خیابان نواب رشت دیگر یک خیابان معمولی نیست؛ قلبِ ناتراز نظام درمانی و قربانی خاموش شکست برنامهریزی شهری است. آنچه امروز در این محور و شبکه معابر پیرامونیاش جریان دارد، نه حاصل یک اتفاق ناگهانی، بلکه نتیجه چهاردهه بیتصمیمی، مجوزهای بیضابطه، سوداگری ملکی و رهاشدگی نظام سلامت در منطق بازار آزاد است.
نواب به تدریج ازیک خیابان مسکونی به کانونی فشرده ازمطبها،کلینیکها، داروخانهها و مشاغل وابسته تبدیل شده است؛ تمرکزی که نه بر اساس نیاز جمعیتی، بلکه بر پایه «پاخور اقتصادی» و رقابت صنفی پزشکان شکل گرفت.
امروز این محدوده، از چهارراه گلسار تا بوسار و بلوار نماز، به میدان تنش دائمی بیماران، خودروها و ساکنانی بدل شده که کیفیت زندگیشان قربانی منافع اقتصادی اقلیتی محدود شده است. ترافیک فلجکننده، کمبود پارکینگ، آلودگی صوتی و برهمخوردگی نظم محلهای، بهایی است که شهر برای این کلونیسازی میپردازد.
نواب یک نقطه سیاه نیست؛ زخمی چرکین و عفونی است که تومورهای بدخیماش به شریانهای شمالی رشت سرایت کرده و اگر مهار نشود، بهزودی بخش وسیعی از مناطق خوشنشین رشت در منطقه یک را خواهد بلعید. این فاجعه نه اتفاقی است، نه قابل توجیه!
این گزارشها روایتی مستند از چگونگی شکلگیری این گرهساز خدماتی و پرسشی جدی از مدیریت شهری و نظام سلامت است: چرا شهروندان باید هزینه ناکارآمدی سیاستها را بپردازند؟
***
ترافیک و نابسامانی؛ هزینه گزاف پزشکان بر دوش شهروندان
درست در جایی در شمال شهر رشت؛ از خیابان نواب تا محورهای فرعیاش، بلوارهای نماز تا انتهای گلباغ نماز و بلوار بوسار تا میدان قلیپور و سایر شبکههای مجاور به میدان جنگ بیماران و خودروها تبدیل شده؛ کافیست یک روز وقت بگذارید و در ساعات مختلف پیک ترافیکی (عصر تا غروب) در این محور شهری حضور یابید؛ از بلوارهای مجاور تا شبکه معابر متصل به نواب، این بههم ریختگی و این جنگ تن به تن را از نزدیک مشاهده میکنید.
از چهارراه گلسار تا بوسار و بلوار نماز، به میدان تنش دائمی بیماران، خودروها و ساکنانی بدل شده که کیفیت زندگیشان قربانی منافع اقتصادی اقلیتی محدود شده است. ترافیک فلجکننده، کمبود پارکینگ، آلودگی صوتی و برهمخوردگی نظم محلهای، بهایی است که شهر برای این کلونیسازی میپردازد
منافع اقتصادی یک اقلیت کوچک از جامعه پزشکی، حالا مانند یک غده بدخیم، سیستم شبکه معابر، شبکه ترافیکی، اقتصادی و کالبدی رشت را درگیر کرده است. این پدیده در شهرسازی به «جاذبه تجمیع» معروف است، اما در رشت به یک «گرهساز خدماتی» تمامعیار تبدیل شده است.
ریشههای اصلی آن به عدم سیاستگذاری و توزیع نامتوازن فضایی در حوزه خدمات درمانی، بیتوجهی جدی نسبت به طرحهای توسعه شهری، ساختار درمانی معیوب، خلأ قانونی و اعطای مجوزهای گسترده و بدون ضابطه، تغییر کاربری و تراکم غیرمجاز با اخذ جریمه در کمیسیونها و …. برمیگردد.
خیابان نواب دیگر یک خیابان معمولی با انبوهی از کاربریهای مسکونی و چند فعالیت خدماتی نیست؛ حالا به محوری درمانی بدل گردیده که منافع اقتصادی – صنفی جامعه پزشکان را بر دوش میکشد. در شرایطی میلیاردها تومان روزانه در ازای ویزیت پزشکان متخصص در قطب درمانی رشت به زمین میخورد، که نه خبری از تزریق این حجم سرمایه به بهبود زیرساختهای شهری است و نه تجهیزات عمومی!
