گروم گروم گروم بل(صدای شکستن و سوختن هیزم)
نوروزما، نوروزبل(اشاره به روزآغازین و شعلهی نوروزی)
نوسال ببون سال سو(دعا: خدایا سال نو سال نور و سرشار روشنایی باشد)
نو بدی خونه واشو( تازگی و طراوت را به عنوان پاگشای عروس سال تازه ارمغان بده)
این شعر میراثی به قدمت تاریخ است. صبح نخستین روز از سال جدید دیلمی یا گیلانی به نام “نوروز بل” با همین شعر شروع میشود. مردان و زنانی که در کوهپایه این جشن را برپا میکردند که یعنی سال تازه شروع شده است. نوروزبل یکی از آیینهای وابسته به گاهشماری گیلان است. این گاهشمار نیز ماننده سال شمسی دارای دوازده ماه سی روزه است. اولین ماه این گاهشمار «نوروزما» است.
نوروزما، کرچه ما، اریه ما، تیرما، مردال ما، شریرما، امیرما، اول ما، سیاما، دیاما، ورفنه ما، اسفندارما…دوازده ماه این گاهشمار است.
آنچه از پیشینیان به ما رسیده مبین این مطلب است که در غروب روز سیام اسفندارمای گیلانی کوه نشینان بویژه «گالش ها»آتشی عظیم بر فراز بلندترین تپهها برمی افروزند و گرد آن نیایش میکنند و اشعاری که در سطور اول نوشتیم و با این مضمون بیان میکنند. مردم در کوهپایهها با جمع کردن هیزم و برپایی آتش جشن پاکی بر تیرگی را برپا میکنند.
در این مراسم مردم لباسهایی نو میپوشند و شیرینی پخش میکنند و به جشن و سرور میگذرانند. بازشناساندن این آیین ارجمند را مدیون بزرگانی چون زنده یادان محمدولی مظفری و محمود پاینده لنگرودی هستیم. بعدها بزرگانی چون عبدالرحمان عمادی و به خصوص دانشمند فرزانه استاد نصرالله هومند آملی این جشن را ثبت و بسط بیشتری دادند.
گفته میشود مردم کوهستانهای جنوب شرقی گیلان هرساله این آیین را پاس میداشتند ولی به دلایلی از جمله تقارن ماههای حرام با ایام شادی و پایکوبی و از طرفی فشار حکومتهای مذهبی رفته رفته در محاق رفته و خبری بگوش نمیرسید.
جشنی بر مبنای تقویم خورشیدی
آن گونه که عبدالرحمان عمادی میگوید: «نوروزبل در حقیقت یک جشنی است مربوط به تقویم خورشیدی مردم بسیار قدیم، ازعهد کاسیان، پیش ازعهد هخامنشیان، پیش ازمادها و برمبنای علمی است. نه این که گالش ها فقط آتش روشن کنند. مبنای علمی اش هم از خورشید شروع میشود. ماهی که اینکار را میکنند ماه مرداد است که در زرتشتی امرداد خوانده میشود و ماه شیر و خورشید است. یعنی برجی است که خانه اختصاصی خورشید است. از هفت ستاره نجوم قدیم، یک ستاره که خداوند و فرمانروای روز بود خورشید است. خانه نجومی خورشید در نجوم قدیم Sunday است که می شود روز یک شنبه. ماه مرداد هم ماه شیر و خورشید است.
در این تقویم، اول نوروز ما بر مبنای تقویم خورشیدی، از خورشید شروع میشود و درست هم هست چون تقویم در تمام اقوام متمدن و شهرنشین و دهقان از خورشید است. همان طورکه میدانید چند گونه تقویم داریم. یک نوع تقویم قمری است که بر مبنای گردش ماه است و یک تقویم خورشیدی که برمبنای گردش خورشید است که به طور نسبی عبارت است از ۳۶۵ روز و یک چهارم روز.»(۱)
نوروز بل جزیی از فرهنگ ماست
در خصوص این آیین «صفرعلی رمضانی» پژوهشگر حوزه فرهنگ گیلان نیز در گفتاری توضیح داده است: از دیرباز محاسبه روز و ماه و سال برعهده منجمان بومی بود. این آیین متعلق به کوه نشینان گیلان بوده و گالشها بدلیل سهولت در حفظ ایام روزهای ماه را به عدد میشناختند. اگرچه امروزه در گاهشمار “بهدینان” اسامی روزهای ماه دارای عناوینی چون رام، باد، دی به آذر و… است.
