در روز 31 تیرماه 1404 اعلام وقوع حریق گسترده در یکی از مجتمعهای تجاری منطقه آزاد انزلی از جمله حوادثی بود که بار دیگر نگاههای کارشناسان را به لزوم رعایت مقررات ملی ساختمان و ایمنسازی سازههای تجاری و مسکونی جلب کرد. چرا که آتشسوزی در مجتمعهای تجاری به دلیل بار زیاد مواد سوختنی و جمعیت زیاد و پیچیده بودن تخلیه اضطراری و عملیات اطفای حریق، بسیار اهمیت دارد.
پایگاه تحلیلی خبری مرور با توجه به تشابه حادثه آتشسوزی مرکز تجاری ونوس در منطقه آزاد انزلی و بهدنبال آن در روزهای گذشته برای بار دوم در مجتمع تجاری کاسپین با حوادث ناگوار دیگر مجتمعهای تجاری کشور از جمله پلاسکو و نیز تداوم وقوع تخلفات چشمگیر ساختمانی و ایمنسازی در برخی ساختمانهای تجاری، با دعوت از برخی متخصصان حوزه عمران و سازه و آتشنشانی، طی میزگردی به بررسی دلایل وقوع این حادثه تلخ در گیلان پرداخت.
اولین بخش از گزارش گفت وگوی این میزگرد تخصصی را در زیر بخوانید.
***

بخش اول
«محمود باطنی» متخصص ایمنی و آتشنشانی اولین مدعو در این میزگرد با اشاره به بازدید اولیه خود از این مرکز تجاری منطقه آزاد انزلی، لحظات اولیه وقوع آتشسوزی را اینگونه شرح داد: با اعلام فروشندگان از احساس بوی نامطبوع و سوختگی و سرکشی نگهبان مجموعه به طبقه دوم که انبارها در آن واقع شدهاند، در ابتدا آتشی دیده نشد اما بوی بسیار شدید سوختگی در انتهای سالن احساس شد و همچنین فروشندگان از مشاهده نور قرمز رنگی در سقف کاذب این طبقه خبر دادند که گفته شده هسته اولیه آتش از این نقطه بوده است.
– پایگاه مرور:
چه ساعتی این اتفاق رخ داد؟
-محمود باطنی:
صبح این اتفاق افتاد ساعت دقیق آن را نمیدانم و نپرسیدم. اما اولین شعله آتش از آنجا بود و حالا با توجه به اینکه سقف شیروانی در این مجتمع بطور یکپارچه به یکدیگر متصل هستند، شعلههای آتش به سرعت به انبارها انتقال پیدا کرد و حریق گسترش یافت.
در یکی دو ساعت اول سعی بر این بود که پرسنل حاضر، با خاموشکنندههایی که در محل نصب بود از گسترش آتش جلوگیری کنند و تا جایی هم موفق به انجام این کار شدند. حتی با شیلنگهای آبی که در جعبههای آتش نشانی قرار داشت، این قضیه را تا حدود ۴۰ دقیقه مدیریت کردند اما بعد از آن دیگر شعلههای آتش به حدی رسیده بود که با وسایل حاضر قابلکنترل نبود و مسؤولین مربوطه، دستور تخلیه و عقبنشینی برای اطفاء حریق را دادند و به فراخور ماشینهای اطفای حریق به مجموعه آمدند.
باطنی: گسترش آتش چیزی نیست جز کمبود لوازم آتشنشانی، به هر حال مواد اطفاعی آتش که شامل آب، پودر آتش نشانی، فرم آتشنشانی و… که اگر در هنگام آتشسوزی وجود نداشته باشد باید تماشاگر حریق بود و کاری نمیتوان کرد
در این میان مواردی به نقل از برخی کسبه در خصوص کمبود امکانات اطفا مطرح شده است که لازم است مطرح کنم. مورد اول عدم دسترسی آتشنشانها به دستگاه تنفسی برای حضور در حریق بود. یا شاید تخلیه زود هنگام کپسولهای تنفسی که چندان به کار ماموران آتشنشانی برای ورود به هسته اولیه حریق نیامد.