از چهار دهه پیش که این روند تدریجی آغاز شد تا به امروز که مطبهای پزشکی مثل قارچ در آن سر برآوردهاند، روزانه کیفیت زیست شهروندان در این محدوده از رشت به گروگان گرفته میشود. حد فاصل چهارراه گلسار، خیابان نواب، بلوار نماز و بوسار به بازارِ مکاره پزشکان بدل شده که ترافیک، آلودگی، سر و صدا و نابسامانی آن، کیفیت زندگی ساکنان را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
منافع اقتصادی یک اقلیت کوچک از جامعه پزشکی، حالا مانند یک غده بدخیم، سیستم شبکه معابر، شبکه ترافیکی، اقتصادی و کالبدی رشت را درگیر کرده است. این پدیده در شهرسازی به «جاذبه تجمیع» معروف است، اما در رشت به یک «گرهساز خدماتی» تمامعیار تبدیل شده است
جاذبه درمانی رشت؛ فرصتی برای استان یا ساختاری نیازمند به اصلاح؟
رشت، بهعنوان مرکز پرجمعیت گیلان، همواره به دلیل برخورداری از شبکه درمانی توانمند و حضور پزشکان ماهر، جایگاه پیشرویی در ارائه خدمات درمانی داشته و جاذبهای ویژه برای بیماران و متخصصان ایجاد کرده است. این شهر نه تنها پذیرای بیماران از سرتاسر استان است، بلکه بهعنوان یک قطب درمانی، بیماران بسیاری از استانهای همجوار نظیر مازندران، قزوین و اردبیل را نیز جذب میکند. شواهدی حتی حاکی از آن است که منطقه درمانی نواب رشت، میزبان مراجعانی از آن سوی مرزهای شمالی بهویژه از جمهوری آذربایجان است.

این گستره فرامنطقهای، ظرفیتی بالقوه برای توسعه گردشگری سلامت در استان گیلان و شهر رشت فراهم میآورد؛ بااینحال، فقدان برنامهریزی هدفمند، عدم ایجاد «دهکدههای سلامت» و احداث «هابهای درمانی فوق تخصصی و عمومی» و از همه مهمتر، عدم بازطراحی و اصلاح ساختار ارایه خدمات درمانی در سطح ملی و متعاقباً در استان سبب شده است که این بخش، به جزیی از ساختار معیوب مدیریتی تبدیل شود که متاسفانه مدیریت شهری نیز در مهار آن موفق نبوده است.
منطقه یک از مناطق پنجگانه رشت، در شمالی ترین قسمت شهر واقع شده است. این منطقه مساحتی حدود ۲۱۳۰ هکتار دارد و بنا بر سرشماری های نفوس و مسکن مرکز آمار ایران در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ و برآورد مشاور طرح تفصیلی برای سال ۱۳۹۲، به ترتیب جمعیتی برابر با ۱۲۹۸۹۳، ۱۵۴۰۹۲، ۱۶۵۶۰۰ نفر را در خود جای داده است.
طبق طرح تفصیلی رشت، مساحت کاربری درمانی در منطقه یک رشت ۵۹۶۰۰ مترمربع است و ۴۰ واحد درمانی را در برمیگیرد. در این منطقه ۳ بیمارستان خصوصی (گیل، آریا و پارس) وجود دارد که از مراکز درمانی شاخص و تخصصی مرکزگیلان است. دیگر واحدهای درمانی موجود منطقه کلینیکهای تخصصی و مراکز بهزیستی، توانبخشی و ترک اعتیاد هستند. سرانه کاربری درمانی در منطقه یک ۳۶/۰ مترمربع است که در میانه بازه پیشنهادی طرح جامع ( ۰ تا ۶/۰ مترمربع در هستهها و ۹/۰ مترمربع برای کل شهر) است.
انتقال و جابهجایی مراکز درمانی (که بیشتر بهصورت تدریجی و نه یک رویداد ناگهانی رخ داده) عمدتاً در دهه ۱۳۷۰ شمسی (۱۹۹۰ میلادی) و بهطورِ خاص از اواسط دهه ۱۳۶۰ (پس از تاسیس دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال ۱۳۶۵) شتاب گرفته است
بررسی انتقال و جابهجایی مراکز درمانی در رشت
براساس بررسی تاریخچه مراکز درمانی رشت، انتقال و جابهجایی مراکز درمانی (که بیشتر بهصورت تدریجی و نه یک رویداد ناگهانی رخ داده) عمدتاً در دهه ۱۳۷۰ شمسی (۱۹۹۰ میلادی) و بهطورِ خاص از اواسط دهه ۱۳۶۰ (پس از تاسیس دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال ۱۳۶۵) شتاب گرفته است.
تاریخچه جابهجایی کاربریهای درمانی و کلینیکها و مطبهای پزشکی در رشت، نمونهای گویا از منطق اقتصادی-رفتاری حاکم بر این پدیده بوده، که این جابهجاییها را میتوان در چند دوره زمانی بررسی کرد:
-دهه ۱۳۴۰ و اوایل ۱۳۵۰: در این دوره، اغلب مطب پزشکان و کلینیکهای پزشکی در خیابانهای مرکزی و نسبتاً مرفه آنزمان رشت، همچون خیابانهای امام خمینی، شریعتی و نزدیک به صیقلان متمرکز بودند.
