«پیربازار»، اگرچه چهار سال پیش عنوان «شهر» را کسب کرد، اما تا پیش از این بخشی از شهرستان رشت بود. هرچند منابع، شهر رشت و یا بندر انزلی را به عنوان «دروازه اروپا» معرفی میکنند، اما درحقیقت «پیربازار» کلید این دروازه بود.
کلیدی در «روگاپیربازار» که زیر انبوهی از رسوبات یک آبراه مهم سیاسی- تجاری پنهان مانده است. هرچند بسیاری از منابع، از منافع تجاری این راه آبی به عنوان نقطه اتصال بین آنسوی دریا و مرکز گیلان و سپس فلات ایران نوشتهاند، اما پشت این دروازه تجاری، منافع سیاسی همسایه شمالی نهفته بود و پیربازار را حلقه اتصال راه ولگا- خزر و سپس فلات ایران و اقیانوس هند میدید.
همانقدر که کوتاهبینی اکنون «زنگزور» را نقطه کوچکی در نقشه قفقاز میبیند، شاهان قجری هم رودخانه پیربازار را تنها راه آبی برای سفر به فرنگ دیدند. آبراهی که تا مرداب انزلی پیش میرفت
همانقدر که کوتاهبینی اکنون «زنگزور» را نقطه کوچکی در نقشه قفقاز میبیند، شاهان قجری هم رودخانه پیربازار را تنها راه آبی برای سفر به فرنگ دیدند. اما همین آبراهی که تا مرداب انزلی پیش میرفت، نقطه کوچکی برای پطرکبیر نبود. اگر جز این بود، سیاستی که او در پیش گرفت، رهروانش ادامه نمیدادند و با احداث کاروانسرا، پروژه بلندمدت رهبر سیاسیشان را پس از مرگ نیز ادامه نمیدادند.
کاروانسرایی که هرچند برخی منابع آن را انبار کالای روسی توصیف کردهاند، اما نوشتهاند که شبیه قلعه بوده است. (سفرنامه ملگونوف)
اگر پل سنگی محدوده بوسار فعلی را هم که روسها ساخته بودند و حمام قدیمی پیربازار را هم از همان دست متعلقات حساب کنیم، شاید از ابتدا ایجاد یک پایگاه نظامی در پوشش انبار کالا و راه تجاری بوده است. نقطه اوج این نفوذ نظامی را در نبرد موسوم به «پیلهداربن» شاهدیم که روسیه با هدف نفوذ به پایتخت ایران، از راه آبی به دنبال پیاده کردن نیروی نظامی افتاد.
«پیربازار»، «پیلهبازار» و یا با نام قدیمتر آن «پرهبازار» (با توصیف جهانگیر سرتیپپور) از ابتدای دوره قاجار، چنان موقعیت ممتازی یافت که نهتنها مسافران فرنگ، بلکه صادرات و واردات کالا و بار توسط تجار اروپایی و ایرانی، از همین آبراه صورت میگرفت.
«علیاکبر دهخدا» درباره موقعیت ممتاز پیربازار مینویسد: « پیربازار قبل از احداث راه شوسه رشت به بندر انزلی، بندر مهم رشت بوده و کلیه مسافرین و محصولات از این محل بهوسیله قایق به بندر انزلی حمل میشد پس از احداث شوسه و ازدیاد اتومبیل اهمیت خود را از دست داده است».
ایجاد راههای زمینی برای تجارت به ویژه پس از تسلط صفویان در گیلان و انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان گسترش زیادی یافت و در دوران شاهعباس اول شاهد احداث و مرمت راههای قدیمی بودیم. و راه سنگفرش معروف به «شاهعباسی» در همین زمان احداث گردید و با شعبات فراوانش، تجارتِ مهمترین محصول گیلان یعنی «ابریشم» را به فلات ایران و خارج از کشور ممکن میساخت.
میدانیم که مرکز دینی جهان اسلام آن زمان و محل دفن جد اعلای صفویه در شهر«اردبیل» بود و سالی یکبار شاهان صفوی به زیارت آن میرفتند. بنابراین، «راهِ شاهعباسی» از اردبیل آغاز و با احداث راههای فرعی، شبکهای از دالانهای تجاری به؛ استرآباد، مازندران، خراسان، قزوین، اصفهان و… ایجاد میکرد.