مورد بعدی کمبود آب آتشنشانی بود که در مقطعی حتی گفته شد که آب بود اما ماشینهایی که برای برای شارژ مجدد به ایستگاه بازگشتند با تاخیر بیش از یکساعت مراجعه کردند. همینطور عدم منبع درست برای آبگیری تانکرهای آبرسان، یکی از معضلاتی بود که به گسترش حریق دامن زد. در ادامه نیز سایر لدرها و تجهیزات، دستگاه تنفسی و کمپرسورها به فراخورِ ساعت ۴ یا ۵ بعد از ظهر رسیدند که دیگر مثمر ثمر نبودند.
یک بخشی از تخریب مجتمع نیز مربوط به شیشههای شکسته بود که توسط غرفهداران برای تخلیه سریع اموالشان صورت گرفت. یعنی ناشی از خود آتش نبود و بخشی از مرکز حریق نیز به شدت به لحاظ ساختمانی آسیب دیده بود که این در تخصص من نیست.
باطنی تصریح کرد: آنچه که بصری در این مجتمع مشاهده کردم؛ تمامی ستونهای موجود دفرمه شده، سقفها بعضا فرو ریخته بودند اما خیلی از راهروها که در مجاورت ۳۰ متری ۲۰ متری آسیب چندانی ندیده بودند.
به هر طریق گستردگی آتش و عدم کنترل در جلوگیری از گسترش آن یکی از عواملی بوده که این مسئله را طولانی کرده و گسترش آتش هم چیزی نیست جز کمبود لوازم آتشنشانی، به هر حال مواد اطفاعی آتش که شامل آب، پودر آتشنشانی، فرم آتشنشانی و… جز مواردی است که اگر در هنگام آتشسوزی وجود نداشته باشد باید تماشاگر حریق بود و کاری نمیتوان کرد.
یک بخش دیگر در گسترش آتش هم به مبحث ساختمانی باز میگردد که متأسفانه وجود ضعف در سلسله موارد عنوان شده باعث شد که این آتشسوزی طولانی بشود.
قاعدتا دوستان از لحاظ ساختمانی تحلیل خواهند داشت که با برخی از اقدامات حذفی این حریق کنترل شود. در بخش اکتیوی که بنده خدمت شما هستم قاعدتا خیلی از موارد وجود نداشت.
متأسفانه این اتفاق دقیقا شبیه کمربندی است که ما میبندیم. کمربند ایمنی چیز بسیار ساده، کمخرج و اصلا بدون هزینه است اما تبعات عدم استفاده از آن بسیار بسیار غیرقابل تحمل است. در اینجا مواردی مثل خاموشکنندهها، شیرهای آتشنشانی اطراف مجموعه، اکتیو بودن پمپهای آتشنشانی همه اینها به مثابه همان کمربند ایمنی هستند که ممکن است تا آخر عمر هم استفاده نشود اما در لحظهای که مورد نیاز هستند باید ارزش خودشان را نشان دهند.
این خلاصهای از روایت و چکیدهای از موارد بود که حالا اگر در بحث بخواهیم هر کدام از این موارد را بست بدهیم در خدمت دوستان هستم.
باطنی: بزرگترین آتش دنیا در لحظه نخست با یک لیوان آب قابل کنترل است اما در صورتی که در لحظه اول و در لحظه طلایی به آتش برسند. این قانون آتشنشانی و آتش است در غیر اینصورت هر چقدر از این زمان دور بشوید احتمال غلبه بر آتش سختتر و سختتر میشود
– پایگاه مرور:
ممنون از شما. البته ما یک سری سوالهایی را پیشبینی کرده بودیم که از حضرت عالی سوال کنیم که شما به تعدادی از آن سوالات در صحبتهایتان، تا اینجا که توضیح دادید، پاسخ دادید.
حال سوالی پیش میآید در خصوص اینکه اگر ماشینآلات خود منطقه آزاد کفاف آتشی به بزرگی ونوس رانداشت چرا از همان ابتدا با شهرداری بندر انزلی، رشت، و خمام وارد واقع مذاکره نشدند یا از آنها درخواست کمک نکردند یا اگر این درخواست انجام شد و دیر رسیدند، در این خصوص توضیح دهید.
-محمود باطنی:
ابتدا در خصوص خود آتش یک مقدمه کوچک بگوییم. بزرگترین آتش دنیا در لحظه نخست با یک لیوان آب قابل کنترل است اما در صورتی که در لحظه اول و در لحظه طلایی به آتش برسند.
