روز پیروزی یا همان VE Day (Victory in Europe Day) را میتوان یکی از خاطرهانگیزترین و مهمترین جشنهای ضد جنگ دانست. اما همانطورکه از اسم این جشن، یعنی «پیروزی» پیداست، جشن متعلق به نیروهای پیروز در میدان، یعنی قوای متفقین و پیروزهای جنگ جهانی دوم بود، با این حال خط پایانی هم بر آن عصر دهشتناک چندساله در اروپا کشید و نفیر رهایی را در بسیاری از خانههای اروپاییها بلند کرد.
هفتم مه ۱۹۴۵ میلادی بود که آلمانیها بیقید و شرط تسلیم شدند. پایان جنگ در اروپا در اواخر این روز از طریق رادیو برای مردم بریتانیا که بیصبرانه منتظر این لحظۀ تاریخی بودند، پخش شد و بیبیسی اعلام کرد روز بعد، روز پیروزی در اروپا، تعطیلی ملی خواهد بود. جشن از همان لحظه آغاز شد و شهرها و روستاها غرق در شادی شدند. چرچیل از اندازه بودن آبجوها برای شادمانی در پایتخت مطمئن میشد و برخی رستورانها منوی ویژۀ روز پیروزی تدارک دیده بودند.
هفتم مه ۱۹۴۵ میلادی بود که آلمانیها بیقید و شرط تسلیم شدند. پایان جنگ در اروپا در اواخر این روز از طریق رادیو برای مردم بریتانیا که بیصبرانه منتظر این لحظۀ تاریخی بودند، پخش شد و بیبیسی اعلام کرد روز بعد، روز پیروزی در اروپا، تعطیلی ملی خواهد بود
جنگ هنوز بهطور کامل پایان نیافتهبود و ژاپن هنوز باید شکست میخورد. اما در اروپا دیگر کسی توان جنگیدن نداشت. شعرвраги сожгли родную хату (دشمنان خانهام را آتش زدند) اثر میخائیل ایساکوفسکی شاعر و نویسندۀ اهل اتحاد جماهیر شوروی که شاعر سرودۀ مشهور «کاتیوشا» نیز بود، تصویری تلخ از پیروزی نمایان میساخت. تصویری از سربازی که دشمنان خانهاش را به آتش کشیده و خانوادهاش را نابود کردهاند.
سربازی که نمیداند به کجا باید برود و غمش را باید به چه کسی بسپارد. سربازی تنها که بازگشته تا جشن بگیرد، اما کسی صدای او را نمیشنود. سربازی که اشک میریزد در حالیکه بر سینهاش مدال شهر بوداپست میدرخشد…
اما موزۀ جنگ جهانی دوم ونگارد لاهیجان از آن موزههایی است که یادآور آن سالهای مهم است. «کارن امیدی» مؤسس جوان موزۀ جنگ جهانی دوم ونگارد لاهیجان، خود گویی غرق در تاریخی شده است که در آن پژوهش میکند. او به درستی همانطور که قدما میگفتند، معاصر با تاریخ شده است و حتی جوکهایش شبیه جوکهایی است که از جنگ جهانی دوم به ذهن میآیند.
موزه از چند بخش تشکیل میشود که اتاق متفقین، متحدین و ایران در جنگ جهانی دوم از بخشهای مهم آن به شمار میروند. مؤسس موزه به هرجای جهان که سفر کرده، گنجینههای تاریخی در مورد این جنگ را جمعآوری کرده که هرکدام از آنها به موزه زینتی ویژه بخشیدهاند
چند روز پیش برای بار نخست به این موزه در لاهیجان رفتم که برایم سرشار از خاطرههای زیبا شد. «کارن امیدی» که تخصص خود را در یونیفرمهای نظامی بیان کرد، خود اذعان داشت که شاید نام موزۀ جنگ جهانی دوم بر این مکان، اسمی بسیار بزرگ و وسیع برای یک موزه باشد، اما دلیل انتخاب آن را وجود نداشتن هیچ موزۀ مشابهی در ایران میداند.
موزه از چند بخش تشکیل میشود که اتاق متفقین، متحدین و ایران در جنگ جهانی دوم از بخشهای مهم آن به شمار میروند. مؤسس موزه به هرجای جهان که سفر کرده، گنجینههای تاریخی در مورد این جنگ را جمعآوری کرده که هرکدام از آنها به موزه زینتی ویژه بخشیدهاند.
موزه در مورد یکی از مخوفترین جنگهای تاریخ بشریت و تاریکترین روزهای کرۀ زمین است؛ اما نشانههایی از ارزشهای انسانی چون بنای یادبود وُیتک خرس ایرانی ارتش لهستان تا بنای یادبود اشتفان کاکاش نمایندۀ امپراتوری مقدس آلمان که در لاهیجان درگذشت، این موزه را پر از احترام و مهر میسازد و نشان دهندۀ اهمیت کرامت انسانی در میان بنیانگذارانش است.
موزه در مورد یکی از مخوفترین جنگهای تاریخ بشریت و تاریکترین روزهای کرۀ زمین است؛ اما نشانههایی از ارزشهای انسانی چون بنای یادبود وُیتک خرس ایرانی ارتش لهستان تا بنای یادبود اشتفان کاکاش نمایندۀ امپراتوری مقدس آلمان که در لاهیجان درگذشت، این موزه را پر از احترام و مهر میسازد
یونیفرمهای نظامی اصل به همراه ماکتهایشان، شاید مهمترین دارایی موزه باشد که در همهجا به چشم میخورند. این موزۀ کوچک و دوستداشتنی در شهر لاهیجان، قطعاً در آینده میتواند به یکی از مهمترین جاذبههای تاریخی گیلان و ایران تبدیل شود، چنانچه رویکرد علمی و برپایۀ کرامت انسانی خود را حفظ کند و همچنان بر غنای مجموعهاش بیفزاید؛ چون این نام بزرگ به مجموعههای بزرگتر و نمایشهای ویژهتری نیز نیاز دارد.
کارن امیدی گیلان را نیز میشناسد و اهمیت تاریخی آن را میداند. شاید اگر همین شناخت دقیق نبود، او به خارج از لاهیجان و گیلان کشانده میشد. او به سرزمین خود اهلیت دارد اما یادمان نرود کار او جنگ جهانی دوم است نه چیز دیگری؛ بنابراین نباید از موزۀ ونگارد، انتظار موزهای در مورد ایران یا گیلان داشته باشیم که یکی از نقصانهای بزرگ اهل تاریخ در کشور ما همین است که فکر میکنند همهچیز از ایران آغاز شده است و با ایران هم پایان مییابد و بنابراین همهچیز باید مرتبط با مملکت ما باشد. آنها متوجه نیستند که همۀ ما «فرزندان جهانیم» و آنچه در سایر نقاط جهان هم رقم خورده است بر سرنوشت ما بسیار نقش داشته و مؤثر بوده است.
وظیفۀ خود دانستم که به معرفی این موزه و مؤسس محترمش بپردازم که به راستی از سرمایههای گیلان ما هستند. به امید مؤفقیتهای روزافزون برای این مجموعه و همچنین بیشتر شدن حضور آگاهانۀ بخش خصوصی در حوزۀ فرهنگ همچون این مجموعه که به راستی میتوانند کلید راه توسعۀ استان باشند.

