استان گیلان درست وسط بحرانی ایستاده که سالها هشدار آن داده شده بود: سراوان در آستانه بستهشدن کامل است، ظرفیت دفن محدود شده و هیچ برنامه پایدار جایگزینی روی زمین نیست. اما درست در همین شرایط، کارخانهای که طبق شواهد و اسناد، خودش یکی از ریشههای بحران بوده، حالا اعلام کرده میزبان «رویداد و همایش ملی گیل کمپوست» میشود. اگر کسی نداند، شاید تصور کند که ما با یک واحد نمونه، مدرن و موفق روبهرو هستیم؛ اما واقعیت، تلختر از آن است که روی پوسترهای رنگی این همایش جا شود.
طبق حکم شعبه ۱۴ دادگاه تجدیدنظر استان گیلان، فعالیت کارخانه کود آلی تا زمان اخذ تاییدیه محیط زیست و شبکه بهداشت تعلیق شده است؛ حکمی که مستند و رسمی است و احدی تاکنون نتوانسته آن را تکذیب کند یا توضیح بدهد که چرا هنوز این مجموعه عملا باز مانده است. همین یک مورد کافی بود تا هرگونه اقدام نمایشی، هر پروژه جانبی و هر «همایش ملی» تا تعیین تکلیف قانونی متوقف شود. اما نه تنها توقفی رخ نداده، بلکه کارخانهای که باید پاسخگو باشد، حالا در نقش «میزبان ملی» ظاهر شده است.
از طرف دیگر، رسانههای گیلان سالهاست درباره این کارخانه هشدار میدهند. گزارش گیلخبر از بازداشت گروهی کارگران افغان در همین کارخانه تنها یک نمونه از وضع نابسامان و بینظمی ساختاری است؛ رویدادی که نشان میدهد نه مدیریت منابع انسانی در این مجموعه سر و شکلی دارد و نه زیرساخت حقوقیاش سامانیافته است. مجموعهای که حتی نیروی کارش با ثبات نیست، چطور قرار است برگزارکننده یک رویداد آموزشی و ملی باشد؟
به اینها اضافه کنید گزارشهایی را که رسانه دیارمیرزا منتشر کرد: کارخانه حدود ۵۰ نیروی مازاد دارد، حقوق ماهانهای نزدیک به یک میلیارد تومان هزینه میشود، در حالی که درآمد فروش کود، به گفته اعضای شورا، گاهی حتی به ۳۰۰ میلیون تومان هم نمیرسد. این یعنی کارخانه نه تنها کماثر است، بلکه از نظر اقتصادی هم در وضعیت سقوط قرار دارد. مجموعهای که حتی تراز مالیاش را نمیتواند کنترل کند چطور میخواهد دانش مدیریتی تولید کمپوست را «ملی» کند؟
پیش از این، رسانه «مرور» و چند پایگاه خبری دیگر هم طی سالهای مختلف بارها خطوط فرسوده، توقفهای مداوم تولید، بوی نامطبوع و ناتوانی فنی کارخانه را گزارش کردهاند. هیچکدام از این مسائل تازه نیست؛ تازه اتفاقی که تازه است این است که حالا همین مجموعه، که بهگفته اسناد، مدتهاست از چرخه واقعی تولید خارج شده، میخواهد ویترین ملی بزند.
پوستر این رویداد، پر از مسیرهای خوشرنگ و کلمات زیباست؛ از «تحول» تا «بازیافت» و «استارتاپ». اما در عمل همان مسیرهایی که روی پوستر نشان داده شده، در این مجموعه سالهاست طی نمیشود. این کارخانه نه کمپوست استاندارد تولید میکند، نه خروجی قابل رقابت دارد، نه توان مدیریت جریان ورودی پسماند را. عملا تبدیل شده به یک ایستگاه میانی پردردسر. اینکه چنین مجموعهای بدون هیچ بهروزرسانی فنی و بدون حلوفصل مشکلات حقوقی و قضایی، حالا پشت یک همایش ملی پنهان شود، چیزی جز فرار از پاسخگویی نیست.
موضوع تنها برگزاری «یک همایش» نیست. مساله این است که در شرایط بحرانی استان، این نمایش میتواند بهنحو اغواکنندهای مسیر سیاستگذاری را گمراه کند. وقتی افکار عمومی با پوسترهای براق و تیترهای پرطمطراق روبهرو شود، تصور میکند گشایشی در حال شکلگیری است، یا تحولی در دست انجام است. اما واقعیت این است که نه تحول رخ داده و نه حتی ظرفیتش فراهم شده است. این همایش نه فقط سودی ندارد، بلکه خطرناک است، چون «احساس اصلاح» ایجاد میکند؛ همان چیزی که مدیریت بحران را فلج میکند.
با این اوصاف، ورود نهادهای بالادستی نه یک درخواست، بلکه یک ضرورت است:
- استاندار گیلان باید فورا همه مجوزهای صادرشده برای این همایش را بررسی کند؛
- دادستان استان باید براساس حکم تعلیق صادره، بررسی کند که آیا برگزاری این رویداد تخلف از حکم قضایی محسوب میشود یا خیر؛
- همه هزینهها، اسپانسرینگ، قراردادها و مبالغ پرداختی باید شفاف شود؛
- شرکت کود آلی باید گزارش یکسال اخیر تولید، فروش، دفن، ظرفیت واقعی کمپوست و وضعیت فنی خطوط را منتشر کند.
شهروندان حق دارند بدانند پشت این نمایش چه پنهان شده است. گیلان همین حالا در لبه بحران ایستاده و هیچچیز خطرناکتر از مصنوعیسازی امید نیست. اگر قرار است راهحل واقعی پیدا شود، باید اول این پردههای نمایشی کنار برود.