این قانون آتشنشانی و آتش است در غیراینصورت هر چقدر از این زمان دور بشوید احتمال غلبه بر آتش سختتر و سختتر میشود و به نقطهای میرسد که دیگر شما اصلا نباید با آتش مقابله کنید بلکه باید جلوی بست و افزایش آن را بگیرید.
یعنی باید آن را کنترل کنید و مواردی که باعث افزایش آتش میشود را از بین ببرید یا اینکه آنقدر تضعیف شود که حالا شما بتوانید با آن مقابله کنید چون آن زمان تمرکز بر روی آتش از تکثیر آتش در جاهای دیگر جلوگیری میکند.
در خصوص اینکه ماشینهای آتشنشانی منطقه کافی نبودند یا به موقع نرسیدند، من اطلاعی از زمان رسیدنشان ندارم و البته من مسؤول کنترل این موضوع نبودم. فقط برای اینکه در این جلسه باشم و حرفی برای گفتن داشته باشم لازم دیدم یک بار از منطقه دیدم کنم و با چند نفر آگاه صحبت کنم.
قاعدتا اینکه در چه ساعتی تماس گرفته شد و چه ساعتی آمدند و رفتند، قابلبررسی و کنکاش است. یک ماشین آتشنشانی سبک، قابلیت ذخیره حدودا دو تا دو تن ونیم آب را دارد.
در عینحال رساندن آب به هستههای آتش، با لولهها و شلنگهای آتشنشانی که به هم کوک شده بودند، روش خیلی مناسبی نیست، خیلی سخت است که بتوانند به موقع برسند و آتش را خاموش کنند.
دلیل اصلی عدم موفقیت این تعداد ماشین آتشنشانی این نکته است آب به جای درستی منتقل نشد و در حقیقت به بن حریق اثر نکرد.
من آنجا بودم و یکی از دوستان گفت؛ که اگر لدر آتشنشانی حضور داشتند میتوانست کمک کند. اتفاقا من معتقدم که لدر آتشنشانی خوب عمل کرد بهنظرم رساندن آب حتی به روشهای موجود در استانداردهای ما، بیشتر میتواند تاثیر داشته باشد.
حرکت ماشین آتشنشانی از رشت به سمت حادثه حدودا 40 الی45 دقیقه طول میکشد و این یعنی مرگ زمان اطفاع حریق. به نظر من روشهای سادهتر و ارزانتر مثل دستگاه تنفسی یا همان سیستم آب آتشنشانی پیوستهای که وجود دارد میتوانست مفید باشد.
حسین معز: حریق آتشسوزی بدترین اتفاقیست که یک سازه فلزی میتواند در دوران خدمترسانی خود به آن دچار شود. حریق در دماهای نسبتا زیاد، باعث کاهش مقاومت فولاد میشود و سختی آن را کاهش میدهد و اگر فولاد تحت بارگذاری باشد باعث فروریزش سازه میشود که متاسفانه چندینبار این اتفاق افتاده است
این موضوع را فراموش کردم که بگویم و آن اینکه که آن ۲۰۰۰ و خورده لیتری که در ماشین سبک هست با توجه به پمپی که در ماشین قرار دارد اگر ماکسیمم توانش را استفاده کند حدود یک دقیقه یک دقیقه و ۳۰ ثانیه آب مصرف میکند و این زمان حتی برای مدیریت آب، مدیریت پاشش بر روی حریق کافی نیست.
ماشینهای سنگین، ماشین پالایشگاهی یا ماشین تن، ماکسیمم تا ۸۱۰ تن نرمال آب دارند که اینها هم آب زیادی نیست و معمولا برای کمکهای اولیه استفاده میشوند و بعد از این ماشین آبرسان یا شیرهای آتشنشانیاند که کمککننده هستند و در ارتفاع سریع هم اگر این موارد را از آنها بگیرید مثل سربازی میماند که اسلحه دارد اما بدون فشنگ میخواهد به جنگ برود و خیلی مؤثر نیستند.
– پایگاه مرور:
ممنون از توضیحات شما. آقای شعبانی یا آقای معز هر کدام از دوستان به اولین سوال پاسخ بدهند: اینکه با توجه به وسعت مجموعه که ۵۴ هزار متر مربع و سه طبقه است آیا طراحی سازه برای تحمل بارهای ناشی از آتشسوزی و جلوگیری از فروریزش مناسب بود؟ اگر تحلیلی از این سازه دارید بفرمایید.
