کشور ایران با قرار گرفتن در کمربند خشک جهان یکی از کشورهای فقیر در حوزه برخورداری از جنگل است به طوری که تنها ۴/۷ درصد از مساحت این سرزمین وسیع پوشیده از جنگل میباشد و این در حالی است که طبق اعلام فائو کشوری که مساحت جنگل آن کمتر از ۲۵ درصد وسعت آن باشد، آن جنگل قادر به انجام وظایف و خدمات خود نخواهد بود. لذا کشورمان از نظر دارا بودن میزان جنگل از جمله کشورهای فقیر در جهان محسوب میشود به طوری که سرانه متوسط هر ایرانی در برخورداری از جنگل حدود یک چهارم متوسط جهانی است. مضاف بر موارد مطروحه شوربختانه تخریب و نابودی این مقدار اندک از جنگلهای باقیمانده کشور هم به شدت و حدت ادامه دارد به طوری که در چند دهه اخیر ۲ میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس خشک شده و در ۱۵ سال گذشته هر روزه ۶۰۰ هکتار از جنگلهای شمال کشور تغییر کاربری یافته و همین مقدار بر اراضی کشاورزی افزوده شده است. بنابراین تغییر کاربریها، تصرف اراضی جنگلی و تبدیل به مزارع کشاورزی، پروژه های عمرانی، سد سازیها، دام مازاد، قاچاق و … هرساله حجم انبوهی از جنگلهای کشور را تخریب و می بلعد. کاهش ۶ میلیون هکتاری جنگلهای کشور در طی چند دهه اخیر و همچنین نابودی قریب به نیمی از جنگلهای ارزشمند هیرکانی موجب شد تا حساسیتهای کنشگران، متخصصان و اساتید دانشگاه را نسبت به وضعیت هولناک جنگلهای شمال کشور و سیر قهقرایی آن دوچندان نماید به همین جهت با پیگریهای مجدانه بسیاری از دغدغهمندان بلاخره طرح موسوم به تنفس جنگل در سال ۹۵ با رویکرد قطع بهره برداری چوبی علی رغم مخالفتهای بسیاری از حامیان بهرهبرداری به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
جنگلبانی که تنفس جنگلهای هیرکانی را گرفت!
از زمان تصویب طرح تنفس همواره مخالفان این طرح که بسیاری از آنها وظیفه اجرای سیاستهای آن را برعهده داشتند در تلاش بودند تا با عدم تحصیل نتایج مورد نظر در حفاظت از جنگلها و در نتیجه شکست سیاستهای طرح تنفس به انحای مختلفی راه را برای بهرهبرداری مجدد از جنگلهای هیرکانی هموار کنند. به طوری که فشارهای پشت پرده موجب شد که تمامی نمایندگان استانهای شمالی در دیداری با رئیس جمهور خواستار بازنگری در این حوزه شوند. حال ریاست جدید سازمان که خود را همواره جنگلبان معرفی می کند و حتی به سبب حمایتهایی که از طرح تنفس داشته است او را به نام مرد تنفس میشناسند و بسیاری انتصاب ایشان را آغازگر تحولات بنیادی در حفاظت از جنگلها و مراتع تلقی می کردند، اخیرا در سکوت رسانه ای و در بهت و حیرت حامیان خویش نامه ای جهت نشانهگذاری و برداشت درختان افتاده و ریشه کن شده از حریم جادهای جنگلی در جنگلهایی که ۶۰ درصد از مساحت آن فاقد زادآوری است و همچنین صدور قطع درختان در بستر رودخانه ها را به ادارات کل استان های شمالی صادر کرده است که این اقدام موجی از انتقادات و اعتراضات کارشناسان، کنشگران و همچنین مخالفت سازمان حفاظت محیط زیست کشور را به دنبال داشته است. زیرا اجرای این برنامه که به اشتباه طرح نامگذاری شده است نه تنها مغایر با قانون برنامه ششم توسعه است بلکه از ابعاد فنی، علمی، اقتصادی و حتی اجتماعی مردود و