احمد نوری زاده، شاعر و مترجم، زاده شهر ساحلی بندر انزلی است. پروفسور ادیب، مترجم، پژوهشگر، بنیانگذار ارمنیشناسی فارسی و تنها شاعر غیرارمنی جهان که به همین زبان نیز شعر میگوید- به سال ۱۳۳۰ در خانوادهای پر جمعیت، درغازیان بندرانزلی به دنیا آمد. از او تاکنون بیش از سی جلد کتاب منتشر شده است. به بهانه درگذشت او در روزهای گذشته گفت و گویی که سالهای قبل با وی انجام شده را از نظر میگذرانید.
س/استاد! به صفحه “ویکی پدیای” شما که نگاه میکنیم، عبارتی رشک برانگیز ثبت شده”تنها شاعر غیرارمنی جهان که به زبان ارمنی شعر میگوید” در بارهی این تعبیر چه حرفی دارید؟
– ج/ دوست عزیز این یک ماجرای خیلی طولانی است. من در “کرد محلهی” غازیان بندر انزلی به دنیا آمدم. آن موقع این محله کثیرالمله بود! یعنی هم روسها بودند، هم ارمنیها بودند، هم فارسها بودند، هم آشوریها و .. من آنجا بطور محاوره ای، چون همسایه دیوار به دیوارمان ارمنی زبان بودند با زبان ارمنی آشنایی پیدا کردم.
س/یعنی اگر همسایگانی غیر ارمنی و به زبان دیگری در مجاورت خانه تان داشتید، دنبال زبان ارمنی نمیرفتید؟
ج/- قطعا. چون بچهها میگویند چطور شد زبان ارمنی را انتخاب کردی؟ میگویم، در زندگی هرکس اتفاقاتی میافتد که مستقل است. بنده نخواستم ارمنی یاد بگیرم، بلکه بدلیل حوادث زندگی توانستم این زبان را بیاموزم.
س/ یکسری خاطرات شفاهی نقل شده از روزگار جوانی و نوجوانیتان در انزلی مثلا در مورد سینما، آیا این خاطرات به صورت مدون درآمده و در صدد انتشار آن نیستید؟
ج/ این نکته در مورد فیلم” عروس دریا”ست که میگویید، کارگردان آن “آرمان” هنرپیشه سینمای ایران بود. من خاطراتم را در مورد بازیگر این فیلم و حوادثی که پیش آمد یادداشت کرده بودم که در روزنامهها منتشر شد.
س/حالا این کتاب شده و نوشته شده یا نه؟
ج/ من یک رمان سه جلدی نوشتهام بنام” در گذرگاه رنج “که به نوعی اتو بیوگرافی خودم است که از پنج شش سالگی تا سن بالاتر را نوشتهام و باید مجوز بگیرم، امیدوارم جلد اول و دوم و سومش اگر عمری بود منتشر شود. اکنون در حال نگارش جلد دومش هستم که تا سن هجده سالگی من است که بعدتر وارد مسائل دیگری میشود و اینها در این کتاب هست.
شما اگر به دهه سی، یعنی به سال ۳۲ و آن سالها نگاه کنید یک پدیده ی تاریخ سازی در ایران اتفاق افتاده که همه میدانیم این پدیدههای تاریخی در ذهنیت متفکران عرصه های فرهنگی تاثیر گذار بوده و آنها را به اوج هایی میرساند که همه شاهد و ناظر آن هستیم. برای پدید آمدن یک هنرمند، زمینهها و ابزارهایی باید دست بدست هم دهند و شرایط تاریخی خاصی بوجود بیاید
س/ چرا این نسل شما و افرادی مثل ابتهاج و …که به اقتضای زندگی از بین میروند جایگزینی در نسل بعد ندارند؟
ج/ شما ابتهاج را مثال زدید، اما من با شعرای زیادی از جمله نادرپور و خیلیهای دیگر دوستی کردم و علت هم این است که در این دوره هنرمندان، بویژه در عرصه شعری دارای وضعیت عجیب بودند، این است که درآن دوره تاریخی ما، یک پدیده هایی بوجود آمده که بر ذهنیت فرهنگی هنرمندان ما اثرگذار بود است. شما اگر به دهه سی، یعنی به سال ۳۲ و آن سالها نگاه کنید یک پدیده ی تاریخ سازی در ایران اتفاق افتاده که همه میدانیم این پدیدههای تاریخی در ذهنیت متفکران عرصه های فرهنگی تاثیر گذار بوده و آنها را به اوج هایی میرساند که همه شاهد و ناظر آن هستیم. برای پدید آمدن یک هنرمند، زمینهها و ابزارهایی باید دست بدست هم دهند و شرایط تاریخی خاصی بوجود بیاید.
س/ خانه فرهنگ گیلان برای شما بزرگداشت گرفته، چه احساسی دارید؟
ج/ خانه فرهنگ، خانه من است. چون من اهل فرهنگ هستم. اینکه بنده را به عنوان یک عنصر بسیار ناچیز در نظر داشته باشید. با سی جلد کتاب و مجموعه مصاحبهها و مطالبی که در نشریات ایران و جهان منتشر شده،مورد لطف قرار دادند، از آنها ممنونم.