این روزها، یک سیاست نخ نما، تمام و کمال در ملوان اجرا شد؛ یک استعفای هیجانی برای فرار از پذیرش مسئولیت شکست و یک مخالفت صوری برای مبرا کردن مسئول شکست؛ البته کسی خرده نمی گیرد چرا که اینها اگرچه بازیکنان قابلی بودند اما بازیگران قابلی نیستند.
تیم فوتبال ملوان بعد از هفته نهم تنها با دو امتیاز در انتهای جدول رده بندی لیگ دسته اول فوتبال کشور قرار دارد، جایگاهی که اصلا در شان فوتبال ملوان و مکتب ماندگارش نیست. البته همگان اذعان دارند کادر مدیریتی و فنی جدید، هرگز مقصر این وضعیت اسفناک، نیست. حتی باید به آنها مدال شجاعت هم داد که در چنین اوضاع آشفته ای این مسئولیت سنگین را بر عهده گرفتند، اما چه کنند که اینکاره نیستند و شاید تنها برای کسب تجربه مدیریتی پای در این عرصه گذاشتند، اما به چه قیمتی؟ به قیمت نابودی عشق اول مردم انزلی؟
بعد از سرمایه گذاران فریبکار و مدیران دروغینی که توسط برخی به ظاهر دوستدار انزلیچی ها به انزلی آورده شدند و نتیجه ای جز افزایش تنش و کاهش امید برای بقا نداشت، این بار مازیار زارع و پژمان نوری پسران این شهر کوچک بندری مجبور شدند تا پیش از اینکه سرمایه گذار فراری و زندانی دیگری به این شهر بیاید، خود افسار شناسنامه خود را به دست گرفته و برای آن بزرگتری کنند.
ملوان جایی نیست که امثال فرزاد مجیدی، علی لطیفی، حمید استیلی و فیروز کریمی و حتی ویچ های متنوع بتوانند در آن کار کنند. اینجا متعلق به بهمن صالح نیاست، اینجا متعلق به نصرت ایراندوست و فرهاد پورغلامی است، حتی متعلق به محمد احمدزاده هست که طی هفت باری که مسئولیت ملوان را بر عهده گرفته دو بار تیم را به لیگ یک سقوط داده و بارهای دیگر به ندرت در جدول رده بندی، رتبه تک رقمی گرفته بود، حال هم نوبت امثال مازیار زارع و پژمان نوری است تا تیمی که به آنها هویت داده را به هویت اصلی اش برگردانند.
شاید اینکاره نباشند اما همه در شکم مادر، مدیر و مربی متولد نمی شوند، باید کمی به آنها فرصت داد و از آنها حمایت کرد، « ممی» هم کامیونش را کنار بگذارد و بر دانش مربیگری اش بیفزاید تا سقوط به لیگ دو هم در کارنامه اش اضافه نشود، البته ممی هم به حمایت نیاز دارد تا جاده ها را رها کند.
انزلی اگرچه شهر کوچکی است اما دل مردمانش آنقدر بزرگ است که فرزندانشان را تنها نگذارند. سیاست افتتاح حساب مشترک (پژمان و مازیار) برای کمک هواداران به ملوان اگرچه سیاست نخ نمای دیگری است، اما مگر ملوان چقدر هزینه دارد که نتوان آن را جمع کرد؟
اجرای هر پروژه در منطقه آزاد انزلی ده ها میلیارد ریال هزینه بر می دارد؛ کافی است مدیران منطقه به جای تکیه بر مصوبه بی منطق خود مبنی بر عدم کمک مالی به باشگاه های حرفه ای، تلاش اندکی برای ملغی کردن این مصوبه از خود نشان دهند تا منطقه آزاد بی سبب فقط نام انزلی را یدک نکشد؛ گمرک و بندر و شهرداری نیز می توانند همراهی کنند، آنها حتی همان مصوبه بی منطق منطقه آزادی ها را هم ندارند؛ نیروی دریایی که مالک همیشگی ۳۰ درصد ملوان است اندکی فراتر از همیشه به فکر ملوان باشد، لااقل خودی نشان دهد و بازیکنان سرباز بیشتر و بهتری را روانه انزلی کند.
واقعا بزرگان انزلی خجالت نکشیدند وقتی نخبه جوان این شهر از مقام معظم رهبری برای رفع مشکلات مالی ملوان استمداد طلبید؟ ملوان، سپاهان و تراکتور و استقلال و پرسپولیس نیست که نیاز به ستاره چند میلیاردی داشته باشد، ملوان بازیکنانش را از کوچه پس کوچه های شهرش تامین می کند، کاری که سالیان سال انجام داد و از دل آن قایقران، غفور جهانی، پورغلامی، محمدوند، سید جلال حسینی، رافخایی، سعید یوسف زاده، حسن اشجاری، مازیار زارع و پژمان نوری و دیگرانی که الان به خاطر ندارم، متولد شدند؛ ملوان با کمک مازیار و پژمان و البته بزرگتری (نه مربیگری) احمدزاده و صد البته دست حمایت پدرانه پدر فوتبال گیلان، بهمن خان صالح نیا می تواند دوباره به دوران اوج باز گردد. چرا که بازیکنان مکتب ملوان یکی دو دست لباس ورزشی می خواهند و سرویسی برای ایاب و ذهاب، پول هم اگر بخواهد در انتقالش به تیم های متمول دیگر بدست می آورد نه از ملوان.
درست است که مثلث پژمان و مازیار و ممی در همین ابتدای کار تصمیمات اشتباه زیادی گرفتند اما آنها هنوز اول راه هستند. اگرچه اینکاره نیستند ولی اگر کسی بتواند ملوان را به مکتبش باز گردانند همین افراد هستند نه مجیدی و لطیفی و میرابی.