آقای قالیباف، شما و همکارانتان در مجلس یازدهم به عنوان اصلیترین تصمیمگیرندگان نظام آموزشی، کوچکترین حقی برای ابراز شرمساری از وضعیت آموزش و پرورش ندارید. این ادعا نه از روی احساساتِ یک معلم که مبتنی بر مستنداتی غیرقابل انکار است.
شما در خصوص آخرین بودجهی آموزش و پرورش برای سال ۱۴۰۴ سهم آموزش از بودجه عمومی را به کمتر از ۱۰ % یعنی ۹.۳% رسانده اید، در حالی که میانگین جهانی آن ۲۰-۱۵% است. طی سه سال گذشته بیش از ۴۰ قانون نمایشی بدون تأمین مالی در حوزه آموزش مصوب کردهاید.
در شرایطی که، بیش از نصف مدارس کشور در وضعیت تخریبی و یا نیازمند به بازسازی جدی هستند و در ارزیابیهای بینالمللی آموزشی ایران به رتبهی ۸۹ سقوط کرده است، شما در تناقضی آشکار، از یک سو از “ناتوانی دانشآموز در نوشتن نام خود” ابراز شرم میکنید و از سوی دیگر هر سال بودجه آموزش را کاهش داده و همزمان بودجه پروژههای نمایشی و غیرضروری را افزایش دادهاید.
آقای قالیباف شما به عنوان رییس مجلس، مسؤول مستقیم قوانین مصوب هستید در حالیکه هیچ اقدام عملی برای بهبود وضعیت این حوزه انجام ندادهاید. شما بر استمرار، سیاستزدگی سیستم آموزشی، تبعیض نظاممند در توزیع امکانات و نادیده گرفتن مکرر اعتراضات معلمان، مهر تأیید زدهاید.
آقای قالیباف حرفهای شما و همکارانتان، با عملتان در تضاد است، در سخنرانیها از آموزش میگویید و در رأیگیریها به ضد آن عمل میکنید. طی سالهای اخیر، رابطه مجلس با وزارت آموزش و پرورش به جای آنکه مبتنی بر کارشناسی و توسعه آموزشی باشد، به عرصهای برای پیشبرد اهداف سیاسی و جناحی تبدیل شده است.
سیاستهای کلی مجلس در قبال آموزش و پرورش شامل بودجه ریزی ناعادلانه، از تخصیص کمتر از ۱۰% از بودجه عمومی کشور به آموزش و پرورش، اولویتدهی به پروژههای سیاسی و نمایشی به جای نیازهای واقعی آموزشی و عدم تامین مالی مناسب برای طرحهای مصوب مانند رتبهبندی معلمان، است.
قانونگذاریهای شتابزده در تصویب قوانین بدون مطالعه کارشناسی کافی، تغییرات مکرر در نظام آموزشی بدون برنامهریزی بلندمدت، عدم هماهنگی بین قوانین مصوب و امکانات اجرایی، از دیگر مواردیست که میتوان نام برد.
رویکردهای مسئلهساز نمایندگان که مدیریت سیاسی در حوزههای مختلف را جایگزین وظایف نمایندگیشان کردهاند، از انتصاب مدیران بر اساس وابستگیهای جناحی و روابط ستادی خود تا دخالت در امور اجرایی وزارتخانه، ادارات کل، مناطق و حتی مدارس و نیز ایجاد ساختارهای موازی آموزشی تحت نظارت نهادهای خاص.
نمایندگان ملت با نادیده گرفتن اعتراضات معیشتی معلمان و عدم پیگیری جدی مطالبات آموزشی، آموزش و پرورش را در مسیر افت کیفیت آموزشی قرار داده و موجب بروز بحران نیروی انسانی؛ مهاجرت معلمان توانمند به مشاغل دیگر، کاهش انگیزه در بین فرهنگیان و افزایش میانگین سنی معلمان و عدم جذب نیروهای جوان، شدهاند.
نمونههای عینی عملکرد مجلس در طرحهای نمایشی فاقد پشتوانه از رتبهبندی معلمان بدون تامین مالی پایدار تا شعارهای اصلاح نظام آموزشی بدون برنامه عملی مشهود است.
از اولویتهای نادرست دیگر قانونگذاران ملت به اختصاص بودجه به مدارس خاص به جای مدارس عادی، سرمایهگذاری در پروژههای کوتاهمدت نمایشی، عدم توجه به زیرساختهای آموزشی در مناطق محروم میتوان اشاره کرد.
آقای قالیباف، شما اذعان داشته اید که « در برنامه هفتم تأکید کردیم که آموزش و پرورش بسیار مهم و به مثابه یک امر ملی است و همه مسؤول هستیم تا وظایف خود را در این زمینه به خوبی انجام دهیم. هر سال در شهریور ماه از آموزش و پرورش درباره اجرای مواد مربوط به این وزارتخانه در برنامه هفتم، مطالبه میکنیم.»
آقای رییس از نقاط قوت برنامه هفتم توسعه (در حد حرف) تأکید بر افزایش سهم آموزش به ۱۵٪ از بودجه عمومی است که پیش از این در برنامههای پنجم و ششم نادیده گرفته شده است. وعده اجرای کامل رتبهبندی معلمان، که در برنامه ششم هم محقق نشده و البته ادعای تحول دیجیتال مدارس آن هم در شرایطی که بسیاری از روستاها هنوز اینترنت پایدار ندارند.
در برنامهی هفتم توسعه عدم شفافیت در تأمین مالی ملموس است به طوریکه، هیچ سازوکار مشخصی برای افزایش بودجه پیشبینی نشده و همچنان اولویت با پروژههای پرهزینه غیرآموزشی (مثل احداث مجتمعهای ورزشی نمایشی) است. تداوم تبعیض ساختاری در تقابل، مدارس خاص (شاهد، سما، وابسته به نهادها) که کماکان بودجه بیشتری دریافت میکنند و مناطق محروم که همچنان از کمترین امکانات برخوردارند. این برنامه با عدم توجه به معیشت معلمان، هیچ ضمانتی برای افزایش حقوق معلمان به سطح میانگین جهانی ندارد و از طرفی طرح رتبهبندی همچنان با کسری بودجه ۵۰٪ مواجه است.
آقای قالیباف، هرگونه پیشنهاد اصلاح ساختار آموزشی توسط کارشناسان مستقل بلوکه میشود. به این ترتیب، برنامه هفتم توسعه، ادامه مسیر شکستخورده قبلی است. این برنامه فاقد نوآوری واقعی برای نجات آموزش و پرورش است و ادعای مطالبهگری شما فریب افکار عمومی است، چون مجلس تحت ریاستتان یکی از عوامل اصلی بحران آموزش در ایران است.
آقای رییس، از یک معلم بشنوید و به همکارانتان گوشزد کنید؛ عملکرد مجلس در قبال آموزش و پرورش نیازمند تحولی اساسی است. تبدیل رویکرد سیاسی به کارشناسی، افزایش سهم بودجه آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی، سپردن مدیریت به متخصصان آموزشی، توجه به کیفیت به جای کمیت، احترام به جایگاه معلم و علمآموزی حداقل وظیفهی نهاد قانونگذاری در قبال آینده ایران است.
البته تا زمانی که آموزش و پرورش حیاط خلوت نمایندگان و میدان رقابت آنهاست، تحقق چنین اموری، آرزوی این ملت خواهد بود. تا زمانی که مجلس و دولت به جای شعار، عمل نکنند، ادعای “مطالبهگری” تنها یک دروغ بزرگ است. تاریخ قضاوت خواهد کرد که چطور آموزش در ایران به بن بست رسید.