غیرقابل پذیرش است. مطابق با تبصره بند یک ماده ۳۸ قانون برنامه ششم توسعه، بهره برداری از درختان شکسته و افتاده در جنگلهای شمال صرفا در سال های اول تا سوم اجرای آن قانون مجاز است و هرگونه بهره برداری پس از پایان زمان مقرر در چارچوب طرح جایگزین که برگرفته از اصول فنی و توان اکولوژیک مناطق باشد، ممکن خواهد بود لذا با توجه به اینکه قانون مذکور در سال ششم اجرای خود و طرح مورد اشاره در حال تدوین است، هرگونه بهره برداری از درختان افتاده و شکسته خلاف قانون تلقی خواهد شد. از طرف دیگر یکی از مشکلات اساسی سازمان منابع طبیعی کشور در حفاظت از جنگل ها کمیت و کیفیت نیروهای حفاظتی است لذا ترمیم جاده های جنگلی و دسترسی افراد متفرقه به اعماق جنگل در صورتی که به صورت شبانه روزی کنترل نشود می تواند موجب افزایش تخریب، قاچاق،حریق، شکار غیرقانونی و… شود لذا با توجه به اینکه سازمان متولی از نیروی کافی برخوردار نمی باشد ترمیم این جاده ها قطعا تهدید جدی برای حفاظت از میراث ارزشمند هیرکانی خواهد بود. مضاف بر موراد فوق سازمان منابع طبیعی در خصوص توجیه برداشت درختان افتاده و شکسته عنوان کرده است که برداشت آنها در راستای کنترل آفات و جلوگیری از حریق صورت میپذیرد این در حالی است که نه تنها وجود درختان شکسته و افتاده ارتباطی با آفات و توسعه آن در جنگل وجود ندارد و تاکنون هیچ سند علمی در خصوص اشاعه آفات از سوی درختان افتاده ارائه نشده است بلکه تحقیقات علمی ثابت کرده است که وجود درختان افتاده و خشکهدارها در جنگل از لحاظ اکولوژیکی بسیار مفید و دارای اهمیت است به طوری که زیست شناسان آنها را به عنوان داروخانههای طبیعی در جنگلداری میشناسند . علاوه بر آن درختان افتاده ضمن ذخیره کربن و آزاد کردن آن در طی یک مدت طولانی به عنوان مامن و ملجا بسیاری از زیستمندان نقش مهمی در افزایش تنوع زیستی، حاصلخیزی رویشگاههای جنگلی دارند و از طرفی وجود خشکهدارها با درجه پوسیدگی زیاد در ارتباط با قارچ های میکوریزی در خاک شرایط بسیاری مساعدی را برای سلامتی درختان فراهم میکنند. لذا با توجه به اینکه بهرهبرداری های صورت گرفته در طی طرحهای بهرهبرداری به شیوه قطع درختان با دیرزیستی بالا بوده است بنابراین حجم درختان خشکهدار و افتاده کمتر از حد نرمال می باشد به همین جهت ادعای سازمان منابع طبیعی در خصوص تهدید آفات فاقد پشتوانه علمی و فنی است. از سوی دیگر موافقان برداشت درختان افتاده معتقد هستند که درختان افتاده در حریم جادههای جنگلی موجب حریق میشوند در حالی که رصد ماهوارهای نشان میدهد که اگر چنین گزارهای صحیح باشد لزوما اطفای حریق در جنگلهای هیرکانی باید کمتر از دو ساعات انجام گیرد در صورتی که در عمل چنین نبوده است. از طرفی مسئولان منابع طبیعی همواره علت طولانی شدن اطفای حریق را صعبالعبور بودن منطقه و در نتیجه عدم دسترسی به حریق عنوان کردهاند که این مهم گویای تناقص آشکار با توجیهات موافقان این اقدام میباشد. همچنین پایش نمونه های شاهد(بکر) نشان می دهد که ایجاد و توسعه حریق از درختان شکسته و افتاده پشتوانه علمی و کارشناسی ندارد و تقریبا عمده حریقها در جنگلهای هیرکانی تعمدی و به بهانههایی چون