«پیربازار»، «پیلهبازار» و یا با نام قدیمتر آن «پرهبازار» (با توصیف جهانگیر سرتیپپور) از ابتدای دوره قاجار، چنان موقعیت ممتازی یافت که نهتنها مسافران فرنگ، بلکه صادرات و واردات کالا و بار توسط تجار اروپایی و ایرانی، از همین آبراه صورت میگرفت
عملیات احداث این جاده در سال ۱۰۳۱ ه. ق آغاز گردید و با گذر از شهرهای تاریخی همچون گسکر، راههای تجاری قدیمی را تحتشعاع قرار دارد. این راهها در دوره قاجار نیز مورد بهرهبرداری قرار میگرفت. (مکانیابی جاده شاهعباسی با استفاده از پلهای خشتی)
راهی که در مسیر خود ناچار بود از روی رودخانههای پرآب گیلان نیز بگذرد. بنابراین علاوه بر ساخت راه، احداث پلهای آجری و بعضا چوبی هم بر شعبات رودخانه احداث شد. اما این راه سنگفرش در جلگه مرطوب و پرباران گیلان، نیاز به نگهداری و مرمت سالانه داشت. و هرزمان که قدرت هیأت حاکمه در کشور و یا گیلان، کاهش مییافت، بهدلیل عدم رسیدگی شاهد سرعت تخریب راهها و کاروانسراهای در مسیر بودیم.

اگر در جلگه، رطوبت آفتِ راه بود، در مسیرهای کوهستانی گیلان، گردنههای خطرناک جادهی مرگ چاروادارها بود. جاینامههایی همچون؛ «جهنّم درّه» و «کفن کول» در سفرنامه ها، تمثیل معناداری از این مخاطرات بود. «جهنّم درّه»، راه پرگل و چاله بین شاقاجی و کاروانسرای لات بود که اسبهای بیچاره را زمینگیر میکرد و «کفن کول»، گردنه خطرناک در کوههای اشکورات به سمت الموت که چاروادارها قبل از رفتن وصیتنامه خود را مینوشتند.
از گذشتههای بسیار دور، تردد بار و مسافر در گیلان از رودخانهها صورت میگرفت و بیتردید «روگا پیربازار» هم از این قاعده مستثنی نبود. اما بهنظر نگارنده، از وقتی پروژه «راه ولگا – خزر» در آنسوی آبها مورد توجه قرار گرفت، شاهد رونق و بسترسازی برای استفاده بیشتر از این راه آبی هستیم و هرچه از اوایل قاجار به انتهای این دوره تاریخی میرسیم، پازلهای این دالان تجاری تکمیل میشود، وقتی سروکله «خوشتاریای روسی» پیدا میشود تا «راهآهن» رشت به پیربازار را بسازد، هدفش این بود که تُجّار روسی را از دست این راههای پرآب و چاله آسوده کند.
احداث آبراهی -که دروازه ورود به اروپا بود، نقش مهمی در شکلگیری محلات رشت را هم داشت. با رونق تجارت ابریشم، برخی محلات، که در مسیر این راه تجاری بودند، اهمیت بیشتری یافتند. از جمله این محلات، «سرخبنده» و «باقرآباد» فعلی است که شبکهای از مشاغل مرتبط با تجارت ابریشم در فاصله سعدی و صیقلان و سپس بوسار و پیربازار ایجاد کرد.
راه آبی پیربازار، باوجود مخاطراتی که امکان سقوط مالالتجاره به آب را بههمراه داشت، بهمراتب راه بهتری از جادههای جلگه و کوهستانی گیلان بود. در این آبراه، راهنما «کرجیبانان» بودند که با مهارت از «روگا پیربازار» عبور کرده و به سمت مرداب انزلی میرفتند و کالا و مسافران از «کولیر روگا» (به تعبیر عزیز طویلی) تنها روگای قابل کشتیرانی در مرداب انزلی، به سلامت آبهای دریای کاسپین را طی میکرد.(تاریخ جامع بندر انزلی، ص: ۱۶۷ تا ۱۷۰)
داستان فرار و پناهندهشدن حاکمان محلی گیلان به شیروان نیز به احتمال زیاد از همین راه آبی صورت میگرفته است. در منابع متاخر (عبدالفتاح فومنی) فرار هدایتاللهخان فومنی، حاکم گیلان و فرار مظفرسلطان سلیمان به شیروان از مسیر پیربازار به انزلی به شیروان بوده است که منابع جدیدتر همچون ولایت دارالمرز (لوئی رابینو) نیز بدان پرداختهاند.
