با نگاهی گذرا به کشورهای توسعه یافته درمییابیم که حکمرانی مطلوب و توجه به منافع ملی از ویژگی های این کشورهاست.
در مقابل به وضوح میتوان دریافت که در کشورهای غیرتوسعهیافته این دو مولفه یعنی حکمرانی مطلوب و توجه به منافع ملی در نقطه مطلوبی قرار ندارد.
متاسفانه باید اعتراف نمود که در کشور ما ایران به جهت عدم توسعهیافتگی به این مفاهیم خصوصا در سالهای اخیر توجهی نشده بلکه مسئولان تنها در شعار و در سخنرانی ها به مواردی می پردازند اما در عمل خبری از توجه به این مفاهیم نیست.
برای نمونه در بحبوحه شرایط سخت اقتصادی برای مردم ایران و تقابل با کشور اسرائیل؛ بدون توجه به منافع ملی، برخورد با بانوان در خیابان های ایران شدت میگیرد که باعث نگرانی زیادی برای خانواده ها شده است.
بعد از حوادث سال ۱۴۰۰ که باعث شکاف عمیق بین ملت و حاکمیت شد. بسیاری از مسئولین در رسانههای دولتی از برچیده شدن گشت های ارشاد خبر دادند و رئیس جمهور نیز با اشاره به حذف گشتهای ارشاد به جای آن به ایجاد گشتهای ارشاد برای تخلف مسئولین خبر داده بود.
اما دوباره آن چه مردم این روزها در خیابان ها مشاهده میکنند راه اندازی گشت های ارشاد و برخورد با بانوان کشورمان بهطور شدید است و این سئوال بین اذهان شکل می گیرد که این برخوردها در این شرایط چه تناسبی با منافع ملی کشورمان دارد؟!
این بود وعده هایی که مسئولین در رسانههای خود و صداوسیما به برخوردهای ارشادی و مهربانانه با بانوان سرزمین مان نوید میدادند و برخی از کارشناسان برای نمونه در برنامه شیوه شبکه ۴ صدا و سیما به تئوری پردازی و مناظرههایی دراین خصوص میپرداختند.
در این شرایط چه اولویتی برای برخورد با بانوان کشورمان قرار داشت که باعث شد خبرهای این برخورد با بانوان و دخترهای کشورمان در صدر رسانه ها و خبرگزاریهای داخل و خارج و فضای مجازی قرار گیرد؟
و یا برخورد با فعالان سیاسی و صنفی و اجتماعی نمونه دیگری از بی تدبیری ها در این شرایط کشورمان است.
برای نمونه دکتر سعید مدنی از پژوهشگران دلسوز درباره مسائل اجتماعی در ایران است که حتی آثار علمی او در زمره کارهای مرجع برای دانشگاهیان و دانشجویان واهل اندیشه و حتی برای کارشناسان و مدیران کشور است.
در یک نظام حکمرانی مطلوب که رویکرد کاهش نارضایتی را اتخاذ میکند؛ افرادی نظیر سعید مدنی که با دلسوزی برای مردم و کشورشان با رویکرد علمی و انتقادی به کنشگری علمی میپردازند؛ باید مورد توجه و تکریم قرار گیرند و به نظراتشان در سیاستگذاری و برنامهریزی اهمیت داده شود.
متاسفانه چنین شخصیت علمی و آرام کشورمان سال هاست که در زندان به سر میبرد.
حبس طولانی مدت امثال سعید مدنی از اعتبار نظام حکمرانی در نزد اهل علم و نظر و در بین بسیاری از مردم می کاهد.
همچنین متاسفانه چنین برخوردی با فعالان سیاسی و فرهنگی در سطح کشور خصوصا برای معلمان و بازنشستگان روی داده که از آن جمله برخورد با برخی از فعالان فرهنگی گیلان بود که آنان را به ۲۰ سال و ۱۰ روز زندان و مجازات های تکمیلی نظیر دو سال پس از اجرای حکم در عضویت احزاب و گروهها و دسته جات سیاسی و اجتماعی منع شده اند.
این حکم در حالی برای اینان صادر شده که هنگام اعلام آن، سه نفر از آنان بنام عزیز قاسم زاده، محمود صدیقی پور وانوش عادلی برای گذراندن حکم یک سال قبلی خود در زندان بهسر می بردند.
ضمن این که رامین صفرنیا وکیل، عزیز قاسم زاده خواننده و معلم زندانی در مصاحبهای اعلام نموده که حکم یک سال زندان او به اتهام تبلیغ علیه نظام در تاریخ ۷فروردین ۱۴۰۳ به اتمام رسیده و می بایست ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ از زندان آزاد میشد که به دلیل عدم اعمال قانون تجمیع (مجازات اشد یا مجازات واحد) حکم آزادی ایشان اعلام نشده و گویا در روز اول اردیبهشت ۱۴۰۳ به ایشان ده روز مرخصی دادهاند در حالی که باید محکومیت ایشان پایان یافته تلقی میشد.
و این در حالی است که طبق نظر و تجویز پزشکان، عزیز قاسم زاده به جهت درمان بیماری خود باید در خارج از زندان حضور داشته باشد.
به هر حال این تنها نمونههایی از برخورد با فعالان مختلف سیاسی؛ فرهنگی و اجتماعی بود که در این یادداشت به آن اشاره شد و این سئوال را در ذهن افراد مطرح می کند که تا چه اندازه این برخوردها ضامن تعالی کشور و توجه به منافع ملی است و باعث حکمرانی مطلوب خواهد شد و یا برعکس؟!