گلِ شکسته بند
بهار است، گلهای پامچال جای جای کوهپایه و روستا را تسخیر کردهاند و عطر دل انگیز سبزهی تازه، انسان و حیوان را مست میکند. پیرمرد، شادمان رو به خانهی داماد دارد، نوه اش به دنیا آمده، دختر است.
«اسمم ظریفه وفایی است در اسالم مرا به نام پامچال وردی پور میشناسند، من گل شکسته بندم. خودم سواد ندارم خدا این علم را به من داده. وقتی دختر بچهی کوچکی بودم برای پدرم زرده تخم مرغ و زردچوبه را آماده میکردم و کم کم شکسته بندی را از پدرم فتحعلی وفایی یاد گرفتم. پدربزرگم محرم وفایی نیز در ییلاق ارده شکسته بند بود. اکنون از در رفتگی…