احداث آبراهی، که دروازه ورود به اروپا بود، نقش مهمی در شکلگیری محلات رشت را هم داشت. با رونق تجارت ابریشم، برخی محلات، که در مسیر این راه تجاری بودند، اهمیت بیشتری یافتند. از جمله این محلات، «سرخبنده» و «باقرآباد» فعلی است که شبکهای از مشاغل مرتبط با تجارت ابریشم در فاصله سعدی و صیقلان و سپس بوسار و پیربازار ایجاد کرد
«عزیز طویلی»، به استناد نوشتههای «به مو» فرانوسوی درباره تاریخچه احداث بندرانزلی مینویسد: «در آغاز قرن نوزدهم «فتحعلی شاه» دهکده انزلی نزدیک پیربازار را برگزید و در آنجا نخستین تاسیسات بندری را به سبک جدید در کرانه ایرانی دریای خزر پدید آورد. اما جانشینانش گامی برای تکمیل اقدام نافرجام او برنداشتند و در توسعه آنجا کاری نکردند.»

بد نیست، وضعیت راههای تجاری گیلان را از چشم قنسول روسیه ببینیم. الکساندر خودزکو (یاخودچکو) – که در زمان محمدشاه قاجار (۱۸۳۰ م) کنسول روسیه در رشت بود و از سواحل دریای خزر بازدید داشته، درباره موقعیت رشت در زمان صفویه و نقش تجاری آبراه پیربازار مینویسد: «در آغاز کار صفویه، رشت شهرک بینام و نشانی بیش نبوده است. موقعیت مرکزی شهر که آن را از لحاظ بازرگانی ممتاز میداشته، از دید تیزبین شاهعباس بزرگ پنهان نمانده است. به فرمان شاه، رشت به پایتخت ایالت گیلان انتخاب میشود. حقیقت آن است که کمتر نقطهای در سواحل دریای خزر از لحاظ بازرگانی از تسهیلات رشت برخوردار بوده است.
رشت در فاصلهای تقریبا برابر از مرزهای روسیه و حریم ایالت مازندران قرار دارد و تنها شش شبانهروز راهِ کاروانرو آن را به قزوین، عمدهترین انبار کالا در سراسر ایران، جدا میکند. از سوی دیگر فاصلهاش تا پیربازار که خود توسط یک راه آبی مناسب با خلیج انزلی در ارتباط است، در حدود یک ساعت و نیم است. از این طریق رشت با تمامی بنادر دریای خزر مرتبط میشود.
رشت نه تنها خود را در مرتبهای که شاهعباس به آن ارتقایش داده حفظ کرده بلکه در پارهای موارد به پیشرفتهایی نیز دست یافته است. هرچند که دو سوم جمعیت این شهر بر اثر کشتار طاعون سالهای ۱۸۳۱ تا ۱۸۳۲ از دست رفته است، باز درحال حاضر شهر رشت صاحب شش هزار باب خانه است که در هفت محله پراکندهاند و هفت بازار و ده مسجد و یک قصر و مدارس بسیار دارد… در روزهای نوغان یعنی اوایل مرداد که محصول ابریشم به دست میآید، بازارهای رشت را تحرکی بینظیر درخود میگیرد. در این روزها مالکان و کشاورزان از همه نقاط گیلان به رشت میآیند تا محصولات خویش را بفروشند… شهر در این زمان میعادگاه سوادگران و بازرگانان ایرانی و روس و ارمنی و یونانی است که از هر سو فرا میرسند.» (سرزمین گیلان، صص:۱۲ و ۱۳)
خودزکو، همچنین اشاره دارد که به فرمان شاهعباس اول راه معروف شاهعباسی ساخته میشود: «این پادشاه فرمان داد تا جنگلهای ناحیه پست ساحلی را بریدند و با احداث راهی عریض و مستحکم آمد و شد در این ناحیه را میسر ساختند. رشت بنا به اراده او از صورت یک قریه بینام و نشان بهصورت یک پایتخت ایالتی متحول گشت. موقع مرکزی این شهر میان مناسبترین لنگرگاههای ناحیه و یک شاهراه کاروانرو، درهای تازهای بر روی تجارت آن گشوده و سیل سرمایهها را از شهرهای لاهیجان و فومن… به سوی بازارهای خود جلب کرد.» (همان:۳۴)
