گیلان یکی از سر سبزترین و زیباترین استانهای کشور است، در میان طبیعت این استان اکو سیستمها و پدیدههای طبیعی وجود دارد که حتی در جهان نیز زبانزد خاص و عام بوده و بی بدیل است. اما این گنجینه طبیعی به دلیل تراکم حیات جانوری و گیاهی و کثرت بارش و آبهای جاری، در مقابل آلودگی، بسیار شکننده و آسیب پذیر است. اقلیمهای دلفریب در حال اغمایی چون تالابهای انزلی و استیل آستارا از مثالهای بارز این داستان است.
به دلیل آب و هوای مناسب و طبیعت بخشنده و البته فرهنگ بارور، گیلان از دیر باز یکی از اصلیترین کانونهای تراکم جمعیتی در ایران بوده است. در سالیان اخیر تورم جامعه انسانی و توسعه جوامع شهری و روستایی با رویکرد گردشگری در شمال کشور و کمربند هیرکانی افزایش یافته است. خصوصاً افزایش شتاب در شهر نشینی باعث شده است که نیاز به توسعه زیر ساختها افزایش یابد.
تصور کنید از یک سو با شرایط بر شمرده شده، کنترل انتشار آلایندهها تا چه حدی میتواند ضروری باشد و از سوی دیگر افزایش تراکم جوامع انسانی تا چه حد توانسته است موجب افزایش آلایندههای انسانی گردد.
درست اتفاقی که در این روزها برای گیلان رخ داده است. جدا از پدیده خشکسالی، جنون طبیعت خواری و ویلا سازی، زباله دانی سراوان و شیرآبه اش از یک سو و فاضلاب شهری خصوصاً کلان شهر رشت از سوی دیگر چالشی جدی برای محیط زیست گیلان، سلامت ساکنین جلگه و کوهپایه این اقلیم و زیست بومها و اکو سیستمهای طبیعی آن بوجود آورده است. توجه به این نکته نیز ضروری است که مقصد همه این روان آبهای یاد شده، تالاب انزلی و در پایان دریای کاسپین است.
با بیان این مقدمه، از دید نگارنده، میتوان از دو دیدگاه به بحث ادامه داد؛ اول فرصتهای از دست رفته در استفاده صحیح از رودخانههای جاری از میان شهرها به خصوص دو رودخانه گوهر رود و زرجوب و دوم داستان روان آبهای آلاینده و اثرات منفی آن بر گیلان با تأکید بر اثرات مخرب آن بر تالاب بین المللی انزلی.
عبور یک رودخانه از میان یک شهر یک مزیت و یک نعمت خدادادی است که علاوه بر تاثیر مستقیم بر تعدیل و افزایش طراوت هوا و کمک به افزایش سر سبزی، پتانسیلی برای توسعه صنایع وابسته به توریسم و گردشگریست.
آنهایی که به اهواز سفر میکنند، رستوران خاطره انگیز ریورساید در گذشته و پارک ساحلی و پل طبیعت فعلی را به عنوان نمونههایی از این دست مشاهده کردهاند. مثالهای خارجی برای این مورد آنقدر زیاد است که از ذکر آن خود داری میشود.
گوهر رود و زرجوب که زمانی گوهر و زر در دل رشت به حساب میآمد، امروز چه جایگاهی در طراحی شهری دارد؟ آیا کسی حاضر است برای توسعه زیر ساختهای گردشگری مانند رستوران و هتل در کنار رودخانههای مذکور سرمایه گذاری کند؟ محدوده شهری توسعه یافته اطراف این رودها در رده بندی مناطق مسکونی رشت، در چه درجه و رتبهای از حیث کیفیت قرار دارند؟ آیا جز حمل فاضلاب شهر رشت و شیرابه سراوان تا تالاب انزلی کارکرد بهتری نمیتوان برای این نعمت خدادادی تعریف کرد؟ چه کسی مسؤول ساماندهی این روان آبهای ویرانگر است؟
اگر بخاطر داشته باشیم حدود یک دهه قبل وامی از سوی بانک جهانی برای ساماندهی فاضلاب و آبهای سطحی در چند شهر ایران اختصاص یافت، معروفترین این شهرها اهواز در خوزستان و رشت و انزلی در گیلان بود. اینکه این طرحها و داستان وام آن به کجا رسید خود حدیث مفصلی است که تنها به این نکته آن بسنده میشود که کار سرانجام نیمه تمام ماند.
اگر چه هیچ نتیجه ملموسی از اجرای فازهای اولیه این طرح حاصل نشده است، اما بخشی از زیر ساختهای اساسی احداث گردیده است که در صورت تکمیل میتواند بخشی از معضل فاضلاب را در شهرهای یاد شده حل نماید. این دقیقاً همان نکتهای است که از دید نمایندگان استان تا کنون پنهان مانده و یا کم اهمیت تلقی شده است.
در این راستا به گوش میرسد که نماینده انزلی از این نکته گله دارد که به دلیل رغبت کم نمایندگان رشت و نماینده صومعه سرا به حل معضل فاضلاب در این شهرستانها، وی مجبور شده است برای حل اساسی مسئله کاهش آلودگی تالاب انزلی علاوه بر تلاش برای ساماندهی فاضلاب درشهر خود، پیگیر حل مشکل فاضلاب در رشت و صومعه سرا هم باشد.
به راستی چرا نمایندگانی که سال هاست در مجلس ردای سناتوری بر تن دارند تا به این حد نسبت به این مسئله که به طور مستقیم با سلامت مردم در گیلان مرتبط است بی تفاوت هستند؟
در کلام آخر باید گفت که معضل پسماند خصوصاً سراوان و فاضلاب شهرستانهای رشت، انزلی و صومعه سرا باید اصلیترین پروژه در استان گیلان با نگاه زیست محیطی باشد و در این میان بیش از هر کس استاندار محترم و نمایندگان شهرستانهای یادشده باید اهتمام ویژه به این مهم داشته باشند.
همچنین در اهم و فی الاهم کردن برای استان از بحث آبخیزداری و آبخانداری رودخانههای حوزه آبریز تالاب انزلی در بحث کنترل سیلابها و کنترل ورودی رسوب به تالاب و اجرای ان توسط جهاد کشاورزی نباید غافل شد.