اجلاس سازندگان، توسعه‌گران و طراحان کشور در گیلان؛

نمایش جعلی دوستداری محیط‌ زیست

0 ۳۴۴

پیش از رونمایی از سخنران‌ها، طرح بیان آن از طریق رسانه‌ای به نام “صما” در گیلان حاشیه‌ساز شده و پس از رونمایی از سخنرانان، نگرانی‌ها صد چندان شده است تا صرفا بحث‌برانگیز و مورد نقد قرار گیرد.

 

 اجلاسی که پس از گذشت یک ماه از اولین اطلاعیه، هیچ نهاد و سازمان مرتبطی از آن مطلع نبوده و همچنین ابهامات مشهودی در اخذ مجوز آن دیده می‌شود. سخنرانان این اجلاس پرحاشیه گیلان، تیمی از معمارانی‌اند که بیشتر در پروژه‌های “توسعه ناپایدار” شهری در تهران و چند شهر مهم با حساسیت محیط‌ زیستی نقش داشته‌اند؛ این تیم اکنون قصد دارد با طرح‌های جدید و رویکرد آموزشی با عناوین فریبنده‌ای همچون حفظ جنگل‌های هیرکانی، احیای بافت‌ها و همچنین معماری بومی گیلان، این استان را به پایتخت ساخت ‌و ساز کشور تبدیل کند.

 

با خواندن رویکرد این اجلاس که تا امروز به جرأت می‌توان گفت؛ رزومه‌ی شفافی و کارآمدی در حوزه توسعه پایدار شهری ندیده‌ایم، باید یادآور شد این تیم کوچک‌ترین شناختی از ظرفیت‌های واقعی، نیازها و بحران‌هایی که گیلان با آن مواجه است ندارند؛ و چنین ورود معماران خارج از استان بدون هماهنگی و پالایش در منطقه، صرفا تسهیل‌گری برای تهاجم به منابعی است که مردم این منطقه طی این سال‌ها با کمترین بهره‌کشی تلاش در حفظ آن داشته‌اند.

 

سبزشویی چیست و چرا باید نگران فرایند تغییر ساختار بافت‌ها بود ؟

در واقع، پس از فعالیت‌های محیط‌ زیستی در دنیا و سال‌های اخیر در ایران و با حساسیت‌افزایی این موضوع، بخشی از شرکت‌ها و در پی آن معماران، برند خود را حامی محیط‌ زیست و دوستدار طبیعت معرفی می‌کنند، اما در عمل و در رزومه آن‌ها چنین نیست. اصطلاح “greenwashing” به فارسی «سبزشویی» ترجمه می‌شود.

 

 سبزشویی یعنی وقتی شرکت‌ها یا سازمان‌ها به طور نادرست یا فریبکارانه نشان دهند که فعالیت‌ها، محصولات یا خدمات‌شان دوستدار محیط‌ زیست هستند، در حالی‌که در واقع این‌طور نیست یا این ادعاها بدون مدرک و دلیل مستدل است. در حوزه معماری و شهرسازی ابعاد گسترده‌تری هم دارد.

 

 این واژه اشاره به دورویی و نمایش جعلی دوستداری محیط زیست دارد و اغلب به منظور جلب مخاطب یا بهبود وجهه شرکت به کار می‌رود، مانند این اجلاس و معمارانی که ادعای دوستدار طبیعت و جنگل‌های هیرکانی دارند اما در عمل و بررسی پروژه‌های آنان تا کنون آسیب‌های جدی به زیست‌های طبیعی و بوم‌زده وارد کرده‌اند.

 

تاریخچه این واژه به دهه ۱۹۸۰ بازمی‌گردد و از ترکیب «سبز» به معنای محیط زیست و «شستشو» به معنای پاکسازی یا سفیدسازی آمده است. موضوعی کمتر شناخته شده ولی رو به رشد است. به طور خلاصه، سبزشویی یعنی داشتن ظاهر دوستدار محیط زیست بدون این‌که در عمل به حفظ محیط زیست کمک واقعی شود.

