشم ها را بر واقعیت جنگ میگشود .
درون کوله بار «دسته سیسیلیهای آبادان» نامهای به ناهید، آخرین یاد داشتهای نیکولای، اعترافهایی در رابطه با آدری هپبورن، فرانکشتاین ، وصیت شیک مامان نرگس، کاکوبه، مانیفست سادهی ناصر تقوایی در خاکسپاری مصیب، نایتینگل اروسی، نامه ای از فرید و چند داستان کوتاه دیگر بود.
«نغمه قدسی» گوینده خوش صدا و توانمند، «نامه ای به ناهید» را از کتاب دسته سیسیلی ها بیرون کشید و با این سرآغاز “به نام خداوندی که جنگ را نیافرید” برای حاضران خواند.
*داستان سندی از تاریخ
در ادامه «نسیم فلاح» داستان نویس جوان گیلانی به سخن درآمد و به معرفی دسته سیسیلی های آبادان پرداخت.
«دسته سیسیلیهای آبادان» کوله بار سنگینی از خاطرات جنگ و آوارگی، رنج وعشق و سرمستی با خود به همراه داشت. داستان هایی که گرچه تلخ و تاثر برانگیز بود اما وجدان های خواب آلود و چشم ها را بر واقعیت جنگ میگشود
نسیم فلاح درباره کتاب دسته سیسیلیهای آبادان اثر امین جوکار نویسندهی خوزستانی بیان کرد: ” هر کدام از داستان های این مجموعه مستقل هستند اما گاهی آدمهای یک داستان از داستان دیگری سر در میآورند که پل ارتباطی بین داستانها میشوند.
اشتراک همه داستانها اقلیم جنوب و جنگ است. داستانها نشان از آثار جنگ، چه در طی آن و چه پس از آن روی مردم جنوب و حتی نسلهای بعد از جنگ دارد. تصویرسازیهای بسیار زیبا جذابیت داستانها را دو چندان کرده است.
نکته دیگر وقتی از اتفاق های هولناکی مثل جنگ، مرگ، اندوه و نابودی حرف می زند برای این که خواننده دلزده نشود و توانایی ادامه دادن داستان را داشته باشد با توجه به راوی و فضای داستان از طنز استفاد به جا دارد. طنز جاری در داستانها زهر آن را گرفته و خواندن را تسهیل میکند.
بهترین راه ماندگاری یک اتفاق و حادثه، داستان گفتن از آن است. از عباس معروفی جملهای به خاطر دارم که “روزنامه را باد میبرد اما داستان همیشه میماند”، و داستان نویسهایی که در شهرهای کوچک و مناطق دور از مرکز با آداب و رسوم و فرهنگهای مختلف زندگی می کنیم با نوشتن از زندگی همین مردم میتوانیم به حفظ تاریخ و آنچه بر مردممان گذشته بیشتر بکوشیم و فکر میکنم امین جوکار با دسته سیسیلی های آبادان این کار را انجام داده است.
در یکی از داستانهای این مجموعه به کتاب «همسایه ها»ی احمد محمود اشاره شده که با وجود سانسور و پنهان شدن در صندوق همچنان نسل به نسل حفظ شده خوانه میشود و شاید این مهمترین خاصیت ادبیات است که راه خود را میگشاید و ادامه پیدا می کند.
*لابه لای پلشتیها انسانیت را میجوییم
در ادامه ی این نشست، امین جوکار نویسندهی خوب خوزستانی ضمن خواندن یک داستان کوتاه برای حاضران از جغرافیای آبادان و ویژگیهایش و همچنین دنیای داستانهایش سخن گفت.
” آبادان یکی از دراماتیک ترین شهرهای دنیاست. جغرافیای دراماتیک یعنی جایی که پر از غالب و مغلوب، پیروز و منکوب است و میشود در آن داستان نوشت.
در جایی که اساسا شکست خوردهای وجود ندارد، درام نمیتواند شکل بگیرد. درام برای ما از بیش از یکصد سال پیش در آبادان شکل گرفته، برخورد زمین با انسان. در آبادان جدید از سال ۱۲۸۷ به این سو که آقای دارسی در مسجد سلیمان چاه نفت پیدا کرد و آمدند پالایشگاهی در آن اطراف بسازند و دیدند آبادان چه جای خوبی است آب هست، به جاده خشکی دسترسی دارد و این بیچارگی شیرین ما از آن هنگام در آبادان آغاز شد.