وی، درباره محل اتصال رودخانه پیربازار و مرداب انزلی هم مینویسد:« بیشترین عرض مرداب فاصله میان دهانه رودخانه پیربازار تا ترعه انزلی است که به ۴ فرسنگ میرسد.» (ص: ۵۳) و اشاره دارد که راههای آبی مهمترین راه ارتباطی همسایگان در گیلان بوده است: « طبیعت گویی بر آن بوده است که گیلان جز از طریق راههای آبی با سرزمینهای همسایه خود ارتباط برقرار نسازد. در واقع، رشت که مرکز اصلی همه راههای ارتباطی گیلان است از سویی از طریق رودخانه پیربازار با خلیج کوچک انزلی و از سوی دیگر از طریق نهر خمام رود که از نزدیکی شهر میگذرد، با سپیدرود مربوط است؛ تا آنجا که با استفاده از این نهر و سپیدرود ممکن است مالالتجارهها را تا پل منجیل حمل کرد و از آنجا از طریق راه کاروانروی مناسب موجود آنها را به قزوین و درواقع به سراسر مرکز تجاری ایران رسانید.» و البته خودزکو به خطرات این راه آبی بهویژه پس از فروکش کردن سیلاب اشاره دارد که بهوسیله درختان شکسته مسدود میشد.(ص:۵۵)
خودزکو، همچنین اشاره دارد؛ مالالتجارهای که قرار بود به تبریز هم برود، از انزلی به سمت دهانه کرکانرود میرفت و سپس از کوههای آقاولر تالش به سمت اردبیل و سپس تبریز میرسید. (صص: ۵۶ و ۵۷)
استفاده از راه شنی حاشیه دریا از نگاه این کنسول، به مراتب خطر کمتری داشت و کالاهایی که از انزلی به مرز آستارا و مازندران میرسید، همین راه ساحلی و شنی را طی میکرد: « کالاهایی که راهی شهر مرزی آستارا هستند ناگزیرند از انزلی به بعد مسافتی به طول ۱۹.۵ فرسنگ را از حاشیه دریا، از میان اراضی شنی عبور کنند.»(ص: ۶۸)
در آغاز کار صفویه، رشت شهرک بینام و نشانی بیش نبوده است. موقعیت مرکزی شهر که آن را از لحاظ بازرگانی ممتاز میداشته، از دید تیزبین شاهعباس بزرگ پنهان نمانده است. به فرمان شاه، رشت به پایتخت ایالت گیلان انتخاب میشود. حقیقت آن است که کمتر نقطهای در سواحل دریای خزر از لحاظ بازرگانی از تسهیلات رشت برخوردار بوده است
او، شاهد فرورفتن اسبها در باتلاق در راه کاروانرو در مکانی موسوم به «جهنمدره» بین شاقاجی (اسلامآباد فعلی) و کاروانسرای لات فعلی بوده. و از وصیتنامه نوشتن چاروادارها در گردنه «کفنکول» بین اشکور- الموت مینویسد. (ص:۵۷)

کمی بعد از معاهدهای که موجب جدایی افغانستان از ایران شد، سروکله انگلیس هم در شمال ایران پیدا شد تا از تحرکات رقیب روسی خود دور نماند. چالرز فرانسیس مکنزی، نخستین قنسول انگلیس در شمال ایران (۱۲۷۴ه. ق۱۸۵۷م)، در تمام سفرنامهاش از وضعیت راههای شمال کشور شکوه دارد و درباره وضعیت راههای گیلان مینویسد:« وضع راه نسبتا خوب بود (هیچ یک از جادههای گیلان را نمیتوان واقعا خوب نامید.)،(سفرنامه شمال، ص: ۱۴) و درجایی که از وضعیت راههای رشت مینویسد، گودالهای عمیق مملو از گل و لای را توصیف میکند.(ص:۱۶)
او که در مسیر رشت به کوچصفهان، ۷ پل آجری و پل نیمه مخروبه لاله رود را دیده بود (احتمالا مرغانهپورد فعلی در روستای لالهدشت) از پلهای لرزانی که از تنه درختان ساخته شده، مینالد و از بارانی که وضع راه را بدتر میکرد: «راه کوچصفهان بهقدری بد بود که هیچکس در انگلستان تصور وضع آنرا نمیتواند بکند، علاوه بر گل و لای و شیار گودالهای عمیق با نهرهای متعددی که جاده را قطع میکردند برخورد کردیم و میبایست از پلهایی که از چوب یا تنه درخت که آنها نیز گلآلود و لغزنده بودند عبور کنیم. اینگونه پلها را کمتر تعمیر میکنند و بهتر آن است که نباشد.»