-دهه ۱۳۵۰ و اوایل ۱۳۶۰: در این دوره به تدریج، شاهد انتقال کلینیکها به مناطق دیگری از شهرهمچون؛ مطهری،حاجیآباد، لاکانی و تا حدودی بیستون و سبزه میدان بودیم. این جابهجاییها با پیشگامی پزشکانی چون دکتر فایق و دکتر طایب و همکارانشان صورت گرفت و همچنین، استقرار کلینیکها در اطراف چهارراههای پورسینا و میکاییل نیز به دلیل نزدیکی به بیمارستانها بوده است.
-دهه ۱۳۷۰ و اوایل ۱۳۸۰: خیابان امام خمینی، چهارراه پورسینا، چهارراه میکاییل و حاجیآباد همچنان از مراکز اصلی تجمع کلینیکها بودند. در این دوره، نشانههایی از انتقال به منطقه گلسار، بهویژه خیابان نواب دیده شد. این حرکت از اواخر دهه ۱۳۶۰ با حضور دکتر برزیگر در ساختمان کیان و دکتر باقری در ساختمان کیمیا آغاز شد.
انتقال و جابهجایی کاربریهای درمانی مرکز گیلان به محور نواب نه بر اساس نیازسنجی جمعیتی، بلکه صرفاً بر اساس “پاخور بیماران با توان پرداخت ویزیت خصوصی” و تمایل پزشکان به مجاورت با همکاران (اثر کلونی خارجی مثبت) و همچنین وجود بیمارستانهای خصوصی همچون گیل و آریا و بعدها پارس صورت گرفته است
-از میانه دهه ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰: یک هجوم ناگهانی و رقابتی در بازه زمانی ۱۰ ساله به منطقه گلسار رخ داد که منجر به تجمع غیرعادی کلینیکها در خیابان نواب و نواحی اطراف آن شد.
-دهه ۱۳۹۰ تا کنون: با اشباع خیابان نواب، انتقال کلینیکها به سمت بلوار نماز و بلوار بوسار (در حد فاصل بوسار تا قلیپور) آغاز شد. در این راستا، بسیاری از ساختمانهای واقع در معبر اصلی بلوار بوسار که از دهه پیش بازگشایی شده بود، نوسازی شدند و با کاربری درمانی و سایر مشاغل مرتبط فعالیت خود را آغاز کردند.

پاخور بیماران با توان پرداخت ویزیت خصوصی
نکته قابلتوجه در مورد انتقال و جابهجایی کاربریهای درمانی مرکز استان گیلان به محور نواب این است که این جابهجاییها نه بر اساس نیازسنجی جمعیتی، بلکه صرفاً بر اساس “پاخور بیماران با توان پرداخت ویزیت خصوصی” و تمایل پزشکان به مجاورت با همکاران (اثر کلونی خارجی مثبت) و همچنین وجود بیمارستانهای خصوصی همچون گیل و آریا و بعدها پارس صورت گرفته است.
بر اساس بررسیهای میدانی انجامشده در محدوده نواب و مناطق پیرامونی آن در شرایط کنونی درمجموع ۱۲۴ واحد درمانی و وابسته در این محدوده فعال هستند. البته شایان ذکر است پس از پیگیری خبرنگاران مرور و تماس با روابط عمومی علوم پزشکی استان و دکتر تیموری، مدیر نظارت و اعتبار بخشی این دانشگاه تا زمان انتشار این گزارش هنوز اطلاعات و آمار دقیق از کاربریهای درمانی فعال در نواب و نواحی پیرامونی آن بدست اعضای تحریریه نرسیده است.
ترکیب این کاربریها براساس بررسیهای میدانی خبرنگار مرور به شرح زیر است:
– ۲۰ واحد ساختمان پزشکان
– ۹ آزمایشگاه تشخیص طبی
– ۳۴ داروخانه
– ۴ مرکز فیزیوتراپی
– ۵ مرکز سونوگرافی
– ۲۶ واحد فروش تجهیزات پزشکی
– ۱۶ عینکفروشی
– ۱۰ فروشگاه کفش طبی
– ۲۰ واحد متفرقه مرتبط با خدمات پزشکی
در میان این مجموعهها، ۲۰ ساختمان پزشکان فعال در محدوده نواب وجود دارد که در آنها پزشکان متخصص در رشتههای مختلف از جمله قلب، مغز و اعصاب، ارتوپدی، گوارش، پوست و مو و دندانپزشکی مشغول به فعالیت هستند. همچنین در این محدوده، سه داروخانه از داروخانههای شاخص و معتبر شهر رشت و استان قرار دارند که بهواسطه تامین و عرضه داروهای کمیاب برای بیماران خاص، از اهمیت ویژهای برخوردارند. بهطور کلی، محدوده نواب بهدلیل تمرکز بالای مراکز درمانی، خدمات تخصصی پزشکی و دارویی، از نواحی مهم و فعال در حوزه سلامت شهری محسوب میشود.