– حسین معز:
حریق آتشسوزی بدترین اتفاقیست که یک سازه فلزی میتواند در دوران خدمترسانی خود به آن دچار شود. حریق در دماهای نسبتا زیاد، باعث کاهش مقاومت فولاد میشود و سختی آن را کاهش میدهد و اگر فولاد تحت بارگذاری باشد باعث فروریزش سازه میشود که متأسفانه چندینبار این اتفاق افتاده است.

حتی در سطح بینالمللی مشاهده کردیم که در کشور آمریکا هم چندین بار این اتفاق رخ داده است. بهعنوان مثال فروریختن برج تجارت جهانی که یکی از علتهای اصلی آن، بحث حریقی بوده که در طبقات میانی به وجود آمد و یا ساختمان پلاسکو که به دمایی نزدیک به هزار درجه هم رسید.
در خصوص پروژه خاص مجتمع تجاری ونوس؛ بحث حریق را میتوانیم به پوششهای محافظ فلزی در برابر حریم نسبت بدهیم. در بحث طراحی سازه معمولا کمتر پیش میآید که طراحی صورت بگیرد که دچار حریق بشود اما فرو نریزد.
در اینحالت غیراقتصادی میشود و غیرممکن است که کارفرمایی قبول کند که ستونهایش را سه یا چهار برابر کند که شاید حریقی رخ دهد و آن را فرو بریزد. این قسمت ریسک را معمولا کنار میگذاریم و در جایی بیشتر کار میکنیم که نگذاریم دمای بالا به فولاد برسد. مثلا از روکشهای ضدحریق اسپرینگلر استفاده میکنیم، که دما را زیر ۳۰۰ درجه نگاه میدارد، تا نگذاریم دما بالاتر برود چون بالا رفتن دما مشکل ایجاد میکند. لذا پوششی انتخاب میکنیم که ساکنین بتوانند خیلی سریع از محل فرار کنند و امنیت جانی ساکنین در آن زمان کوتاه فراهم شود.
درخصوص وسایل مسائل اطفاع حریق معمولا مبحث سوم مقررات ملی مطرح است. در مجلد کامل این مبحث مواردی آمده تا ما بتوانیم هم از سرایت حریق به فولاد و هم از سرایتش در کل سازمان جلوگیری کنیم.
در حقیقت آسیب به سازه، زمانی که حریق گسترده رخ میدهد اجتنابناپذیر است. اما اکنون بحث سازهایی که طراحی شده نیست بلکه مساله این است که آیا این سازه در بازسازی بعدی خودش الزامات حریق را رعایت خواهد کرد؟
آیا میشود با کاهش مقاومتی که به وجود آمده آن را بازسازی و ترمیم کرد و آن را به سطح ایمنی رساند. چون متأسفانه در لحظه حریق کاهش مقاومت رخ میدهد. بهعنوان مثال در ۶۱۰ درجه به ۳۰% مقاومت میرسد و متأسفانه اثری ماندگار روی فولاد میگذارد. یعنی در دمای بالای ۶۰۰ درجه مقاومت ۶۰ تا ۷۰ درصد آن باقی میماند و ۳۰یا 40 درصد آن کاهش پیدا میکند.
شعبانی: در این قبیل حوادث مهمترین آسیب در واقع آسیبی است که به جان انسانها وارد شده است. متاسفانه نسبت به مقوله ایمنی (این البته عین عبارتیست که در گزارش در وزارت راه و شهرسازی آمده است) به صورت تاریخی کمتوجهی شده است
کاهش مقاومت در ساختار مولکولی فولاد و آلیاژهای موجود در آن، بهویژه در فولاد نرم که خطرناکترین نوع محسوب میشود، یکی از پیامدهای اصلی حریق است. این کاهش مقاومت در طول مدت آتشسوزی و تحت تأثیر دمای بالای آن رخ میدهد. برآورد ما نشان میدهد که دمای حریق بیش از ۸۰۰ درجه سانتیگراد و حتی ممکن است بیشتر بوده باشد. در چنین دمایی، احتمالا مقاومت فولاد به حدود ۵۰ درصد مقدار اولیه کاهش مییابد. مطابق آییننامههای اروپایی، بهویژه یوروکد، رابطه بین دما، زمان حریق و مقاومت باقیمانده فولاد مشخص شده است و باید بر این اساس ارزیابیهای لازم انجام شود. با توجه به این شرایط، بهاحتمال زیاد تغییرات قابلتوجهی در ساختار سازه، بهویژه در طبقهی آخر، مشاهده خواهد شد.
