چکاد دماوند با هیبت مخروطی شکل، باشکوه و اغلب پوشیده از برف اش در میان مردم این مرز و بوم، جایگاهی والا دارد. این قله با ارتفاع ۵۶۱۰ متر بام ایران محسوب میگردد. اولین پدیده طبیعی ایران است که ثبت ملی شده است و در ادبیات و تاریخ جایگاه بالایی داشته است.سیزدهمین روز از چهارمین ماه سال با عنوان روز ملی دماوند نام گذاری شده است. بین سبب شایسته است به شناخت عمیقتر این پدیده آفرینش بپردازیم.
ویژگی دماوند، موقعیت برجسته و ارتفاع زیاد آن است. این چکاد از کوههای اطراف خودش حداقل ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ متر بلندتر است و چنین موقعیتی را حتی در سطح جهان نادر دانستهاند. پهنای البرز در ناحیه دماوند نیز به حدود ۱۰۰ کیلومتر میرسد. قله دماوند با موقعیتی که در نواحی شمالی ایران و نزدیکی به دریای کاسپین داراست، نقش یک سد آب و هوایی را هم بازی میکند؛ یعنی آب و هوای گرم و مرطوب در سراشیبی شمال را از آب و هوای کویری در سراشیبی جنوب جدا میکند. آخرین فوران آن حدود ۷ هزار سال پیش بوده است و آثار فوران آن بصورت سنگ توفهای سبز در گیلان نیز مشاهده میشود.
شکلگیری قله دماوند حاصل فعالیتهای شدید آتشفشانی بوده و به تعبیر دمورگان فرانسوی، این قله یکی از عظیمترین و پرهیبتترین مظاهر قدرت آتشفشانی است. قله این کوه روی کوههای فرسایشیافتهای قرار گرفته که در حدود چهار هزار متر از سطح دریا ارتفاع دارند و دامنه آن پوشیده از گدازههایی است که از قله یا از مخروطهای فرعی سرازیر شدهاند. کوه دماوند در جهات مختلف، یالهای زیادی دارد که با شکلهای مختلف از بالا به پایین کشیده شدهاند و همچنین یخچالهای مختلفی در دل خود جای داده که از میان آنها میتوان به یخچالهای معروف دوبیسل و یخار اشاره کرد.
وجه تسمیه نام دماوند
درباره معنای نام دماوند نظریههای مختلفی مطرح شده است. نخست باید بدانیم که در گذشته، کوه و شهر دماوند به اَشکالی دیگر و حتی به نامهایی دیگر هم خوانده میشدند. این واژه را در سدههای نخست اسلامی و بعد از آن، به صورتهای مختلفی به کار میبردند؛ از جمله «دَنباوند»، «دُنباوند» و «دباوند». در میان کتب سدههای نخست میتوان کلمه دماوند را به شکل امروزی آن هم پیدا کرد. با مرور منابع، میتوان اینطور برداشت کرد که شکل دنباوند (بدون در نظر گرفتن ضمه یا فتحهدار بودن دال اول آن) نسبت به دیگر اشکال و از جمله شکل امروزی دماوند، حداقل در سدههای نخستین تا میانه هجری قمری، بیشتر رواج داشته است. احتمالا بعدها با توجه به نزدیکی تلفظ حروف نون و ب ساکن از یک طرف و حرف میم ساکن از طرف دیگر و سهولت تلفظ دومی، شکل دنباوند به مرور بلااستفاده مانده و دماوند به طور کلی جای آن را گرفته است. درباره معنای نام دماوند به نظر میرسد اجزای این واژه ریشه پهلوی دارد و میتوان آنها را در فرهنگ لغت این زبان سراغ گرفت. «دم» را چه با فتحه روی حرف دال در نظر بگیریم، به معنی دم و نفس و چه با ضمه روی دال به معنی دُم یا انتها و نیز آوند یا وند که پسوند صفتساز به معنی دارنده است، همگی ریشهای پهلوی دارند.
داستانهای اساطیری دماوند
به تعبیر دمورگان فرانسوی، با دیدن سترگی این قله از برخی نقاط اطراف، نقش افسانهای که این کوه در روحیه بومیان بازی کرده را درک میکنیم. همچنین آبهای معدنی جوشان از دماوند هم که موجب علاج برخی از بیماریهای مردم در روزگاران گذشته بود، در نوع نگاه به این کوه بیتأثیر نبوده است. با چنین وصفی، قله دماوند محلی مساعد برای بارور شدن روایات اساطیری دراندیشه ایرانیان کهن بوده و شاید به همین علت است که این کوه در اساطیر ایرانزمین جایگاهی پررنگ و برجسته داشته است و با شخصیتهای اساطیری مثل کیومرث، فریدون، ضحاک، منوچهر، افراسیاب و آرش پیوند خورده است. به عنوان مثال در افسانهی آرش کمانگیر پهلوان ایرانی، برای تعیین مرز ایران و توران، از کوه دماوند تیری پرتاب میکند. نقطه فرود تیر آرش، مرز ایران و توران را مشخص میکند.