تمرکز بیش از اندازه و غیرعادی کاربریهای درمانی،استقرار مطب پزشکی، مجتمعهای پزشکان، آزمایشگاهها، تجهیزاتپزشکی، داروخانهها و سایر مشاغل مرتبط حوزه درمان آنهم با فقدان زیرساختهای شهری منجر به ایجاد گرههای ترافیکی و اختلال در نظام شبکه معابر شهر شده و در ساعات اوج ترافیک، تردد در این محدودهها و معابر همجوار را با دشواری مواجه ساخته است
کاتجاریسازی خدمات درمانی؛ از پاخور شدن تا چرخه پاسکاری منابع
یکی از مهمترین چالشهای ساختاری نظام ارایه خدمات سلامت در ایران، و بهطورِ خاص در گیلان، پدیده «کلونیسازی» و «پاخور شدن» مطبهای پزشکان متخصص و فوقتخصص است. این پدیده به معنای تجمع غیرطبیعی و متمرکز مطبها در مناطق مرفه و پرتردد شهری است که پیامد مستقیم آن، کاهش شدید دسترسی بیماران ساکن در مناطق حاشیهای و کمبرخوردار به خدمات تخصصی محسوب میشود.
تا زمانی که توزیع خدمات تخصصی بر مبنای «نیاز جمعیتی» و «نظام ارجاع الزامآور» تنظیم نشود و صرفاً بر پایه منطق بازار آزاد و تصمیمات فردی پزشکان استوار باشد، این روند ادامه یافته و اصل عدالت در دسترسی به خدمات تخصصی تضعیف خواهد شد.
ارزش تجاری بالاتر و تضمین مراجعات
دلیل اصلی این تمرکز، جنبه اقتصادی و بازگشت سرمایه است؛ پزشکان به دلیل ارزش تجاری بالاتر و تضمین مراجعات، ترجیح میدهند مطب خود را در نواحی پرسود و پرترافیک مانند محدوده گلسار، چهارراههای اصلی یا خیابانهای همجوار نواب مستقر سازند.
علاوه براین همپوشانی و پیوستگی خدمات درمانی(شامل مطب، آزمایشگاه، داروخانه و رادیولوژی) در یک محدوده واحد، گرچه در حالت طبیعی میتواند به نفع بیمار باشد، اما در این ساختار، اغلب به شکلی غیرطبیعی و تجاری درمیآید. این وضعیت منجر به شکلگیری چرخهای میشود که در آن به محض ورود بیمار، پزشک او را بهصورت زنجیرهای برای آزمایش،عکسبرداری و نسخهنویسی به مراکز وابسته ارجاع میدهد و مراکز درمانی به نوعی به یکدیگر «کار پاس میدهند».
از اختلال در نظام شبکه معابر تا ایجاد گرههای ترافیکی
با این تفاسیر؛ تمرکز بیش از اندازه و غیرعادی کاربریهای درمانی، استقرار مطب پزشکی، مجتمعهای پزشکان، آزمایشگاهها، تجهیزاتپزشکی، داروخانهها و سایر مشاغل مرتبط حوزه درمان آنهم با فقدان زیرساختهای شهری همچون؛ پارکینگ طبقاتی کافی و استاندارد در حد فاصل چهارراه گلسار تا بوسار و ابتدای خیابان سعدی، خیابان نواب و بلوار نماز و بوسار، چالشهایی را برای رشت و شهروندان و مراجعین این قطب درمانی به همراه داشته است.
این تمرکز، منجر به ایجاد گرههای ترافیکی و اختلال در نظام شبکه معابر شهر شده و در ساعات اوج ترافیک، تردد در این محدودهها و معابر همجوار را با دشواری مواجه ساخته است.
در این رابطه پرسش اساسی مطرح میشود؛ آیا توزیع فضایی خدمات بهداشتی و درمانی، با استفاده از مدل مسافت استاندارد، انطباقی با پراکنش جمعیتی شهر رشت دارد یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا تناسبی بین جمعیت ساکن در مناطق مختلف شهر رشت (بهویژه مناطق پنجگانه) و میزان دسترسی آنها به خدمات درمانی موجود در این محدوده متمرکز وجود دارد؟ ارزیابی دقیق این موضوع مستلزم مقایسهی جمعیت مناطق پنجگانهی شهر رشت با منطقهی یک و سنجش تناسب حجم کاربریهای درمانی مستقر در هر منطقه با جمعیت ساکن در آن است.