یک مورد دیگر اینکه این سازه یک شانس بزرگ داشت و آن این بود که حریق در طبقه آخر اتفاق افتاد و اگر این اتفاق در طبقه پایین میافتاد تحت بارِ وزن طبقات بالا قرار میگرفت و به احتمال زیاد ساختمان فرو میریخت. و دیگر اینکه قسمت عمده طبقه آخر هم سقف شیبدار بود که سولههای بغل هم با شیب کم قرار داشتند که وزن خیلی زیادی هم نداشت آن طبقه و سقف آن عامل کمکی شد که سازه فرو نریخت و یک شانس خیلی بزرگی بود که افراد توانستند وسایلشان را بیرون ببرند و تامین امنیت جانی نیز تقریبا انجام شد و تقریبا گازگرفتگی و دود گرفتی رخ نداد و آوار بر سر شخصی خراب نشد و این واقعا یک لطف بزرگی بود که شامل این سازه شد.
– پایگاه مرور:
در صحبتهایتان به سوال دیگری از ما هم پاسخ دادید. در سازههایی از این نوع، معمولا فضاهایی بهعنوان انبار در نظر گرفته میشود. این انبارها باید دارای استانداردهای مشخص و الزامات ایمنی معین باشند یا به چه شکلی باید طراحی بشوند و اصلا مدل ساخت انبارها به گسترش آتش کمک کرده یا میتوانست طوری طراحی شود که این اتفاق رخ ندهد؟ این مورد رو توضیح بدهید؟
– حمیدرضا شعبانی:
عرایضم را با یک بیت شعر شروع میکنم که میگوید« هرکه نامت ازگذشت روزگار/ نیز ناموزد ز هیچ آموزگار ». من دقیقا خاطرم هست و آقای دکتر هم اشاره کردند به بحث آسیب پلاسکو، اولا یک پیشنهاد دارم به جمع حاضر، همه خودشان صاحب نظر هستند ولی اگر گزارش هیأتویژه رییسجمهور در حادثه پلاسکو مطالعه نکردید حتما مطالعه کنید.

بنده با خودم تعدادی کتاب آوردم و میخواهم بحث را از اینجا شروع کنم که سوال شما در اشاراتی که آقای مهندس هم داشتند در فرمایشات ایشان ما بحثی داریم که به هر حال بحث پسیو و اکتیو (passive & active) بودن ما با مشکل است.
طبق گزارش هیأتویژه پلاسکو بهدفعات به یکی از مباحث مقررات ملی ساختمان که مبحث بیست و دوم است پرداخته شده که بحث مراقبت و نگهداری ساختمان است. من اجازه میخوام که برای کامل شدن عرایضم مبانی امر را یادآوری کنم ما یک قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان داریم که مصوب اسفند ۷۴ و آییننامه اجرایی آن که سال بعد در سال ۷۵ تصویب شده است. این از نظر بنده یک شاهبیت دارد و این قانون از جنبه فنی و شاهبیتش ماده ۳۳ است.
قانون 33 نظام مهندسی میگوید که اصول و قواعد فنی که رعایت آنها در طراحی، محاسبه، بهرهبرداری و نگهداری ساختمانها به منظور اطمینان از ایمنی، بهداشت، بهرهدهی مناسب، آسایش و صرفه اقتصادی ضروری است و به وسیله وزارت مسکن و شهرسازی تدوین خواهد شد. حوزه شمول این اصول و قواعد و کنترل اجرای آن و…. است.
هر قانونی یک پشتوانه اجرایی میخواهد، قانونگذار که عمل لغو بیهوده انجام نمیدهد. ماده ۳۴ همین قانون میگوید؛ شهرداریها و سایر مراجع صدور پروانه و کنترل و نظارت بر اجرای ساختمان و امور شهرسازی و مجریان ساختمانها و تاسیسات دولتی و عمومی صاحبان حرفههای مهندسی ساختمان و شهرسازی و مالکان و کارفرمایان در شهرها، شهرکها و شهرستانها و سایر نقاط واقع در حوزه شمول مقررات ملی ساختمان و ضوابط و مقررات شهرسازی مکلفاند مقررات ملی ساختمان را رعایت کنند، عدم رعایت مقررات یاد شده و ضوابط و مقررات شهرسازی تخلف از این قانون محسوب میشود.
