تغییر عنوان کریدور زنگزور به ترامپ و بازیگران جدید قفقاز؛
چرا راهگذر پانترکی برای ایران نگرانکننده شد؟
مهمترین دلیل اظهارنظر مسؤولین و کارشناسان اقتصادی و سیاسی علیه راهگذری که طی پنجسال گذشته در منطقه شمالی ایران مطرح شده معطوف به حضور بازیگری جدید در آن است، کاتالیزوری که در تیرماه گذشته، چه بهصورت مستقیم و یا با حمایت تمام عیار از رژیم جعلی صهیونستی، اقدام بهتهاجم نظامی علیه ایران و ایرانی نمود، آمریکا.
فارغ از ناسیه تاریخی مشحون از حضور و سیطره ایرانیان در و بر قفقاز، که در شاخصهای مختلف فرهنگی، حکمرانی نمود پیدا کرده؛ طی دو جنگ بزرگی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در این منطقه به وجود آمد، در مرحله نخست، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بیطرفی را اتخاذ کرد که در آن برنده میدان ارمنستان شد و این در حالی است که در دومین منازعه خونین میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، دولت وقت ایران متمایل به باکو شد!؟
در این میان ارمنیها که از حمایت ایرانیان خارج شده و روسها را درگیر جنگ طولانی اوکراین مشاهده کردند، بهدنبال مفری از چرخه ملعبه سه قدرت اصلی قفقاز یعنی روسیه، ایران و ترکیه بوده و با ورود ترامپ، علیرغم پیچیدهتر شدن داستان، اما منافع ملی کوتاه و بلندمدت خود را در عرصه سرزمینی، ژئوپلتیک و اقتصاد موردتوجه قرار دادند. در عینحال حضور دارای منافع اقتصادی برای بازیگری جدید، وزن این کشور را در معادلات قفقاز تغییر داد.
نیازی به توضیح اضافی نیست که ترکیه و جریان موهوم پانترکی که این کشور بیهویت پیگیری میکند برنده این بازی ژئوپلتیکی محسوب میشود و روسهای درگیر در منازعه بیپایان دریای سیاه از جایگاه دویست ساله خود در این منطقه تنزل یافته و ایرانیان نیز نظارهگر انتخابهای غلط و بیتصمیمی خود در چنددهه اخیر هستند.
از منظر یک ایرانی باید پذیرفت حضور آمریکا اگرچه طرف طیف ارمنی را تقویت میکند اما تغییر الگوی روابط ایران با آمریکا و رژیم صهیونی ظرف سالها و ماههای اخیر از نبردی سرد به گرم و با حمله نظامی مستقیم به خاک ایران؛ حضور مستمر نیروهای موساد در جمهوری آذربایجان؛ بهرهگیری کشورهای مزبور (ترکیه،رژیم جعلی صهیونی و جمهوری آذربایجان) از راهبردهای قومی بهمنظور تقویت چندپارهگیهای قومی در ملیت ایرانی تاحدی که از موضعگیری صریح تا تدریس نقشههای جعلی علیه موجودیت ایرانیان در دستور کار قرار دارد بههمراه تلاش به منظور حذف ایران از مناسبات ترانزیتی و کریدوری منطقه را میتوان مهمترین دلایل نگرانی دولتمردان ایرانی، صاحبنظران و افکار عمومی برشمرد.
نکته قابلتوجه دو مولفه اقتصادیبودن این راهگذر و بهکاربردن تعبیر خفگی ژئوپلتیک ایران است که به برداشت اینجانب، محل مناقشه و تردید میباشد؟! از منظر اقتصادی باید توجه داشت که مهمترین بازیگری که قرار بوده در این مسیر اقدام به نقل و انتقال کالاهای خود نماید چین است، سئوال اینجاست آیا این مسیر در معادلات چینیها قرار دارد؟ آیا استراتژیستهای چینی حاضر به تقویت مسیر ترامپ در جریانهای نقل و انتقال کالاهای خود به اروپا میشوند؟
در عینحال چه میزان و چه نوع کالاهایی برای ترانزیت کالا در این مسیر انتخاب شده؟ به اینمعنی که اگر قرن گذشته عرصه تولد و از حیز انتفاع ساقط شدن کریدورهای ترکیبی (زمینی،دریایی) بود، قرن بیست ویک، شاهد غلبه مسیرهای دریایی یا زمینی (ریلی-جادهای) صرف بوده و این مهم برآمده از آسیبپذیری کالا و محصولات در بستر کریدورهای ترکیبی و به تبع آن بالاتر بودن هزینههای بیمهای است.
از سوی دیگر در خصوص تعبیر ناصحیح خفگی ژئوپلتیکی ایران باید متوجه این مباحث بود که اولا مگر چه میزان بار ایرانیان از مسیر ارمنستان به اروپا رفته و میرود؟ عزیزان میدانند مسیر مورد بحث از چه کشورهایی عبور میکند؟ در عین حال هماکنون مسیرهای دریایی انزلی، امیرآباد به روسیه در قالب کریدور شمال جنوب؛ خط زمینی آستارا به جمهوری آذربایجان، روسیه و شرق اروپا؛ مسیر در حال تأسیس خلیج فارس به دریای سیاه؛ سه فرصت موجود در سرحدات شمالی ایران زمین در رقابت ژئواکونومی با راهگذر زنگزور پیش روی ایرانیان وجود دارد.
راهکار چیست؟ در فاز نخست عملیسازی کریدور شمال جنوب از طریق تکمیل زیرساختهای حمل و نقلی است. و در یک استراتژی کلان، رسیدن نهادهایی چون گمرک، نیروی انتظامی، ستاد مبارزه با قاچاق کالا و قوه قضائیه، و سایر دستگاههای نظارتی یا نمایندگان مجلس به این واقعیت که قرن بیست ویکم قرن کریدورها است و باید مجموعه نهادهای کشور برای نقل و انتقال سریع، امن و بدون مزاحمتهای نظارتی که باعث تخریب مزیتهای رقابتی زماناندک و سلامت کالاهای ترانزیتی از ایران میشود به یک فهم و باور یکسان نائل شده و تابع منافع ملی در سالهای پیشروی و برای نسلهای آتی باشند، و این مهم، مهمترین راهبرد پیش روی ایران و ایرانی است.
از سویی عزیزان صاحبمنصب و صاحبنظر یقین بدانند آنچه در زنگزور اتفاق افتاد، ناشی از کجفهمی نسبت به اهمیت نقل و انتقال سریع و ایمن کالا از مسیر ایران، و قابلیت اضافهشدن ضریب پدافند غیرعامل به مولفههای امنیتی جمهوری اسلامی از طریق تقویت مولفهها و مسیرهای ترانزیتی عبوری از کشور است.