باید گفت اقتصاد پایدار از مزرعه آغاز میشود. اگر کشاورز امنیت نداشته باشد، تاثیر آن بر زندگی خودش و دیگران چگونه خواهد بود؟ آیا میتوان زنجیرهای پایدار برای تأمین غذا را انتظار داشت؟ پایهی توسعه اقتصادی، در دستان کسانی است که خاک را میکارند، آب را پاس میدارند و با زحمت خود غذای ما را تأمین میکنند. با این حال، بسیاری از کشاورزان همچنان از جزئیترین و پایهای ترین حمایتها، امکانات و حتی سهم عادلانه از بازار محروم هستند.
عدالت در زنجیره تأمین غذا یعنی از مزرعه تا سفره، همهی مرحل و فرایندها منصفانه و پایدار باشند؛ از دستمزد کشاورز گرفته تا قیمتگذاری و توزیع مسؤولانه و مصرف آگاهانه توسط مردم. هر جا این زنجیره منحرف و گسسته شود، امنیت غذایی جامعه نیز آسیب میبیند. در این وضعیت حتی امنیت مالی یا بهعبارتی اقتصاد پایدار را نمیتوان برای جامعه کشاورز متصور بود.
امروزه جهان با تناقضی بزرگ روبهروست: از یک سو میلیونها نفر هنوز با گرسنگی و سوءتغذیه زندگی میکنند، و از سوی دیگر، هر سال میلیاردها تُن غذا در مسیر تولید تا مصرف از بین میرود. از زنجیرهی تولید گرفته تا فرایند توزیع و فرهنگ مصرف. برآوردهای جدید نشان میدهد که تا ۴۰٪ از غذای تولیدشده در جهان در مراحل مختلف زنجیره تأمین از بین میرود یا دور ریخته میشود که این رقمی بالاتر از برآورد “یک سوم” است که در گذشته تخمین زده شده بود. این هدررفت گسترده یعنی اتلاف بخش مهمی از زمین، آب و انرژی؛ یعنی هر ساله زمینی بزرگتر از چین و حدود ۴۵ تریلیون گالن آب برای تولید غذایی صرف میشود که هرگز مصرف نمیشود.
همچنین باید اشاره کنیم که هدررفت غذا مسؤول ۸ تا ۱۰ درصد از انتشار گازهای گلخانهای جهان است، در حالی که یکسوم جمعیت جهان با ناامنی غذایی روبهرو هستند. یکی از اهداف سازمان ملل، کاهش این مقدار به نثف آن تا سال ۲۰۳۰ است، اما دستیابی به آن شاید آنقدرها ساده نباشد. گفته شده است که تخمین دقیق میزان هدررفت و ضایعات غذایی بسیار دشوار است، زیرا باید در تمام مراحل زنجیره تأمین، از مزرعه تا مصرفکننده، اندازهگیری شود. این شامل مواردی مانند میوههای برداشتنشده، ضایعات آشپزخانهها و مواد غذایی فاسد در خانههاست. با این حال، تقریبا هیچکس تلفات غذایی در مزرعه را بهطور دقیق اندازهگیری نمیکند، چرا که تشخیص علت دقیق هدررفت، مثلا تفاوت میان ضعف در برداشت، آفات یا بیماری محصول، کمی پیچیده است.
حال باید گفت که اقتصاد سبز، بر پایهی بهرهوری، نوآوری و عدالت شکل میگیرد. مسیرهایی چون حمایت از کشاورزی پایدار، استفاده از فناوریهای نوین در تولید و ذخیرهسازی غذا، و آموزش جوامع محلی برای مصرف مسؤولانه، میتوانند فقر غذایی را کاهش داده و چرخه اقتصاد را متعادل کنند. سرمایهگذاری در کشاورزی هوشمند، نه فقط سرمایهگذاری در تولید، بلکه سرمایهگذاری در امنیت، عدالت و آیندهی انسانها است.
اما عدالت غذایی، تنها در عرصهی اقتصاد معنا نمییابد. هیچ جامعهی انسانی نمیتواند ادهای توسعهیافتهبودن داشته باشد، اگر هنوز کودکانی در جایی از دنیا با شکم گرسنه به خواب بروند. عدالت غذایی یعنی هر انسانی، فارغ از جنسیت، موقعیت اقتصادی یا محل زندگی، به غذای سالم، کافی و مغذی دسترسی داشته باشد.
در جهانی که نیمی از مردم با چاقی و بیماریهای ناشی از تغذیه ناسالم دستوپنجه نرم میکنند و نیمی دیگر هنوز از گرسنگی رنج میبرند، مفهوم عدالت غذایی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. تحقق آن بدون شک نیازمند آگاهی، مسؤولیت اجتماعی و تغییر در فرهنگ مصرف است. هر تصمیم و قدم کوچک ما، از خرید روزانه، نحوه مصرف و دورریز و حتی انتخاب ژیم غذایی، میتواند در شکلگیری آیندهای عادلانهتر نقش داشته باشد.و زمانیکه همهی انسانها در هر جایی از دنیا بتوانند بر سر یک سفره بنشینند، سفرهای بر پایهی برابری، آگاهی و احترام به زمین، توسعه پایدار معنا مییابد.
اگر بخواهیم جهانی عاری از گرسنگی بسازیم، باید ارزش واقعی غذا را دوباره درک کنیم: غذایی که حاصل کار دستان کشاورز، برکت خاک و امانت زمین است.