پس تکلیف را قانونگذار روشن کرده است که اصول فنی مقررات ملی ساختمان و عدم رعایت آن یعنی تخلف از قانون. حالا ما اینجا مبحث بیست و دوم را داریم که من همراه خودم آن را آوردم. جناب آقای دکتر عباس آخوندی وزیر وقت راه و شهرسازی در سال ۱۳۹۲ این را ابلاغ کردند و ما از سال ۹۲ تا الان داریم تلاش میکنیم که آن اجرایی کنیم. بر اساس مسئولیتی که داشتم، استان گیلان بهعنوان پایلوت اجرای مبحث ۲۲ در نظام مهندسی کشور انتخاب شد. در ماههای پایانی دوره مسئولیتم، مصوبهای از وزیر سابق، جناب آقای دکتر بذرپاش، دریافت کردیم که توسط معاون امور حقوقی و مجلس ایشان ابلاغ شد. این مصوبه به دکتر شکیب، رئیس نظام مهندسی، ابلاغ گردید و بر اساس آن، گیلان موظف به اجرای مبحث ۲۲ بهعنوان طرح پایلوت شد.
من اجازه میخواهم برگردم به یک حادثه دیگر. چون معمولا در همه کشورها کم و بیش همینطور است. وقتی یک حادثه مهم رخ میدهد این یک نقطه عطفی برای صنعت یا کارشناسان آن میشود. وقتی به زلزله سال ۶۹ برمیگردیم میبینیم که آییننامه زلزله بعد از زلزله رودبار و منجیل میآید و پا میگیرد.
شعبانی: به طور معمل در این ساختمانها بار حریق خیلی زیاد است و مواد سلولزی و متریالی که آنجا وجود دارد در کنار موادی مثل عطریات، مواد آرایشی که مستعد حریق هستند. طبیعی است که اگر سیستمهای اعلام حریق وجود داشت و به موقع عمل کرده بود چهبسا خود بچههای مجموعه هم میتوانستند حریق را در همان ساعات اول یا نیم ساعت اول مهار کنند
این آییننامه یکی از مهمترین و شناختهشدهترین مقررات کشور است که در حال حاضر نسخه چهارم آییننامه ۲۸۰۰ مربوط به زلزله محسوب میشود. پس از وقوع حادثه متروپل، بنده بهعنوان عضو هیأتمدیره دوره نهم سازمان نظام مهندسی استان، با مکاتبات و درخواستهای مختلفی از سوی دستگاههای نظارتی، امنیتی و بازرسی مواجه شدم که ما را موظف کردند تا فهرست ساختمانهای پرخطر را در اختیار آنها قرار دهیم.
این افتخار هست که من هم رشته آقای دکتر هستم. رشته ما سازه است ولی الان صحبتی که آقای دکتر داشتند کاملا مشخص است اگر این حریق رخ نداده بود آیا این اتفاق بسیار ناگوار رخ میداد؟ اگر در ساختمان پلاسکو آن حریق رخ نمیداد و مبنای فروریزش ساختمان نمیشد و کامل فرو نمیریخت شاید ساختمان پلاسکو دهها سال دیگر هم هنوز میتوانست سرپا بماند.
منظورم این هست که ما در پاسخی که به نهادهای نظارتی و مسؤول دادیم این را اشاره کردیم. حالکه دوستان وظیفه جمعبندی را به بنده دادند اشاره کنم به این موضوع که ما از میان23 مبحث مقررات ملی ساختمان که تا الان چاپ شده حسب وظیفه وزارت راه و شهرسازی و در اختیار جامعه فنی و مصرفکنندهها قرار گرفته است تنها یک مبحث را داریم که به بحث بعد از اتمام ساختمان میپردازد.
در این مبحث به نکات خوبی اشاره شده و من میخواهم به مبحث تغییر کاربریها اشاره کنم. تغییر نوع بهرهبرداری که در شهرهایمان فراوان با آن مواجه هستیم. بهعنوان مثال یک ویلا از طریق نوسازی مدارس به مدرسه تبدیل میشود. دوستان خاطرشان باشد در سال ۷۳ در شهر رشت، مدرسه دخترانه سوده دچار آتشسوزی شد و ۶ نوجوان را از دست دادیم.
