به‌بهانه بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی؛

گذری بر خصوصی‌سازی آموزش عمومی در ایران

0 ۳۸

تحولات آموزشی در ایران معاصر، همواره در پیوندی تنگاتنگ با سیاست و ایدئولوژی حاکم بر کشور شکل گرفته است. از تلاش برای یکسان‌سازی و دولتی‌کردن آموزش تا تجربه‌ی محدود و مقطعی مدارس خصوصی و سپس حذف کامل و بازگشت آن‌، مسیر پر فراز و نشیبی در برابر نظام آموزشی ایران قرار داشته است.

 

خصوصی‌سازی و دولتی‌سازی مدارس نه‌تنها یک تصمیم آموزشی، بلکه بازتابی از مناسبات قدرت، عدالت‌خواهی اجتماعی و فشارهای اقتصادی و فرهنگی بوده است.

 

در دوره‌ی محمدرضا پهلوی، حاکمیت که بخش قابل‌توجهی از منابع خود را در امور نظامی هزینه می‌کرد، تحت‌فشار افزایش تقاضاهای اجتماعی مجاب شد تا با تصویت «قانون راجع به تاسیس دبستان‌های چهارکلاسه ملی و دبیرستان‌های غیردولتی» در فروردین‌ماه ۱۳۳۵، با تاسیس مدارس غیردولتی موافقت کند

 

بررسی این روند نشان می‌دهد که آموزش در ایران نه یک نهاد مستقل، بلکه میدان رقابت ایده‌ها و سیاست‌های کلان بوده است؛ جایی‌که مفهوم «مدرسه» بارها بازتعریف و دگرگون شده است.

 

با قدرت‌گیری رضاشاه، دولت برای نخستین بار به‌طور جدی وارد آموزش شد. در چنین فضایی، اولین مدارس مدرن با اهتمام ویژه بر امر دینی توسط ایرانیان متدین با مدرسه‌ی جعفری و اقدامات شیخ عباسعلی سبزواری اسلامی در سال ۱۳۲۲ شمسی تاسیس شد. در این دوره وزارت معارف ساختارمند شد، مدارس ملی و سنتی تحت‌نظارت شدید قرار گرفتند و برنامه‌های درسی یکسان تدوین شد. سیاست اصلی این دوره عمومی‌سازی آموزش و دولتی‌کردن مدارس بود.

 

در دوره‌ی محمدرضا پهلوی، حاکمیت که بخش قابل‌توجهی از منابع خود را در امور نظامی هزینه می‌کرد، تحت‌فشار افزایش تقاضاهای اجتماعی مجاب شد تا با تصویت «قانون راجع به تاسیس دبستان‌های چهارکلاسه ملی و دبیرستان‌های غیردولتی» در فروردین‌ماه ۱۳۳۵، با تاسیس مدارس غیردولتی موافقت کند.

 

به‌جز کارکرد تامین مالی از منابع غیردولتی، کارکرد دیگر این مدارس در جهت پیش‌روی و الگوسازی خصوصا در پیاده‌سازی الگوهای جدید آموزشی بود.

 

جدا از مدارسی که در دوران قاجار، آمریکایی‌ها در ایران تاسیس کردند، اولین مدارس خصوصی ایران بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ تاسیس شدند و در سال ۱۳۳۵ اولین قانون تاسیس مدارس خصوصی در ایران تصویب شد و با شتاب تندی طی ۶-۵ سال تا سال ۱۳۴۱خورشیدی، حدود ۱۰درصد دانش‌آموزان در این مدارس خصوصی تحصیل می‌کردند که در دبیرستان این میزان بیشتر و در دبستان‌ها کمتر بود

 

بنابراین جدا از مدارسی که در دوران قاجار، آمریکایی‌ها در ایران تاسیس کردند، اولین مدارس خصوصی ایران بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ تاسیس شدند و در سال ۱۳۳۵ اولین قانون تاسیس مدارس خصوصی در ایران تصویب شد و با شتاب تندی طی ۶-۵ سال تا سال ۱۳۴۱خورشیدی، حدود ۱۰درصد دانش‌آموزان در این مدارس خصوصی تحصیل می‌کردند که در دبیرستان این میزان بیشتر و در دبستان‌ها کمتر بود.