آنچه این پژوهشگر میگوید حاکی از آنست که هزاران سال است که این عید در گیلان گرامی داشته میشود. نوروزبل یک آیین است. یک آیین کاربردی و نه عقیدتی. بعضیها این آیین را به زرتشتیان منصوب میکنند درحالیکه زرتشت ۲۵۰۰ سال قدمت دارد و این آیین ۱۴۰۰۰ سال. این آیین جزیی از اعتقاد گیلانی هاست.
به گفتهی وی، نوروزبل تنها جزیی از فرهنگ ماست. فرهنگ ما هم چیزی نیست جز مجموعهای از آیینها، لباس پوشیدنها، بازیها، غذاها، تنوع سازها و همین آیین ها. همیشه معتقدم که ملتی میتواند روی پای خودش بایستد که خودش را بشناسد. ما گیلانیها نیز باید خودمان را بشناسیم
یکی از ویژگیهای ملت گیلان این است که گاهشماری خودش را دارد. آیین خودش را دارد. شناختن این آیینها باعث میشود خودمان را پیدا کنیم. قومهای دیگر هم آیین خود را دارند اما ما مثل آنها نیستیم که دنبال جرایانات انحرافی باشیم. ما برخلاف سایر اقوام هیچگاه دنبال پان نبودیم. گیلکها همیشه به تمامیت ارضی ایران احترام میگذاشتند. رمضانی با بیان این نکات اظهار کرده است: هیچ وقت خود را جدا از ایران ندیدند و موجودیت خود را به موجودیت ایران گره زدند و خود را ایرانی میدانند. هیچ وقت در تاریخ نخواندید که گیلانیها به دنبال جدایی از حاکمیت مرکزی باشند. پس آیین هایشان نیز خطری برای تمامیت ارضی ندارد چون اصلا ایدئولوژیک نیست. ضد دین نیست. کاری به دین ندارد. فقط جزیی از یک فرهنگ قدیمی است.
نوروز بل، جشنی برای همه ما
بَل bal در لفظ مردم کوهستان یا وَل val، در تلفظ مردم جلگه، در زبان گیلکی به معنی شعله آتش است و نوروز بل یعنی شعله آتش نوروزی. منظور از نوروز، نه نوروز ملی و سراسری ایران، و حتی فراتر از آن، فلات قاره ایران، بلکه نوروز بومی و ولایتی معروف به دیلمی یا گالشی خودمان یعنی نوروز گیلان باستان است.
در کتاب محمود پاینده لنگرودی نوشته شده است: «نوروز بل جشنی است که عصر آخرین شب سال یعنی آخرین روز اسپندار ما و شب اولین روز سال یعنی اول نوروز ما به تقویم مردم گیلان برگزار میشود و با مراسم خاصی همراه است که از گذشتههای دور تاکنون حفظ شده و سینه به سینه به ما رسیده است.
جشن نوروز بل در نیمه مرداد هر سال یعنی وسط تابستان یا به تعبیر قدیمیها قلب الاسد، بین ۱۳ تا ۱۷ مرداد برپا میشود و مرداد هم طبق نجوم قدیم ماه شیر و خورشید است. چون سال از مرداد و از خانه خورشید شروع میشود و سال شمسی و خورشیدی است، از این رو به «افتوشومار» یا آفتاب شمار یعنی سال و تقویم آفتابی یا شمسی معروف است و چون گالشان بیشتر در حفظ و نگهداشت آن کوشیدهاند و با حساب روز و ماه و سال آن کار میکنند به گالش شومار یا تقویم گالشی نیز معروف است و چون سال شماری باستانی و مربوط به تاریخ قدیم و دوره دیلمی هاست به تقویم دیلمی نیز نامبردار است .مردم از گذشتههای دور به هفت ستاره اعتقادی عمیق داشتند که خورشید یکی از آنها و بزرگترین آنها بوده است.»