خلاصه امر این بحث اینکه آیا ما باید از تعداد دستگاههای ساختمانی معمولی در کشور آمار بدهیم؟ ساختمان معمولی ساختمانهایی هستند که کاربری خیلی خاصی ندارند و به عنوان مسکونی استفاده میشوند. آمار بانک مرکزی میگوید؛ سالانه در کشور ما در سالهایی که ساخت ساختمان رونق دارد، حدود ۱۵۰ میلیون متر مربع ساختمان احداث میشود. در گیلان این عدد حدود ۴ تا ۵ میلیون متر مربع است. من میخواهم به این قضیه به عنوان یک عظمت بزرگ ثروت اشاره کنم که چیزی حدود ۲۶ هزار همت ارزش اقتصادی آن میشود.
معمولا در حوادث آماری از خانههای از بین رفته و آمار انسانی؛ مهمترین آسیب در واقع آسیبی است که به جان انسانها وارد شده است. بنابراین همانطور که در گزارش پلاسکو هم آمده است متأسفانه نسبت به مقوله ایمنی (این البته عین عبارتیست که در گزارش در وزارت راه و شهرسازی آمده است) به صورت تاریخی کمتوجهی شده است.
درساختمان پلاسکو قید شده که اگر در این ساختمان سیستمهای اسپرینکلر، نازل آبپاش و دتکتورهایی داشتیم که منطقهبندی شده بود، این گستردگی رخ پیدا نمیکرد و اینقدر بزرگ نمیشد. سوال این است که آیا واقعا میشود از بخش دولتی انتظار داشته باشیم تا بیاید برای ۲۵ میلیون واحد ساختمان شرایط ایمنی ایجاد کند؟ قاعدتا امکانپذیر نیست. هیچ کشوری هم در دنیا اینکار را نمیکند.
ما باید به این سمت برویم که خوشبختانه در استان پیشرفت خوبی داشتیم. روزهای اخیر هم در رابطه با مبحث ۲۲ اقدامات مفیدی انجام شده است که مردم بیایند خودشان متقاضی بشوند و سطح ایمنی و سطح آمادگی ساختمان هایشان را ارتقا بدهیم.
– پایگاه مرور:
درباره انبارها هم توضیحی بدهید که آن اتاقها که تحتعنوان انبار استفاده میشود از قبل دفتر اداری بوده یعنی به عنوان دفتر اداری طراحی شده است؟
-حمیدرضا شعبانی:
در صحبتهای بنده به بحث تغییر کاربری اشاره شد. ببینید اینجا بحث تناسب را داریم. با افتخار رشته ما سازه هست ما کارمان کمتر جنبه سلیقه و بیشتر جنبه آمار، عدد و جدول دارد. اگر قرار باشد که مراجعهکننده از ما بخواهد که دهنهای را به خاطر استفاده تجاری طراحی کنید؛ برای سازه ۲۰ متر بدون ستون طراحی کرده و متریالی که استفاده میشود متناسب با آن نیازهاست.
حال دهنهای که بزرگ میشود به نیروها و لنگرهایی در دو انتها تجمیع میشود که متناسب است تا مرحلهای که این بار را به زمین و به لایههایی که بتوانند بار را مستهلک کنند برسانند. تا به حد قابلتحمل بدون نشستهای در واقع خارج از حد تحمل سازه ایجاد بشود.
بنابراین، فکر میکنم در این مرحله نمیتوانیم نظر قطعی بدهیم و لازم است ابتدا گزارش اولیه آتشنشانی بهدقت مطالعه شود. سپس گزارشها باید از جنبههای مختلف، از جمله سازهای، آتشنشانی، پیشگیری، مدیریت و مسائل حقوقی بررسی شوند. باید مشخص شود که آیا مسئولین مجموعه، تدابیر لازم را اتخاذ کردهاند یا خیر. در حال حاضر قضاوت قطعی ممکن نیست و باید پس از بررسی کامل گزارشها نظر داده شود.
ولی گمان بنده این است که به طور معمل در این ساختمانها بار حریق خیلی زیاد است و مواد سلولزی و متریالی که آنجا وجود دارد در کنار موادی مثل عطریات، مواد آرایشی که مستعد حریق هستند. طبیعی است که اگر سیستمهای اعلام حریق وجود داشت و به موقع عمل کرده بود چهبسا خود بچههای مجموعه هم میتوانستند حریق را در همان ساعات اول یا نیم ساعت اول مهار کنند.
عکاس: نریمان قربانی