آبادان یکی از دراماتیک ترین شهرهای دنیاست. جغرافیای دراماتیک یعنی جایی که پر از غالب و مغلوب، پیروز و منکوب است و میشود در آن داستان نوشت
در تاریخ جلوتر می آییم، ۲۸ مرداد اول به لحاظ تقدم تاریخی نه به لحاظ کیفیت، چون ما در آبادان دو ۲۸ مرداد خیلی مهم داریم . اولی ملی شدن صنعت نفت، آیا میشود نقش جنبش کارگری آبادان را در شکل گیری ملی شدن صنعت نفت انکار کرد؟ !
در ادبیات نیز در «تابستان همان سال» ناصر تقوایی به آن اشاره شده است. ۲۸ مرداد دیگری که برای ما آبادانیها از ۲۸ مرداد اول خیلی مهمتر است. آتش سوزی سینما رکس،آخر چرا باید آدمهایی که به سینما رفتهاند تا فیلم ببینند در آتش بسوزند. نه فقط همان چند صد نفری که در حادثه کشته شدند بلکه همهی آدمهای یک شهرآن شب سوختند و این سوختن از چهل و چند سال پیش با ما است.
جلوتر میرویم جنگ ترسناک، ما هنوز خودمان را در انقلاب جمع نکرده بودیم مثال میزنیم ظرف غذایمان روی گاز بود گفتیم میرویم، هواپیماها که رفتند باز میگردیم هشت سال طول کشید و هنگامی که برگشتیم همه چیز از بین رفته بود. در تائید و تقبیح جنگ بسیار گفته شده دم «قاضی ربیحاوی» گرم که همیشه با داستانهایش به جنگِ جنگ رفته، و در تائیدش هم امثال «حبیب احمد زاده» ها بسیار نوشتهاند .
جنگزدگی همان غالب و مغلوب در تمام تاریخ ما جاری بوده، منِ بچه چرا باید در منطقه جنگی میماندم و میمردم و اگر میخواستم جانم را نجات دهم، اگر کوچ کردم مترادف با جذامی به من می گویند:”جنگزده”.
جنگزدگی همان غالب و مغلوب در تمام تاریخ ما جاری بوده، منِ بچه چرا باید در منطقه جنگی میماندم و میمردم و اگر میخواستم جانم را نجات دهم، اگر کوچ کردم مترادف با جذامی به من می گویند:”جنگزده”. اسلحه اندازه من نبوده که من بخواهم بمانم. این درام است دیگر چقدر میشود در موردش نوشت.
همین اواخر فاجعه «متروپل» دوباره در آبادان اتفاق افتاد و همه ایران درگیر آن شدند. علت متولد شدن «دسته سیسیلیهای آبادان» همین جنگ و جنگ زدگی است. میخواهم به تاریخ مغفولی از آبادان اشاره کنم که آبادان بلافاصله پس از جنگ است. یعنی پدر و مادرهای ما با عرق و تعصبی که به خاکشان داشتند آمدند تا شهر و دیارشان را بسازند ولی دیدند خبری نیست، و موج دوم مهاجرت شکل گرفت.
شاید ما آبادانیها خانه به دوشترین آدمهای ایرانیم. بسیاری از آبادانیها و خرمشهریها الان جاهای دیگر زندگی میکنند، و آبادان و خرمشهر در قلبمان و خاطرهای روی کولمان است که دارد شانههایمان را هم خم میکند. ما هویت خودمان را در خانه های آوار شده پیدا کردیم .
«دسته سیسیلیهای آبادان» را که میخوانید آبادانی را میبینید که ماسک از چهرهاش برداشته شده است.”
لازم به ذکر است: امین جوکار، نویسنده آبادانی موفقیتهایی از جمله برگزیده جشنواره بین المللی سیمرغ، تحسین شده در جشنواره ملی داستان نویسی فسون، نفر اول و برنده تندیس جشنواره ملی داستان کوتاه اراک، نفر نخست و برنده تندیس جشنواره ملی داستان زیبانو، برگزیده جشنواره ملی داستان خرمشهر، نفرنخست و برنده تندیس نخستین جایزه ملی ادبی کیش، نامزد جشنواره ملی سیمین دانشور، برگزیده جشنواره ملی داستان کوتاه شریف را در حوزه داستاننویسی در پرونده کاری خود دارد.
نظرات بسته شده است.