یا افسانه فریدون و ضحاک شاهنامه فردوسی نیز به آن اشاره شده، ضحاک را پادشاهی ستمگر معرفی میکند که دو مار از شانههایش روییدهاند و برای تغذیه آنها از مغز جوانان استفاده میکرده است. فریدون، با کمک کاوه آهنگر، ضحاک را شکست داده و در غاری در کوه دماوند زندانی میکند.
دماوند در نگاه جهانگردان
در سده چهارم هجری قمری، ابودلف عرب در سفرنامهاش شرحی از قله دماوند ارائه کرده که بعدها خیلی از منابع تاریخی اطلاعاتشان درباره این کوه را از آن نقل کردهاند. اهمیت شرح ابودلف از آنجایی است که او در اثر کنجکاوی برای فهمیدن افسانههای مربوط به این قله، با سختی فراوان و خطر جانی توانست خودش را تا نیمه کوه برساند و شرحی از این سفر ارائه کرده است. از میان افراد متعددی که در سفرنامههای خود از دماوند یاد کردهاند میتوان به ابنحوقل عرب یا اصطخری، ناصرخسرو، شاردن و دلاواله و اولئاریوس (سفرنامه نویسان شاخص عصر صفوی)، دروویل فرانسوی، سون هدین سوئدی و جورج کرزن انگلیسی و آکیئو کازامای ژاپنی اشاره نمود.
اینها البته مشتی نمونه خروار از جهانگردانیست که قله دماوند را دیدهاند و توانستند تنها شرحی از دیدههایشان را روی کاغذ بیاورند.
نخستین فتح دماوند
به استناد مدارک موجود نخستین صعود کننده به چکاد دماوند شخصی با عنوان «تیلور تامسون» انگلیسی است که در سال ۱۸۳۷ میلادی موفق به این کار شده است.
اولین ایرانی که به قله دماوند صعود کرد، سرهنگ محمدصادق خان قاجار بود. در سال ۱۸۵۷ میلادی، تیمی به سرپرستی او به قله دماوند صعود کرد و ارتفاع آن را ۶۶۱۳ ذرعاندازهگیری نمود. همچنین، پیش از این صعود مستند، ابودلف خزرجی در سفرنامهاش به صعود به دماوند اشاره کرده است.
با توجه به مستندات موجود در تاریخ ۲۵ مرداد سال ۱۳۲۵ تیمی ۳ نفره از گیلان به سرپرستی شادروان محمد کوچصفهانی، زینالعابدین محمدی و حسن احمدزاده رضوانی موفق به صعود قله دماوند شدند خبر این صعود از رادیو تهران پخش گردید. به همین مناسبت در تاریخ ۱۶ شهریور سال ۱۳۲۵ جشنی از طرف انجمن تربیتبدنی گیلان در دبیرستان شاپور برپا شد و استاندار وقت (آقای انصاری) به هر یک از کوهنوردان یک قطعه مدال درجه اول کوهنوردی عطا فرمود.
وضعیت کنونی قله دماوند
رهاسازی زباله، فاضلاب انسانی و رعایت نکردن مسایل کوهنوردی، صعود ناپایدار و کوهنوردی آماتورها در قله دماوند، همچنین استفاده بیش از حد از ظرفیت قابل تحمل محیط و همچنین بهرهبرداری پوکه معدنی در اطراف از جمله چالشهایی است که محیطزیست بلندترین نقطه ارتفاعی ایران با تنوع زیستی خاص و منحصر به فرد با آن درگیر است.
این قله تنوع زیستی خاص خود را از پایه کوه تا نوک قله دارد حتی در بخش گوگردی قله نیز میکروارگانیستهای خاصی زندگی میکنند که تعییر دمای قله و افزایش آلودگیها میتواند بر روی آنها تاثیر بگذار. این منطقه زیستگاه حیوانات مختلفی از جمله روباه، گرگ، شغال، سگ، بز کوهی، میش، گراز و همچنین پرندگانی مانند عقاب طلایی، کبک، تیهو و جغد است. از گونههای مهم گیاهی آن میتوان از بومادران، پیر گیاه دماوندی، اسپرس کوهی و گون نام برد.
با وجود مطالعاتی در حوزه ظرفیت گردشگری این قله و اعتراضهایی که از سوی فعالهای محیطزیست و کوهنوردان برای حفاظت از محیطزیست این قله انجام شده است، هنوز مدیریت درخور و پایداری برای کوهنوردی و گردشگری پایدار این قله دیده نمیشود.