او مسیر رشتآباد به سمت کیسم را با قایقی که کف آن صاف بوده عبور کرده و اسب عربی و بار و بنهاش را نیز با همان قایق عبور داده است..(همان، ص:۱۶) مکنزی، تب کرده و مریض به لاهیجان میرسد. مهمان حاکمی است که عمارتش نزدیک مسجد است، حاکم در حال ساخت مسجد جدیدی است و اعتراضش را پیرامون عدم تعمیر راهها اینگونه مینویسد: «باوجود اینکه تعداد بسیاری مسجد وجود دارد، مشغول ساختن یکی دیگر است درصورتیکه بهتر بود جادهها را تعمیر میکرد.» (ص: ۲۴)
قنسول انگلیس، بخشی از مسیر لاهیجان به لنگرود را نیز از داخل رودخانه طی کرده است:«نیم فرسنگ قبل از رسیدن به لنگرود از جاده قدیمی جدا شده به طرف چپ پیچیدیم و از مسیر نهری عبور کردیم. بنا به رسم گیلان بهترین راهها اغلب در کف رودخانههاست.» (ص:۲۸)
حال که وضعیت راههای زمینی در گیلان پرباران گیلان را دریافتیم، به اهمیت راه آبی رشت- پیربازار- انزلی و نقش کرجیبانان میتوان پی برد. کرجیبانانی که جان کارگر و پادشاه قجر در دستانش بود. همانطور که راه زمینی، نیاز به متعلقاتی همچون کاروانسرا، آب انبار، چاه آب و… داشت، مسیر راه آبی نیز نیازمندیهای خود را داشت.
در محله باقرآباد، هنوز آجرچینیهای چندکاروانسرا در محور اصلی قابل رویت است و همین چندکاروانسرا، خط سیر کاروان روی قدیم را پیش از احداث راه آهن رشت – پیربازار را، که از سعدی به بوسار میرفت، تعیین میکند. آنگونه که کهنسالان بوسار میگویند، در مکان فعلی پل آهنی بوسار، یک پل سنگی بود که روسها با دینامیت تخریب کردند. (مصاحبه نگارنده با علیاکبر مرادیان گروسی)
ملکونوف، سیاح روسی(۱۸۶۰م) نیز به یک کاروانسرای سنگی متعلق به روسها اشاره دارد: «دو گردان از سربازان روسی به فرماندهی شیپوف در بندرپیربازار پیاده و راهی رشت شدند. آنها در یک کاروانسرای سنگی که روسها پیشتر برای انبار کالاهای تجاری روسی در این شهر ساخته و بسیار محکم و وسیع بود، استقرار یافتند.
تا پیش از رونق تجاری آبراه پیربازار، کاروانهای عصر صفوی با طی مسیر طولانی از راه عثمانی وارد خاک اروپا میشدند. اگر این راه آبی در دوره قاجار به اوج خود رسید، نه نگاه شاهان قاجار برای سریعتر رسیدن به فرنگ، بلکه به نگاه بلندمدت روسیه برای دستیابی به آبهای آزاد جنوب ایران بوده است
این کاروانسرا در انتهای شهر بود. در یکطرف آن میدانی بزرگ و در طرف دیگر چمنزاری وسیع قرار داشت. کاروانسرا شباهت زیادی به قلعه داشت و به همین علت خیلی سریع آن را مجهز کردند. دو دروازه بزرگ به میدان و چمنزار باز میشد و در وسط حیاط آن چاه آبی وجود داشت.»
