کامیار کاشانچی (فعال حوزه میراث فرهنگی رشت) / چند سالی است که شهروندان شهر رشت خبرهایی در زمینه بازآفرینی بافت تاریخی این شهر و ایجاد طویل ترین پیاده راه جهان را از نشریات و از زبان مقامات شهری می شنوند. در مواردی حتی شاهد تغییرات فیزیکی در این بافت ها بوده ایم، اما به واقع این باز آفرینی ها جدا از شمایل معماری و شهر سازی چقدر با هویت این شهر همخوانی داشته است و آیا همین مسیرهای بازآفرینی شده توانسته اند خاطرات ، هویت و تاریخ گذشته را برای رهگذرانشان باز زنده سازی کنند ؟
هدف از زیر ذره بین بردن طرح از میان بردن کاستی های موجود برای ادامه این حرکت در شهر رشت است. چرا که کل مسیر باز آفرینی شهر رشت طولی برابر با ۹ کیلومتر ( از ابتدای تالاب عینک تا میدان پل عراق ) را شامل می شود.
اولین قدم در مسیر باز آفرینی شهر رشت، باز زنده سازی خیابان علم الهدی بود که با مسدود کردن مسیر عبور خودروهای سواره از میدان شهرداری به سمت سبزه میدان و بالعکس این مسیر در اختیار عابرین پیاده قرار گرفت تا با اولویت بخشیدن به مسیر پیاده در بافت تاریخی شهر آرامش، سلامت و تغییر کنش شهری ایجاد شود. در زمان بهره برداری از طرح ایرادهای مختلفی به طرح و اجرای آن گرفته شد.
در دومین گام شهرداری رشت گام بلندتری را آغاز کرد و آن تصمیم به پیاده محور کردن میدان شهرداری و تکمیل پیاده راه کردن سه مسیر باقی مانده منتهی به میدان شهرداری بود. اما این اقدام از همان ابتدا مورد نقد و نظر کسبه بازار، کارشناسان حوزه شهری و برخی از اعضای شورای چهارم در آن دوره قرار گرفت. طرحی که با عجله ای بسیار ، دقتی پایین و در شب های منتهی به عید نوروز که بیشترین رفت و آمدها در قلب شهر رشت بود، در حال عملیات اجرایی بود. اما در کمال تعجب همگانی از طرحی رونمایی شد که نه سنخیتی با پیاده راه علم الهدی داشت و نه با روح شهر در تناسب بود. پیش بینی مدافعان طرح این بود که اینبار نیز مسیری پیاده محور با تمام نیاز های یک مسیر هویت بخش و باز زنده سازی تاریخی در حال وقوع است ، اما با رونمایی و افتتاح پروژه تمامی شهروندان و متخصصین با شوک بزرگی مواجه شدند. چرا که آن چیزی که فکرش را می کردند نشده بود که هیچ دقیقا ماجرا بالعکس بود و مسیر بیشتر به بازآفرینی باند یک فرودگاه شبیه بود تا بازآفرینی لطافت طبیعت گیلان یا باز زنده سازی نواهای نوستالژیک بازار و موسیقی شهر. حتی از جلوه های زیبای معماری تاریخی رشت که در انیمیشن طراحی شده بود خبری نبود. در نتیجه طرح حاصل تبدیل به مکانی با حجم عظیمی از سنگ های بی روح و نامرتب، و با پایه های بلند تیرهای چراغ برقی شد که کمترین شباهتی به طراحی یک بافت با هویت تاریخی رشت داشت. میدانی که همیشه سرسبز و شلوغ بود، به کویری از سنگ ها تبدیل شده بود و این مورد اعتراض و انتقاد بسیاری قرار گرفت .
روزها و سالها با سرعت گذشتند و هربار وعده باز پیرایی این مسیر و بازگشت هویت به آن داده می شد اما همه آن ها در حد حرف بود و تنها تیترهایی زیبا برای مزین کردن نام ها در سایت های خبری بود . پس از آن نیز شهرداری برای جبران این کار اقدام به کاشت درختان گیلان در مسیر پیاده راه امام خمینی و سعدی کرد تا اندکی از گلایه ها را پوشش دهد اما همین فضای سبز خصوصا در بخش مرکزی بافت بسیار ابتدایی و آزار دهنده است. اما چیزی که غم انگیزتر و تفکر برانگیزتر از آن پروژه تای ناموفق است، ادامه همین الگوی عجیب در محله خواهر امام و حرکت آن به سمت مسجد حاج سمیع است. باز هم همان طراحی کویری گریبان گیر این مسیرها هم شده است و هر روز در حال بلعیدن هویت تاریخی آن مسیرها و گذرها است. بنابراین لازم است تا تشکل های مردم نهاد و دلباختگان شهر عزیز رشت بیشتر و بیشتر دغدغه مند شوند و از عوامل اجرای این طرح ها بخواهند تا هرچه سریع تر تغییر نگرشی داشته باشند تا جلوی این تخریب ها هرچه زورتر گرفته شود .
اگر قرار بر باز زنده سازی باشد لازم به هزینه های کلان و برهم زدن بلند مدت زندگی کسبه و ساکنین یک محل نیست، می توان با نظارت بیشتر بر کار پیمانکار و یا دیدن نتیجه کار به شکل طراحی و نحوه اجرا تا پایان کار اندکی از این خطاها را کاهش داد. به نظر می رسد، بهترین الگوبرداری از هویت بافت معماری رشت قدم زدن در همان بافت تاریخی و تعامل با مردم این محله ها باشد. الگویی که از مردم نشات گرفته می شود نه شرکت های طراحی که از مرکز کشور آمده اند. قطعا این شرکت ها لطافت نوشیدن چای گیلان را در زیر نم نم وارش های شهر رشت رو به حیاطی سرسبز و حوض ماهی های رنگ رنگ را تجربه نکرده اند . خانه هایی که زمانی محل زندگی و آسودگی مردمان این شهر ودند و الان کمتر نشانی از آنها نیست. در غیر این صورت این بازآفرینی تاریخی برگرفته از هویت شهر نیست ، بلکه تخریبی تاریخی است.