فرشته رضایی/ مدیریت شهری رشت اکنون به تماشاخانه ای بزرگ تبدیل شده است که در یک سو شورای شهر آن به دلیل برخی عارضه ها خسارتهای بی نظیری نصیب رشت کرده است و در سویی دیگر هر آن نمایشی از این پرده بیرون می زند که سبب استهزاء و تاسف همگانی است. چیزی که عیان است، این نمایش ِ تراژیک جز بی اعتباری نام رشت چیزی برای ما و احیانا آیندگان بر جای نخواهد گذاشت.
شهروندان رشت پس از یکسال کش و قوس، جدل، یارکشی ها و منفعت طلبیهای علنی و پنهانی، تازه صاحب یک شهردار شده اند که انتخاب او نیز باری به هر تقدیر صورت گرفت. شهرداری که زاییده و محصول عملکرد بسیاری از اعضای فعلی شورا بود. شورایی که به طور قطع می توان گفت ۶ نفر از آنان مسئول مستقیم انتخاب شهردار فعلی هستند. چرا که بسیاری از سرمایه های انسانی و نیروهای خوش فکر بومی و غیربومی به کناری نهاده شدند یا عملکردها به گونه ای رقم خورد که کسی تمایلی به حضور در این کارزار پیدا نکرد، تا از دل آن همه منفعت طلبی و سهم خواهی، سرانجام کسی شهردار رشت شود که امروز مشاهده می کنیم. شهرداری که برخی از سر ناگزیری و از هراس ِانحلال پارلمان فعلی آرای خود را به گلدانها انداختند تا آن خطاکاریها بی لحظهای شرمساری از شهروندان پاک شود. کسانی که در روز انتخاب شهردار رشت، نگران سپری شدن یکسال دیگر از فرصت توسعه ی شهر نبودند و اعلام کردند: حالا که بازی تمام شد و به آخر خط رسیده ایم بیایم در کنار هم آرای خود را به گلدانها بیاندازیم تا بلکه این بار شهردار استیضاح شده ی شاهرود به رشت بیاید و سامانی باشد بر این شهر بی سامان.
نصرتی که شهردار رشت شده بود، نگارنده در یادداشتی آوردم که نصرتی به بد شهری آمده است. بد از آن رو که رشت چهارراه اخبار و اطلاعات است. پایت که بلرزد رسوایت می کنند و می برندت به کارزار رسوایی. فرقی نمی کند شهردار باشی یا استاندار یا هر مقام دولتی و یا غیردولتی. حساب آبرو و مصلحت طلبی هم در فکر مردمان این شهر نمی گنجد. همچنان که قبل از این نیز نامه ی خودم به خودم سرپرست قبلی شهرداری رشت را چندان رسانه ای کردند. همچنان که از گعده های فرصت سوز مردان شورا نوشتند. خطا خطا است و نمی شود با پوشاندن لباس عافیت و مصلحت چشم بر آن پوشاند.
حال ادامه ی ترند شدن رشت در سطح خبرهای کشور و دنیا نیز به وقوع پیوسته و این بار هم شهردار رشت با دو دوربین صدا و سیما به استقبال تاکسی می رود که عنوان تاکسی فرهنگی را با خود دارد. شهردار با تیپ خاص خود، با عینک دودی و در حالی که کمربند نبسته و خبری از روشن کردن کولر هم برای او نیست، با عینک دودی کتاب شعری مطالعه می کند. صبحتان بخیر مردم! آیا او اصلا میداند شاعر شهیر این شهر کیست وکتابش چیست؟ و آیا سردیس همان شاعر اجازه نصب در شهر خودش یعنی رشت را دارد؟
آنچه که از نوشته های اینستاگرامی روابط عمومی شهرداری رشت برمی آید خالق این نمایش درام و البته تراژیک کسی نبوده است جز رییس سازمان فرهنگی جناب حسنی. ناگفته پیداست پس از نقل و انتقالات فراوان پست ها در حوزه های مختلف باید هم شهر را از وجود چنین شهرداری با خبر کرد که ببینید ما هم شهردار داریم! شهرداری که تاکسی می نشیند و دغدغه مردم را دارد و دیگر هم به فکر تغییر پست ها نیست. بنابراین می شود دست به این کار زد و چنین نمایشنامه ی زرد و پوپولیستی را نوشت! آن هم در رشت، در چهار راه اطلاعات و اخبار. برای مردمی که از بد روزگار « صریح بودن» برایشان تابو نیست و وای به روزی که ببینید کسی به جای مدیریت شهری قصد فریب شان را دارد.
برخی می گویند شهردار بومی نیست، تخصص ندارد، شهر را نمی شناسد، یا اینکه بهار سال بعد را نمی بیند و این کوه هم موش می زاید. چندی دیگر همین شهردار هم تبدیل می شود به یکی «بد» چون ما. یکی که بازی را خراب می کنیم و یکی که در هزارتوهای رابطه و ضابطه مدیریت یادمان می رود.
کاش کسی بود که می پرسید، راستی آقای شهردار برای بدهی ۴۰۰ میلیارد تومانی شهرداری رشت چه می کنید؟ برای بودجه شهرداری که ۳۱ درصد محقق شده است چه برنامه ای دارید؟ برای ۶۰۰۰ تاکسی اشباع شده رشت چه می کنید و… ؟ نمی شد حرفهایتان را به جای تاکسی در یک نشست پرسش و پاسخ و با حضور خبرنگاران مستقل بیان کنید؟
در توجیه عمل شهردار رشت گفته می شود وی نیاز به مشاوران بهتری دارد، یا صدا و سیما روش تهیه گزارش را نمی دانسته و یا اصلا خود گزارش رپرتاژ است. اما باید پرسید آیا خود شهردار محترم نیز نمی دانسته اند این کار چقدر نازل و دستِ چندم است و دیگر با این کارها نمیتوان شهروندان را دلگرم کرد؟ شهروندانی که ساعتها در ترافیک همین رشت می مانند و برخی به دلیل مشکلات اقتصادی دو شغله و سه شغله شده اند. شهری که از کلانشهر شدن تنها حاشیه و روستاهای مجاور را به خود چسبانده تا پهنتر شود ولی خبری از توسعه نیست. چون یکی از تخصصهای چندین ساله ی ما فرار سرمایه گذار است. سرمایه گذارانی که قربانی سهم خواهی های دوستان دور و نزدیک می شوند.
پس تا زمانی که سرمایه گذار نیست، خبری هم از توسعه نیست. پس چه بهتر که ما هم گاهی با عینک دودی به این شهر روشن بنگریم و بدانیم اگر رشت کمی هوا و فضایش خوب است اینها همه در ظاهر است، اما در باطن همچنان عینک آقای شهردار دودی است.
بسیار عالی و درجه یک.