وعده‌هایی که بر زمین می‌ماند؛

۱۲ روز جنگ تمام شد اما زخمش نه

0 ۳۳

دوازده روزِ تلخ و پراضطراب که تا سال‌ها در کتاب‌های تاریخ ایران تدریس خواهد شد. رنج روحی و روانی این جنگ برای بسیاری از شهروندان و خانواده‌ها که جان شریفی را از دست دادند، همیشه باقی می‌ماند و افسردگی ناشی از دیدنِ کشته‌ها و زخمی‌ها هیچ گاه از حافظه جمعی این مردم پاک نمی‌شود. شاید هرگز!

 

اگر چه در روزهای ابتدایی، جنگ دور از مردم گیلان به نظر می‌رسید اما پس از حمله موشکی به شهرک صنعتی سپیدرود و متعاقب آن حمله به ساختمان مسکونی در آستانه اشرفیه که منجر به شهادت چندین عضو یک خانواده شد به ما ثابت کرد که جنگ در همسایگی ماست و از آن چندان هم دور نیستیم.

 

حالا هر شب کوچکترین صدایی از تردد خودروها و موتورها، باز و بسته شدن درب ساختمان‌ها و جابجایی میز و صندلی‌ها به جنگ روحی و روانی مردم آمده و خواب آرام شب را بر چشمان ما حرام کرده و ساعت‌ها به تعقیب و گریز پدافندها از ریزپرنده‌ها در آسمان خیره می‌مانیم که این بار نوبت ویرانی کدام سقف و خانه گرم کدام خانواده است؟

 

برای نسل من که یکبار تجربه جنگ هشت ساله را در خاطره جمعی خود دارد این دومین جنگ بود. ما در آن برهه، روزهایی به مراتب سخت‌تر و بحرانی‌تر را پشت سر گذاشتیم.

 

جنگ هشت ساله که تمام شد برای ما که در شمال کشور ساکن هستیم تنها خاطراتی از اعزام‌ رزمندگان و تشییع جنازه شهدا باقی ماند؛ خاطراتی از اقوام و همسایگانی که تا سال‌ها به دنبال ردی از آن‌ها در لیست صلیب سرخ و ستاد آزادگان بودیم و در نهایت نامشان بر تابلوهای معابر عمومی و خیابان‌ها نقش بست….

 

نسل من که یکبار جنگ را پایان یافته دیده بود، هیچگاه گمان نمی‌کرد باید تا سال‌های سال برای عبور از حداقل‌های یک زندگی معمولی بجنگد!

 

چشم به راه وعده‌های کمرنگ دولتمردان به میانسالی برسد و هیچ وقت آرزوهایش را که زیر تلی از تقسیم سهمیه‌ها مدفون شد، زندگی نکند.

و اما حالا فراموش نکنیم؛ این «پایان جنگ ۱۲ روزه بود نه پایان بحران.

 

این روزها زندگی پس از جنگ ممکن است با چالش‌های زیادی همراه باشد، به خصوص برای کسانی که مستقیما درگیر جنگ بوده‌اند و بی‌شک در این مدت تحت فشارهای جسمی و روانی فراوانی قرار دارند.

 

و البته برای ما که از بیرون نظاره گریم و بوی باروت و بمب از مشام ما دور بود به گونه‌ای دیگر ادامه دارد.

 

حال من به بحران‌هایی فکر می‌کنم که سال‌هاست ریشه در ساختار، سیاست، اقتصاد و اجتماع دارند که اکنون با فشار جنگ، زخمی‌تر شده‌اند و باز به محاق فراموشی و بی‌توجهی‌ می‌روند. به محیط زیست، مسکن، اشتغال، گرانی و تورم …

بله جنگ برای ما هنوز ادامه دارد…..

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.