 

در سال ۱۳۴۵خورشیدی، سازمان برنامه و بودجه سندی را منتشر کرد که بسیار حائز اهمیت است. سندی تحت‌عنوان «مساله واگذاری امور فرهنگی به مردم». در این سند آمده که مهم‌ترین هدف از تاسیس مدارس خصوصی یا واگذاری خدمات فرهنگی به مردم این است که مدارس خصوصی و غیردولتی سبب شوند که تمام فرزندان «خانواده‌های مرفه» به آموزش دسترسی داشته باشند و هدف دوم این است که زمینه‌هایی به وجود آید که مشارکت مردم در تامین مالی امکانات آموزشی و فرهنگی فراهم شود.

 

این وضعیت تا سال ۱۳۵۳ خورشیدی که قانونی تصویب شد و تمام مدارس خصوصی را دولتی اعلام کرد، ادامه پیدا کرد.

 

در ابتدای انقلاب اسلامی، ایده‌ی عدالت‌گستری تأثیری عمیق بر حذف انواعی از مدارس داشت به‌گونه‌ای که براساس مصوبه‌ی مورخ ۱۲/۲/ ۱۳۵۸، شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران، از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ مشارکت  بخش خصوصی در آموزش و پرورش منتفی شد: «به منظور توزیع عادلانه امکانات آموزشی و بهره‌گیری صحیح از تحصیل رایگان بر طبق اصل سی‌ام قانون‌اساسی جمهوری اسلامی ایران به آموزش و پرورش اجازه داده می‌شود کلیه واحدهای آموزشی غیردولتی را که در تاریخ تصویب این قانون دایر بودند و با کسب اجازه تأسیس از وزارت آموزش و پرورش اداره می‌شدند، براساس آیین‌نامه خاصش از اول تیرماه ۱۳۵۹ به‌صورت دولتی اداره نماید.» بدین ترتیب مدارس ملی و مردمی یعنی همان غیردولتی‌ها نیز دومین گونه مدارسی بودند که پس از انقلاب حذف شدند.

 

در سال ۱۳۴۵خورشیدی، سازمان برنامه و بودجه سندی را منتشر کرد که بسیار حائز اهمیت است. سندی تحت‌عنوان «مساله واگذاری امور فرهنگی به مردم». در این سند آمده که مهم‌ترین هدف از تاسیس مدارس خصوصی یا واگذاری خدمات فرهنگی به مردم این است که مدارس خصوصی و غیردولتی سبب شوند که تمام فرزندان «خانواده‌های مرفه» به آموزش دسترسی داشته باشند و هدف دوم این است که زمینه‌هایی به وجود آید که مشارکت مردم در تامین مالی امکانات آموزشی و فرهنگی فراهم شود

 

البته با یک استثنا در سال ۱۳۵۹ خورشیدی، که در این سال قانونی در آموزش‌ و پرورش تصویب شد که اجازه‌ی تاسیس مدارس خصوصی اسلامی را می‌داد. این قانون البته دو تبصره جالب توجه داشت، یکی این‌که این مدارس حق اخذ شهریه را ندارند و دوم اینکه خدمات مازاد مثل غذا و سرویس‌های ایاب و ذهاب هم در این مدارس ارائه نمی‌شوند.

 

البته در همان زمان تعدادی از مدیران نامه‌ای به نخست‌وزیر وقت ارسال کردند و به این وضعیت معترض شدند که اولا یک انقلاب اسلامی رخ داده و همه مدارس اسلامی هستند و مدارس خصوصی اسلامی معنایی ندارد و ثانیا اینکه خود این استثناسازی در نهایت می‌تواند منجر به تخریب سیستم آموزشی شود. لازم به ذکر است که دو مدرسه‌ی علوی و نیکان از جمله این مدارس بودند.