 

در این بین، پروژه‌های تعریف شده و انجام شده توسط این معماران تا کنون هرگز بر مبنای حفظ بافت‌های شهر و روستا نبوده و کوچک‌ترین تجربه موفقیتی نداشته‌اند، بلکه در بررسی‌های صورت گرفته تا به امروز به‌عنوان بازوی محرک فرایند تغییر بافت‌ها شناخته شده‌اند “Gentrification” یا به عبارتی فرایند تغییر ساختار بافت‌های شهر و روستا، در چند دهه اخیر از بحث‌برانگیزترین موضوعات پدیده شهری برای جامعه‌شناسان شهری بوده است؛

 ما در سال‌های اخیر می‌توانیم این فرایند را که تبعات گسترده شهری و حتی روستایی داشته است، مشاهده کنیم.

 

آن‌چه مشهود است، تغییرات آنی و سرمایه‌های کلان بدون در نظر گرفتن ساختار بوده که تا به امروز منجر به ایجاد فضاهای تنش‌زا، فرایند بیرون راندن جامعه اصلی هر منطقه و ایجاد شکاف طبقاتی اجتماعی بیشتر شده است. تجربه نشان داده است که ورود به این مباحث حساس، با چنین رزومه و رویکردی، جدا از این‌که راه‌حل نیست، بلکه تهاجمی تلقی خواهد شد.

 

نقش ساخت و ساز و معماری در تغییرات اقلیمی و بحران محیط زیست در چیست ؟

تا به امروز کمتر به اهمیت معماری و ساخت‌ و ساز چه شکل زیبا و چه به صورت نامتجانس توجه شده است، این‌که اساسا تا چه حد معماری و ساختن می‌تواند در تغییرات اقلیمی تأثیر مخرب داشته باشد و خود عاملی بر خطر محیط زیستی تلقی شود.

 

تغییرات اقلیمی امری خودبه‌خودی و منفعل نیست، بلکه ماحصل بهره‌کشی بی‌حد و حصر از طبیعت و ساخت ‌و ساز بی‌رویه بر اساس عدم تطبیق‌پذیری با نیازهای بنیادی بافتار (context) است که به تدریج رخ می‌دهد؛ این روند مانند میرایی خاموش و حتی گمراه‌کننده است تا جایی که امروزه ما در اصفهان، تهران و مازندران به وضوح با خبرهای هولناک همچون فرونشست زمین، آلودگی‌های شدید هوا و … مواجهیم.

 

تغییرات اقلیمی تهدیدی جدی برای ایران و حتی در مقیاس بزرگ‌تر برای کره زمین است، اما خطرناک آن‌جاست که تصور کنیم این پدیده محدود به یک استان یا ناحیه است و نمی‌تواند گیلان را دچار بحران‌های شدید تر و مشابه اصفهان و تهران کند.

 

الگوهای ساخت ‌و ساز شهری و همچنین روستایی تاکنون با تهدید جدی قطع شریان‌های آب‌های زیرزمینی که با گودبرداری دو متری هم می‌توان به آن دست یافت، همراه بوده است. باید دانست که بر اساس نوع خاک و این سفره‌های زیرزمینی، گیلان جزو زیستگاه‌های حساس تلقی خواهد شد و این تیم و این نوع نگاه به توسعه بدون پشتوانه علمی، دانشگاهی و عملی، هرگز نمی‌تواند چشم‌انداز روشنی برای این منطقه باشند.

 

بررسی اجمالی سخنران‌های این اجلاس

 با این‌حال، پرسش‌هایی درباره صلاحیت این تیم مطرح است. گزارش‌هایی مبنی بر مسدود کردن برخی فعالان محیط‌زیست گیلانی توسط تیم رسانه‌ای صما در فضای مجازی وجود دارد که نگرانی‌هایی درباره شفافیت و تعهد محیط زیستی این سخنرانان و رسانه ایجاد کرده است.