این ستارهها هر کدام فراز و فرودی داشتند که مال خورشید از همه نمایانتر و برجستهتر بود. حرکات زمین و آسمان، شب و روز، گردش ماه و سال، فصول چهارگانه، سرما و گرما را با فراز و فرود آن میسنجیدند. این سنجش که بر مبنای وضعیت خورشید بود، سال خورشیدی را رقم میزد و دو حالت داشت: حالت اعتدالی و حالت انقلابی.
با هم در کتاب پاینده آمده است، “تفاوت سال خورشیدی رسمی کشور با سال خورشیدی گیلان باستان در این است که در تقویم کشوری، ملی و رسمی جانب اعتدال شب و روز و گرما و سرما به اصطلاح اعتدال بهاری گرفته شده ولی در تقویم بومی و گیلانی ما جانب انقلاب تابستانی یعنی اوج گرما، طول روز و کوتاهی شب و آغاز فرود آن گرفته شده است، همانطور که در تقویم میلادی، جانب انقلاب زمستانی یعنی اوج سرما و بلندی شب و کوتاهی روز و فرود آن در نظر گرفته شده است. البته نوروز شبیه به نوروز ما گیلانیها را، ابوریحان بیرونی دانشمند برجسته ایرانی در یکی از کتابهای خود، در خوارزم گزارش داده است. البته روشن کردن آتش در نیمه تابستان در برخی جاهای ایران و خارج از ایران نیز وجود دارد از جمله ملاحان جنوب کشور که نیمه تابستان را جشن میگیرند و آتش میافروزند و هموطنان زرتشتی هم در اواسط تابستان در یزد و کرمان آتش امرداد روشن میکنند. در ارمنستان نیز ارامنه نیمه تابستان جشنی برپا میدارند و آتش برپا میکنند.”
بهرحال اجرای مراسم نوروز بل نشان دهنده پشت سر گذاشتن اوج گرما و طول روز و از سر گرفتن فرود آن است. در ضمن آغاز و ابتدای تهیه و تدارک کوچ از ییلاق به طرف دشت گیلان نیز هست و این البته مقارن زمانی است که محصولات دامی و زراعی برداشت شده و اوقات فراغت حاصل گشته است و مردم به انواع و اقسام مراسم به ویژه جشنها رو میآورند که نمونه آن امروزه به صورت عروسی، جشن خرمن، علم واچینی و غیره در جای جای روستاهای منطقه برگزار میشود.
اجرای مراسم نوروز بل و افروختن آتش بر فراز قلل کوهها البته بر عهده گالشها یعنی چوپانها بوده است که با گلههای گاو و گوسفند و بز خود اغلب به مراتع و ارتفاعات کوچ میکنند. این گروه از گالشان سخت معتقدند که به هنگام اجرای مراسم نوروز بل باید از هر نظر تمیز باشند و شولا و کلاهی نمدی که بر سر دارند باید بری از هر آلودگی باشد. بنابراین تازهترین شولای خود را پوشیده در جشن شرکت میکنند.
به هنگام تحویل سال در بالای کوههای مرتفع به فاصلههای دور از هم با هدایت یک سرگالش آگاه و وارد به زمان دقیق تحویل سال، آتش بزرگی میافروزند و به این وسیله تحویل سال جدید را به یکدیگر اطلاع میدهند. شعله آتشی که آنها از فراز کوهها میافروزند علامتی است برای مردم تمامی روستاهای اطراف به خصوص جنگل نشینان که از میان انبوه جنگلها مطلع شوند سال نو فرا رسیده است تا به پیشواز آن بروند.”