تبدیل زمین، تصرف، قاچاق، زغالگیری و … حادث میشود. علاوه بر موارد قانونی و فنی مطروحه قطعا یکی دیگر از تهدیدات اجرایی شدن این طرح تبعات اجتماعی در جوامع بومی و محلی است. پس از تصویب بند ف ماده ۳۸ و ارائه آن در سال ۱۳۹۶ هرگونه بهره برداری از جنگل های هیرکانی ممنوع شد و از این جهت مردم بومی و محلی در راستای تامین چوب مورد نیاز خود برای مصارف گوناگون با تفهیم این مهم که وجود درختان شکسته و افتاده موجب احیای جنگل های رو به زوال هیرکانی میشوند، به ناچار با صرف هزینههای گزافی چوب مورد نیاز خود را از بازار تهیه میکردند حال در صورت بهره برداری سازمان از این درختان موجب یک شوک رفتاری در بین جوامع محلی و در نتیجه مستوجب افزایش تعارضات و تخریب بیش از پیش جنگل های هیرکانی خواهد شد به طوری که هم اکنون به استناد گزارش بسیاری از جنگلبانان مردم بومی در حال جمع آوری این درختان از دل جنگل هستند! به همین جهت توجه به مسائل اجتماعی و پرهیز از اقدامات غیرکارشناسی در مدیریت منابع طبیعی کشور بسیار حائز اهمیت خواهد بود. یکی دیگر از بهانههای برداشت درختان افتاده و شکسته که بارها از سوی رئیس سازمان مطرح شده است فشارهای سازمانهای نظارتی بوده است. هرچند ارسال نامه از سوی سازمان نظارتی تکذیب شده است ولی قطعا این سازمانها نمیتوانند بدون اتکاء به قانون و پیوست علمی و فنی این سازمان را مجاب به اقدامی غیرقانونی کنند لذا در صورتی که سازمان نظارتی کشور که باید ناظر بر حفاظت از انفال و مانع تخریب منابع طبیعی کشور باشد طی ارسال نامهای به سازمان منابع طبیعی، آن سازمان را مکلف نموده باشد که درختان شکسته و افتاده در جنگلهای هیرکانی را به بهانه جلوگیری از هدررفت سرمایه ملی برداشت کند قطعا این درخواست از سوی نهادهای قضایی بالادستی قابل پیگیری خواهد بود.
رویکرد اکوسیستمی حلقه مفقوده مدیریت جنگلها
مدیریت جنگلهای کشور و تربیت دانشآموختگان و متخصصین حوزه مهندسی جنگل هنوز با علوم کلاسیک و نگرش خطی و یکسویه به این منابع حیات بخش جاری و ساری است به طوری که نگاه اکولوژیکمحور و اکوسیتمی به جنگلها در سازمان متولی حاکم نیست و بسیاری از کارشناسان متناسب با علوم و سرفصلهای آموزشی نگاه خطی به جنگلها دارند و آن را به عنوان منبع تولید چوب میشناسند و ارزش اقتصادی آن را متناسب با حجم چوب حاصل از قطع درختان برآورد میکنند و هرگز درک و شناخت درستی از ارزش اکولوژیکی جنگلها و تنوع زیستی موجود در آن نداشته و ندارند. بنابراین تغییر نگرش و بینش نسبت به جنگلها به عنوان یک بیوسنوز و یک سیستم پویا که حاصل همزیستی مجموعهای از گونههای مختلف گیاهی و جانوری و ارتباط آن با محیط غیرزنده است، ضروری و حیاتی است. در واقع آن چیزی که جنگلهای هیرکانی را به عنوان یک موزه طبیعی و زنده معرفی و آن را نسبت به جنگلهای کلچیت گرجستان در ثبت یونسکو برتری بخشید وجود تنوع زیستی بالای آن بوده است به همین جهت مدیریت پایدار جنگلهای هیرکانی نیازمند تغییر و بروزرسانی در سرفصلهای آموزشی، بهرهگیری از تمامی علوم مرتبط، تزریق نگاه اکوسیستمی در مدیریت، توسعه مشارکت مردمی، دخیل نمودن مردم محلی در حفاظت و … امکانپذیر خواهد بود.