 

 با توجه به سابقه حرفه‌ای اعضای این تیم، از جمله معماران آقای شهاب علیدوست، حامد بدری احمدی و دیگر سخنرانان، شائبه‌هایی از سبزشویی (Greenwashing) و تن‌دادن به تراکم‌فروشی برج‌سازی مشاهده می‌شود.

 

 پرسش این است که نظارت بر این اجلاس و ارزیابی صلاحیت این تیم بر عهده کدام نهاد، سازمان یا محفل آکادمیک گیلان خواهد بود؟ آیا در رشته‌های تحصیلی چون معماری، چیزی فراتر از رزومه فعالیت‌های عملی و علمی می‌تواند معیار سنجش قرار گیرد؟

 

 انتظار می‌رود نهادهای مسئول با دقت و شفافیت این موضوع را بررسی کرده و اطمینان حاصل کنند که توسعه پایدار و حفظ محیط‌زیست و منابع طبیعی گیلان در اولویت باشد؛ امری که باید در بستر علمی وعملی با مشارکت کارشناسان محیط زیست، معماران و شهرسازی داخل استان گیلان صورت گیرد.

 

آینده توسعه گیلان در چیست ؟

با توجه به شرایط کلان کشور و سال‌های طولانی فشار اقتصادی که در تمامی استان‌ها و لایه‌های عمیق‌تر اجتماع قابل مشاهده است، تاکنون تعریفی شفاف و دقیق از توسعه که مبتنی بر حداقل بهره‌کشی از منابع طبیعی باشد ارائه نشده است. این واژه پرابهام، همراه با الگوهای وارداتی، هرگز در سایر شهرها پاسخگوی نیازها نبوده و وضعیت را به بحران‌های جدی‌تری نزدیک کرده است.

 

 امروزه شاید مهم‌ترین نقش در تصمیمات توسعه‌ای را عموم مردم دارند؛ آنها باید در تعیین این‌که توسعه مطلوب گیلان چگونه باشد، صاحب نظر و تصمیم‌گیرنده باشند، و از روش‌هایی بهره بگیرند که در بخش‌هایی از دنیا به صورت موفق اجرا شده است.

 

 تمرکز بر کشاورزی و تولیدات کوچک در بخش خصوصی، فعالیت‌های خدماتی خرد، گردشگری پایدار با حداقل بهره‌کشی از طبیعت، توسعه حمل‌ونقل عمومی و رفع آلودگی‌های ناشی از فاضلاب شهری و زباله، خواسته‌هایی است که با پالایش مطالبات طی سال‌های گذشته می‌توان به آن دست یافت.

 

 متأسفانه با نادیده گرفتن فناوری و محروم‌سازی ساکنان اصلی گیلان، تمرکز نادرستی به سمت تجارت‌هایی سوق یافته که شامل ساخت‌وسازهای بزرگ‌مقیاس، پروژه‌های عمرانی فاقد هدف و گردشگری بدون برنامه و زیرساخت هستند و این روند گیلان را به بحران‌ها و چالش‌هایی مشابه استان‌های اصفهان و مازندران نزدیک می‌کند.

 

در ادامه خواهم پرداخت که;

  • چگونه باید ظرفیت ها را شناخت و انتخاب با چه منابعی می توان به توسعه پایدار رسید؟
  • تولید بحران مازاد یا حل بحران؟
  • اشتغال پایدار پاسخ آن چیست؟
  • چراغ سبز این روش توسعه مخرب از کجاست؟
  • و از همه مهم‌تر جغرافیای اصفهان در بحران فرونشست یا سرمایه‌گذارهای شکست‌خورده بهره‌کش؟

 

*معمار،مرمتگر

1
0
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.