 

بعد از صدور قطعنامه‌ی پایان جنگ ایران و عراق، اولین مساله‌ای که دولت در زمینه‌ی خصوصی‌سازی به آن ورود کرد همین مساله‌ی آموزش بود. حدود ۹ تا ۱۰ ماه بعد از صدور قطعنامه، اولین گام برای خصوصی‌سازی در حوزه‌ی آموزش برداشته و  قانون تاسیس مدارس غیرانتفاعی تصویب شد.

 

رئیس‌جمهور وقت در توجیه این مدارس در یکی از خطبه‌ها جملاتی را بیان کرد: «برخی از خانواده‌ها هستند که تمایل دارند برای فرزندان‌شان خدمات آموزشی بهتر و باکیفیت‌تری بخرند و به همین دلیل به سمت کلاس‌ها و معلم‌های خصوصی روی آورده‌اند و چون به این کلاس‌های خصوصی در منزل نظارتی وجود ندارد بهتر است مدارس غیرانتفاعی و خصوصی تشکیل شود که دولت هم ‌بتواند بر آن‌ها نظارت و کنترل داشته باشد و هم مانع تمرکززدایی شود و همچون بیمارستان‌ها که فقط هزینه‌های رفاهی متفاوتی دارند این مدارس نیز فقط هزینه‌های رفاهی متفاوتی داشته ولی تحت‌کنترل دولت قرار دارند.»

 

بعد از صدور قطعنامه‌ی پایان جنگ ایران و عراق، اولین مساله‌ای که دولت در زمینه‌ی خصوصی‌سازی به آن ورود کرد، مساله‌ی آموزش بود. حدود ۹ تا ۱۰ ماه بعد از صدور قطعنامه، اولین گام برای خصوصی‌سازی در حوزه‌ی آموزش برداشته و  قانون تاسیس مدارس غیرانتفاعی تصویب شد

 

البته در نهایت مدارس غیرانتفاعی، از اواخر دهه ۱۳۶۰ به یاری مدارس دولتی آمدند. اما دوباره مشاهده شد که ترکیب این دو نواقصی دارد و نیاز به تصمیم‌گیری تکاملی است.

 

از این‌رو گزینه‌ی مدارس نمونه دولتی و نمونه مردمی و هیأت امنایی طرح شد. در سال ۱۳۸۳خورشیدی، مدارس هیأت امنایی با هدف گسترش مشارکت همه‌جانبه‌ی مردمی و سپردن امور مدرسه به خود مردم آغاز شد و تا سال ۱۳۸۶ مرحله‌ی آزمایشی آن در استان‌های مختلف کشور ادامه داشت.

 

لایحه‌ی اصلاح قانون‌ مدارس غیرانتفاعی در سال ۱۳۸۷ در مجلس طرح شد و تعداد زیادی از بندهای آن به تصویب رسید. نهایتا قانون «تأسیس و اداره مدارس و مراکز آموزشی غیردولتی» در سال ۱۳۹۵ و پس از کشمکش‌های مختلف به‌عنوان یک قانون دائمی توسط مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید.

 

منابع

آژند، فرامرز(۱۳۹۶) نگاهی تبارشناختی به مشارکت‌های مردمی در نظام تعلیم و تربیت جدید ایران، پایان‌نامه کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه: دانشگاه تهران.
امیدی، رضا (۱۳۹۷)، نگاهی به ریشه‌های خصوصی‌سازی آموزش در ایران، رسانه‌ی تخصصی علوم اجتماعی: انگاره.
ایروانی، شهین و امیرحسین غفاری، علی قربانی (۱۳۹۹)، بررسی تاریخی تنوع مدارس در ایران (ملاحظات سیاستگذاری)، معاونت پژوهش‌های اجتماعی فرهنگی دفتر: مطالعات آموزش و فرهنگ.         
حاضری، علی‌محمد و امین آریان‌راد (۱۳۷۷)، عدالت آموزشی. تاریخ‌نامه انقلاب، سال اول، بهار و تابستان.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.