شیپوف در پیربازار هم گروهی حدود ۱۰۰ نفر از سربازان روسی را برای محافظت این بندر نگهداشت.» (ملگوف و تاریخ گیلان، ج۲، ص:۱۲۳)
تا پیش از رونق تجاری آبراه پیربازار، کاروانهای عصر صفوی با طی مسیر طولانی از راه عثمانی وارد خاک اروپا میشدند. اگر این راه آبی در دوره قاجار به اوج خود رسید، نه نگاه شاهان قاجار برای سریعتر رسیدن به فرنگ، بلکه به نگاه بلندمدت روسیه برای دستیابی به آبهای آزاد جنوب ایران بوده است.
سیوری راجر(۱۹۲۵-۲۰۲۲) در کتاب ایران عصر صفوی، راه آبی پیربازار را از نگاه سیاستمداران روسیه، جزئی از یک کل میبیند: «از نکات جالبتوجه نوشته مورخان شوروی سابق این است که نویسندگان به درستی به اهمیت محور ارتباطی- تجاری، رودخانه ولگا- خزر انزلی- پیربازار- رشت- دره سپیدرود و فلات مرکزی ایران با عنوان راه ولگا- خزر تأیید کردهاند. این راه اکنون در دنیای جدید برای روسیه دوران پتر اول بسیار اهمیت پیدا کرده بود.
سیوری هم از ماموریت ولینسکی از جانب پتر تأیید میکند که این راه، به ویژه برای تجارت ابریشم برای روسیه و پتر اول اهمیت داشت:« او [ولینسکی در ماموریت از جانب پتر در دربار اصفهان] میبایست یک عهدنامه تجاری با ایران منعقد میکرد و بهویژه درصدد تغییر راه ترانزیتی تجارت ابریشم به سرزمین روسیه میبود که در آن زمان توسط بازرگانان ارمنی از طریق سوریه و ترکیه حمل میشد.» (ناصر عظیمی، تاریخ گیلان، ج۲، ص: ۱۲۱)
همین راه آبی به ظاهر تجاری، بعدها در جنگهای ایران و روسیه نقش پررنگی را ایفا میکند. «آمده ژوبر»، فرستاده دولت فرانسه به دربار فتحعلیشاه قاجار، «پیربازار» آن زمان را دهکدهای با چند خانه متراکم توصیف میکند که به کار انبار کالا میآید. او اشاره دارد که پیربازار محل نقل و انتقال کالا از انزلی به رشت است و این کار توسط کشتیهای کوچک انجام میگیرد. (مسافرت در ارمنستان و ایران، ص:۲۳۵)
ژوبر اثرات جنگ پیلهداربن و نخستین رویارویی روسیه به رشت را در پیربازار دیده بود: «ما در این دهکده دو توپ بزرگ داریم که از تهران از راه بندر مشهدسر فرستاده بودند. آنان روی زمین و در حالت بدی بودند. قنداق سهچرخه آنها از خود توپ جدا و پیاده گشته و قطعات آن در خانهها پراکنده شده بود.»
نبرد موسوم به «پیلهداربن»، در دهکدهای به همین نام در حوالی پیربازار، مهمترین رویارویی گیلان با قوای روسیه درخردادماه سال ۱۱۸۴ خورشیدی بود. آنهم درست در شرایطی که ارتش ایران به رهبری عباسمیرزا قوای خود را به قفقاز برده بود. راه آبی پیربازار در چنین شرایطی، نزدیکترین و سهلالصولترین مسیر دستیابی قوای روسیه به گیلان و سپس پایتخت بود.
اگرچه این نبرد نابرابر با غافلگیری و البته تدابیر موسی منجمباشی (حاکم وقت گیلان) ناکام ماند، ولی نشاندهنده اهمیت نظامی راه آبی پیربازار برای روسیه است. (نک؛ نبرد پیلهداربن، فریدون واحدیپور دهرایی)
تغییرات اقلیمی بر میزان دبی آب رودخانه پیربازار، تاثیر زیادی داشته و فاضلاب صیقلان رود، به روگایی میرود که زمانی محل زندگی و معیشت صیادان، کرجیبانان و کشتیهای تجاری و البته نظامی بود. اگر امروز متولیان به دنبال توسعه تصفیهخانه در «فخب» هستند، زمانی نهچندان دور، انبارهای تجاری در آن حوالی منتظر بارگیری در بندرپیربازار بودند. عمق مرداب انزلی هرروز کمتر میشود اما بهنظر نمیرسد این دالان آبی، نقطه کوچکی در نقشه تجارت و سیاست «ولگا- خزر» باشد.