نشست نقد و بررسی «مسافر خانه بهشت گیلان» اثر «علیرضا پنجهیی» شاعر، منتقد ادبی و روزنامهنگار در خانه فرهنگ گیلان برگزار شد.
عصر پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، خانهی فرهنگ گیلان میزبان جمعی از اهالی فرهنگ و هنر استان به منظور نقد و بررسی اثری از علیرضا پنجهیی بود.
در این مراسم، پنجهیی ضمن خوشامدگویی با اشاره به اینکه نخستین شعراین کتاب که از سال ۹۲ کلید خورد و به مرور سایر اتاقها شکل گرفت اظهار کرد: هر اتاق روایت از وقایعیست که بعضا در برهههای تاریخی متفاوت رقم خوردهاند.
خالق مسافرخانهی بهشت گیلان از کتاب، دو شعر با عناوین اتاق۱+۱۲ و اتاق اول را برای حاضران خواند.
در ادامه نشست «ستار جانعلیپور»، ضمن خواندن بخشی از کارنامهی «مرتضا زاهدی» از وی خواست تا در مقام طراح جلد کتاب دربارهی چگونگی طراحی آن سخن بگوید.
زاهدی گفت: با توجه به تعدد اشخاص و مکانها در این اثر برای جلد از تکنیک فونتسازی استفاده کردم.
«محمود نیکویه» دیگر نویسنده و پژوهشگر حاضر در این نشست نیز در سخنانی در دربارهی سفر نیما به رشت بیان کرد:«اشعار او و برخی از شخصیتهای کتاب مانند کاظم غواص و جهانگیر سرتیپپور و مسافرخانهی بهشت گیلان که فقط نامش برای این کتاب اختیار شده بود، و نه محل اقامت نیما در رشت، نیز کشاندن نیما و شهریار توسط اشعار حزین لاهیجی با تغییر تخلص غواص توسط کاظم غواص و سپس افشای سرقت ادبی او توسط دکتر شفیعی کدکنی اطلاعاتی به حاضرین ارایه داد».
در ادامه مراسم، «بهزادعشقی» منتقد هنرهای نمایشی فیلم و تئاتر در سخنانی از حضار درخواست کرد:«پیشنهاد میکنم دوستان این کتاب را حتما بخوانند، من اغلب شعرهای علیرضا پنجهیی را دوست دارم با بخشی از نوآوریهای او هم داستانم و با برخی نه چندان، اما این کتاب را وقتی خواندم گفتم چقدر جذاب و نوآورانه و متفاوت است، چرا زود تمام شد؟ کاش حجم بیشتری داشت. این اثر مرا یاد فیلمی از وودی آلن انداخت که قهرمان فیلم به پاریس میرود.عشقی سپس اشارهای به ملاحظات سینمایی و نمایشی اثر داشت، خاصه در لوکیشن ییلاق ماسال در زمستانی که سر میرزا بریده شد یا گفتوگوهای اتاق نمرهی یکم. »
آخرین مهمان نشست دکتر«سینا جهاندیده» مدرس، منتقد و شاعر بود، تا آرای خود را در بارهی مسافرخانهی بهشت گیلان با جمعیت حاضر به اشتراک گذارد. جهاندیده گفت: «پنجهای شکارچی خوبی است، این اثر آغازیست بر ساخت اسطورهشهر رشت. کاش پنجهیی کتاب دکتر جلال ستاری را میخواند و سپس این کار نو را براساس الگوهای او میساخت. پنجهیی میتوانست شخصیتهای بسیاری را از اسطوره شهر بیابد و روی آنها و مکانها کار کند، او میتواند این کتاب را به جلد دوم برساند. رشت شهر نخستین کتابخانهی ملی است، رشت دروازهی تمدن بود، میشد در راستای اسطورهسازی او خیلی بیشتر به این منظومه ـ که پنجهیی البته نوشته منثوره ـ پرداخت و سوژههای زیادی بر آن افزود.»
جهان دیده با تاکید به اینکه البته چه در شعر و چه در نثرهای پنجهیی هم زبان نقش پر رنگ دارد، اضافه کرد: او از نثر شاعرانه در جاهایی به ترانه میرسد در روایات اتاقها، دغدغهی او با رویایی و شاملو در زبانیت هم از این روست، نگاه او همواره تمثیلیست چنانچه در مراسم رونمایی و نقد دوندهی از خویش در آموزشگاه پروین گفتم یا در نقد کتاب کوچه چهرزاد او در خانهی فرهنگ. او دغدغهی کلمه دارد و در فرصت و نشستی مغتنم باید به ظرفیتهای زبانی و تکنیکهای زبانی او در این کتاب به طور مبسوط پرداخت؛ شعر اول کتاب ۱+۱۲ شعر خوشساختیست و شعر آخر کتاب که بارعرفانی هم دارد از ساخت قابل توجهی برخوردار است. سپس رو به ستار جانعلیپور پیشنهاد کرد کار پنجهیی را شماها باید پیبگیرید چون شعر شما ظرفیت پرداختن به اسطورهشهر رشت را دارد.
در انتهای نشست بار دیگر پنجهیی در سخنانی ضمن تشکر از مهمانان، سخنران و منتقدان به دلیل حضور در نشست و اشتراک آرای خود با حضار گفت:«من سراغ سوژهها نرفتم بلکه آنها همزمان با نوشتن سیصد صفحه از رمان «از ما شدهگان» که منتظرم کاملش کنم بهسراغم آمدند، من برعکس آرای دوستان، نخواستم برای وقایع اماکن و شخصیتها شعر بگویم که اگر اراده کنم ظرف یک ماه از پس خلق چنین پروژهای برخواهم آمد. در واقع من از نه تمامیت ابژه بلکه از دریچهی خودم از ابژه، اثری سوبژکتیو در فرمت ادبی ـ هنری خلق کردم. روایت این اتاقها در طول کمتر از یک دهه به ذهنم آمدند.»
پنجهیی با تاکید به اینکه معتقدم البته که باید از الگویی پیروی کنم اما این کار پژوهندگان است. درک من از شعر چنین است که شعر همه چیزی را میتواند به خدمت ذات خود بگیرد و اگر در خدمت غیر باشد باید گفت آن وضعیت از عناصر شعری بهره گرفته و خب آن اثر ازعیار خلاقیتش کم میشد. این اثر کاملن هنری – ادبیست و همهی تلاشش به حفظ وجه کشف و شهودی آن بوده است. کار منتقد هم تحلیل فعل است نه مطالبات منتقد که من دوست داشتم این اثر از چنین فوندانسیون و مصالح و نمایی بهره میبرد که پر واضح است آن وقت دیگر اثر معطوف و منحصر به خالقش نمیماند.
وی تصریح کرد: وقایع و اماکن و شخصیتها نیامدهاند اسطوره شوند بلکه اگر قرار بر اسطوره شدن بود باید بگویم خود این کتاب آمده زبانزد و طرفه شود که البته روی منتقد میتواند در این خصوص صحبت کند، روی بایدها و نبایدها! که اگر در ذهن و باور مردم نفوذ کند با شاخصههای خود آن وقت توانسته بر اسطوره شهر رشت بیفزاید. در پایان گفته باشم این پروژه نوشته نشد بل خود را به ذهن من تحمیل کرد.
من قریب چهار پنج هزار صفحه هنوز شعر و رمان و ترجمه و مقاله و نقد دارم و این کتاب یکی از مشغولیتهای من بوده که به مرور اتاقها شکل گرفتند.
در پایان جلسه با امضای کتابهای خریداری شده توسط حاضران و عکسهای یادگاری با علیرضا پنجهیی به پایان رسید.